"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهمالسّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."
با عرض سلام و تشکر
میخواستم عرض کنم بیشتر دوران کودکی بنده در تعطیلات رسمی و اعیاد و مناسبت ها در روستای چهاردانگه که در حال حاضر به روستای چهارباغ معروف هست گذشته. بنده الان ۴۷ سال سن دارم. زمان موشک باران ۱۱ یا ۱۲ ساله بودم. اسم پدر بزرگ بنده که از سال ۴۵ ساکن چهارباغ بوده غلامعلی رستمی هستش.
در حال دیدن عکس شهدای چهارباغ بودم که چندتا از این شهدای عزیزو به یاد آوردم شهید قربانعلی قربانی، شهید داوود اکبری، و شهید مجید رستمی که پسر عموی مادرم بود.
با تشکر از شما بابت بلاگ بسیار زیبا.