شهید نورمحمدی نجف آبادی-علی

شهید علی نورمحمدی نجف آبادی

نام پدر: عبدالحسین

نام مادر:خدیجه

تاریخ تولد: 20-6-1347 شمسی

محل تولد: البرز - کرج

دانش آموز

بسیجی

سن:15سال

تاریخ شهادت : 13-5-1362 شمسی

محل شهادت :حاج عمران

عملیات والفجر3

گلزار شهدا: امامزاده محمد 

البرز - کرج

شهید علی نورمحمدی در سال 1347 در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان کرج دیده به جهان گشود. دوران کودکی را مانند هم سن و سالانش با شور و هیجان به پایان رسانید و در سن 7 سالگی وارد مدرسه شد و به تحصیل پرداخت و با موفقیت هر چه تمامتر دوره ها را پشت سر می گذاشت و در سن 11 سالگی با اوج گیری انقلاب همراه با برادرش در اکثر تظاهرات ها شرکت می کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر علاقه وافری که به امام داشت به ندای او لبیک گفته و وارد بسیج شد و به نگهبانی از آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی پرداخت و شبانه روز به طور مستمر به فعالیت می پرداخت و در پی شروع جنگ تحمیلی دوره آموزش یک ماه نظامی را فرا گرفت و با اینکه سن کم داشت با اصرار و پافشاری به میدان های نبرد اعزام گردید تا اینکه سرانجام در تاریخ 14/5/62 در عملیات پیروزمند والفجر2 در خاک عراق بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در امام زاده محمد کرج به خاک سپرده شد.روحش شاد و یادش گرامی باد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و تبریک به بناسبت پیروزی رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل ، امیدوارم که حال شما خوب باشد حال من هم خیلی خوب است ما در اینجا در جبهه خاطره های زیادی دارم اما نمی دانم کدامش را برای شما بنویسم مخصوصا از حمله اخیر که به نام مسلم ابن عقیل نام داشت در این عملیات که تیپ ما هم در آن شرکت داشت ارتفاعات بسیاری از صدامیان باز پس گرفته شد که بیشترین آنها تنکه و ارتفاعات دیگه که ما در آن بودیم خاطره ای که من از این حمله داشتم وقتی که ما تمام ارتفاعات را فتح کردیم بیشتر صدامیان از ترس فرار کرده بودند و حتی کسانی هم بودند که تا صبح بعد از حمله در سنگرهایش خواب بودند بعضی با هم فرار کرده بودند ما در روی قله ها شهر ؟ عراق را می دیدیم.

امیدوارم حال همگی شما خوب باشد حال من هم خوب است سلام من را به همه برسانید . اعم از پدر و مادر و محمد و جمیله و نفیسه و سعیده و یاسر دل من برای یاسر تنگ شده است انشاءالله اگر در عملیات بعد سعادت شهادت پیدا نکردم به دیدار شما می آیم .              والسلام

به امید پیروزی رزمندگان اسلام در سرتاسر جهان

اگر نامه ای چیزی توانستید بفرستید         15/7/61

اسلام آباد غرب تیپ محمد رسول الله گردان عمار – گروهان بهشتی منطقه جنگی غرب          علی نور محمدی

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده اند به حیات ابدی و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.

پاسدارم و هرگز نکنم پشت به میدان         

گر سر برود من نروم از سر پیمان

سلام بر رهبران توحیدی از آدم تا خاتم او محمد (ص) تا صاحب الزمان (عج) و سلام بر نائب و وارث انبیاء و اماممان خمینی کبیر رهبر جهان اسلام که چون شیر روزها می خروشد و شبها چون جد بزرگوارش امام سجاد به دعا و نیایش خداوند مشغول است . سلام بر شهیدان گلگون کفن پاسدار این حامیان دودمان حسین (ع) که مانند او غریبانه میجنگند اما عاشورایی دیگر در کربلای دیگر و اینک اینان یاران حسینند که اینچنین در راه رسیدن به یگانه معشوق خویش و برای یافتن رضای پروردگار و نجات دین اسلام و مکتب قرآن مشتاقانه و آگاهانه بر خصم هجوم برده و در تاریکی شب با نور ایمان سیلی از خون جاری میسازند.

