شهید سیدمهدی میرحبیبی
نام پدر: سیدرضوان الله
نام مادر:سیده منصوره
تاریخ تولد: 1-1-1341 شمسی
محل تولد: البرز - ساوجبلاغ - هشتگرد
سن:25سال
مربی امور تربیتی
متاهل دارای دو پسر
بسیجی
تاریخ شهادت : 25-10-1366 شمسی
محل شهادت : ماووت
بیت المقدس ۲
گلزار شهدا: امامزاده محمد
البرز - کرج
نوید شاهد البرز؛
شهید «سیدمهدی میرحبیبی» در یکم، فروردین ماه سال 1341، شهرجدیدهشتگرد از
توابع استان البرز به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را تا مقطع سیکل راهنمایی
ادامه داد. این شهید گرانقدر سرانجام در 25 دی ماه سال 1366 در 25 سـالگی و
در عملیات سال بیت المقدس 2 ترکش در ماووت به شهادت رسید. مزار این شهید
در امامزاده محمد(ع) قرار دارد.
در ادامه متن وصیتنامه شهید «سیدمهدی میرحبیبی» را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم * وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً(1)فَالْمُورِیاتِ قَدْحاً(2) فَالْمُغیراتِ صُبْحاً(3) فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً(4) فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً(5) إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ(6) وَ إِنَّهُ عَلى ذلِکَ لَشَهیدٌ(7) وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ(8) أَ فَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُورِ(9) وَ حُصِّلَ ما فِی الصُّدُورِ(10) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبیرٌ(11)
با شهادت دادن به وحدانیّت ذات احدیّت و با شهادت بر اینکه خداوند متعال
زمین را هیچگاه از آیت و حجّت خودش خالی نکرده است و پیامبران الهی را جهت
راهنمایی مردم فرستاده است که خاتم پیامبران پیامبر عظیم الشّأن حضرت
محمّد بن عبدالله میباشد و شهادت بر پیشوایان الهی که 12 سُلالههای پاک
پیامبرند. وصیّتنامهی بندهی عاصی و شرمندهی خداوند سیّدمهدی میرحبیبی
که در تاریخ بیست و دوم آذر ماه 1366، دریک روز سرد و بارانی در جبهههای
کردستان نوشته شد و سوز دلم و کوههای عظیم و گیاهان و سنگها شاهدی بر این
وصیّت هستند. ابتدا توضیحی پیرامون سوره مبارکه که در اول وصیّت خوانده شد،
این سوره مقام و منزلت رزمندگان اسلام را میرساند که وقتی علی به فرمان
پیامبرگرامی اسلام به کفّار یورش بردند و صبحگاهی بود که آنها را به
محاصرهی خود درآوردند خداوند در این سوره قسم میخورد به اسبان دونده، به
نفس زدن اسبها قسم میخورد و به جرقّهای که از سُم اسب با زمین پدید
میآید قسم میخورد و به گرد و خاک حاصل از رزم آنها قسم میخورد و بعد از
آن میفرماید که انسان موجودی ناسپاس است و فراموش کرده است که روزی از این
دنیا خواهد رفت و دوباره از قبرها برانگیخته خواهد شد.آنجاست که باید ما
جوابگوی خداوندی باشیم که چه کردیم و در میدان آزمایش الهی چگونه بیرون
آمدیم. خداوندا! تو خود میدانی که بندهای گنهکار و بیچارهام و اگر مرا به
گناهانم مواخذه کنی من هم تو را به عفو و بخششت مواخذه میکنم و میدانم که
بندهی شرمنده را هیچگاه از درگاه رحمتت برنمیگردانی. خدایا! تو خود
میدانی که من برای رضای تو کاشانهام را ترک کردم و در بیابانها سرگردان
شدم تا بجویم آن چیزی که سالها دنبالش هستم. خدایا! برای این جبهه آمدهام
که دیگر امام با چاه صحبت نکند. تا گریههای امامم در موقع مرگ و سختی
برافراشتن و به استکبار دنیا به گفتن و با شور و شوق به استقبال شهادت رفتن
چه خوش است دست از جان شستن و دنیا را سه طلاقه کردن و از قید و بند دنیا
رها شدن و چه زیباست با کفّار جنگیدن و حالت آنها را دیدن.