 اسلام انسان میسازد و انسان پرورش میدهد و انسان زیر بار ظلم نمیرود و مرگ با افتخار را به زندگی با ذلت ترجیح میدهد و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون کسی را که در راه خدا کشته شد مردن نپندارید بلکه او زنده و جاوید است ولیکن شما این حقیقت را درنخواهید یافت.

شهادت مقطعی از حرکت تکاملی است که انسان به وجود مطلق می­پیوندد هیچ اجباری در این انتخاب نیست که پیدا شدن راه رشد و انسانیت از طغیان و زبونی و آینده در قالب انشعابی سرنوشت ساز شکل خواهد گرفت. و ملافات حف مقتضی کوشا بودن و بسوی کوشیدن است کم کم احساس میکنم که میتوانم شامه زیبای شهادت را تنگاتنگ در آغوش خود بفشارم و تا ابد از خود جدا نکنم زیرا امکان شهادت ما با خدمت در سپاه انقلاب که در خدمت اسلام و مسلمین ملت میباشد و این شهادت بزودی نصیب من خواهد شد. آیا کشته شدن را میتوان شهادت نامید خدایا ناامید نیستم من در خود به هیچ وجه لیاقت شهادت نمی بینم.

 سفارش من به خواهرایم این است که درس خود را خوب بخوانند تا چشم منافقین داخلی کور شود. و از شما میخواهم تا آخر راه اماممان که همان راه اسلام و پیامبر خداست ادامه دهید و خمینی بت شکن را تنها نگذارید یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم ای اهل ایمان خدا و رسول و فرمانداران را اطاعت کنید.) که اگر امام تنها بماند خون شهیدان ایران و اسلام به هدر خواهد رفت.

 مادر عزیزم از تو میخواهم که دخترها را مانند حضرت فاطمه زهرا(س) تربیت کنی و پسر ها را مانند امام حسین(ع مادر جان اگر من شهید شدم زحماتت را و شیرت را حلالم کن آن موقعی که شب یا صبح نمیخوابیدی تا من یک ساعت بخوابم.

 محمد جان از تو میخواهم که همین طور که الان راه امام را ادامه میدهی تا ابد با او باشی و او را حتی یک لحظه تنها نگذاری.

 پدر و مادر عزیزم سفارش من به پدر دارم این است که پدرجان زحماتت را حلالم کن آن موقعی که صبح تا شب کار کردی تا یک لقمه نام برای ما پیدا کنی . 

مادر عزیزم جنازه مرا در بهشت زهرا (س) در جایی که مقامات مملکتی همچون آیت ا... بهشتی ـ محمد منتظری ها ـ رجایی ها ـ باهنرها ـ و .... بخاک سپرده شده اند به خاک بسپار تا شاید فضل و بخشش خداوند شامل حال من هم بشود. 

و اعدوا لهم ما استعطتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شی فی سبیل الله یوف الیکم و انتم لا تظلمون و شما این مومنان در مقام مبارزه با آنان خود را مهیا کنید و تا آن حد که توانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمان خداوند و دشمنان خود فراهم سازید و بر قوم دیگری که شما به دشمنی آنها آگاه نیستید و خدا به آنها آگاه است نیز مهیا باشید و آنچه در راه خدا تمام را به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد.

 و سلام به امید پیروزی رزمندگان اسلام در سرتاسر جهان و به امید پیروزی و دیدار با امام حسین و یارانش که مظلومانه شهید شدند و به امید ظهور آقا امام زمان (عج) و السلام 

وصیت نامه علی نور محمدی