خداوندا!
ضعیفم، بیچارهام، مرا از بلای کسر و عُجب نجات ده تا حقایق را بفهمم و
چهرهی زیبایت را ببینم. خداوندا! دوست دارم اگر سعادت شهادت را بر من
ارزانی داشتی مرا در وضعیتی قرار بدهی که آنقدر زجر بکشم که گناهانم بریزد و
با سرافرازی کامل به درگاهت بیایم.
به دوستان، به همکاران و به برادران بسیج و انجمن اسلامی سفارش میکنم
که سعی کنند همیشه و در کنار علم ایمان را تقویت کنند. امروزه جامعهی
اسلامی ما محتاج به افراد متعهّد متخصّص است و رسالت شما فقط این نیست که
به جبهه بروید در پشت جبهه هم میتوانید تلاش کنید و درس بخوانید و وقتی
مسئولیّت گرفتید عکسهای شهدا را در جلوی میزتان قرار دهید تا مبادا غافل
شوید و فراموش کنید که شما مسئول خون شهدا هستید، مبادا فراموش کنید که شما
خود به خود پشت این میزها نیامدید و اگر مسئولیّت گرفتید با تکبّر با مردم
برخورد نکنید چون شهدا بیتکبّر به سوی خدا رفتند و از دافعه به جاذبه بنا
به گفته شهید بهشتی عمل کنید. نمیدانم دیگر چه بگویم و از کجا بگویم فقط
میگویم با اخلاق اسلامی و برخورد صحیح با مردم داشته باشید.
همسر
مهربانم! احتیاج نیست چیزی به تو بگویم چون خودت آگاهی کامل داری و خود
معلّمی که پرورش دهندهی امانتهایی هستی که مردم به تو دادهاند بعد از من
بیشتر برای تربیت فرزندانمان و فرزندان امّت اسلامی تلاش کن و این چند
ساله که از زندگی مشترک ما میگذرد همواره در سختی و مشقّت بودی ولی عیبی
ندارد چون رضایت خداوند را جلب کردن مشکل است. فرزندان عزیزم! داود و رسول
خودتان میدانید که چقدر شما را دوست دارم و وقتی شما را میدیدم و به آغوشم
میآمدید احساس آرامش میکردم ولی عزیزانم اسلام از شما عزیزتر است. حفظ
خون شهدا از شما عزیزتر است و پدر شما تنها متعلّق به شما نبوده و او
میبایست راه خودش را برود همچنان که شما نیز فقط متعلّق به خودتان نیستید،
باید وقتی بزرگ شدید خود را سرپرست حساب نکنید بلکه با کمال قدرت و با
تمام شجاعت بگویید ما فرزندان آن شهیدی هستیم که جان خود را جهت آبیاری
درخت اسلام قرا داد و سعی کنید عمرتان را بیهوده تلف نکنید.
پدرعزیزم!
برادران و خواهران عزیزم! دوست دارم وقتی شهید شدم واقعا آن طور که رضای
خداست رفتار کنید. مبادا کوچکترین حرفی بزنید که برخلاف رضای خدا و برخلاف
خون شهدا باشد. از شما میخواهم صبور باشید و وقتی گریه میکنید به یاد آقا
ابا عبدالله و یارانش باشید. خدایا! در مدّت عمرم نتوانستم آن طور که باید
و شاید خدمتی بکنم ولی امیدوارم که با شهادتم بتوانم درسی بزرگ به
شاگردانم بدهم همان درس تقوا و استقامت و صبر. از تمامی برادران عزیزم که
شاگردانم بودند و از طرف بندهی حقیر بیاحترامی به آنها شده بود یا
نتوانستم معلّم خوبی برایشان باشم پوزش میخواهم و پناه میبرم به خداوند. در
آخر پیامی دارم به معلّمین شریف، آنهایی که مانند شمع میسوزند و روشنایی
میدهند و تاریکیهای جهل و نادانی را به روشنایی آگاهی و شعور تبدیل
میکنند. خواهش من این است که شما را به خدا به مسائل مادّی این شغل اهمیّت
ندهید میدانم مشکل است ولی شما معلّمی را بهعنوان یک شغل نگاه نکنید چون
معلّم با تمام اقشار مردم فرق میکند،او نجّار نیست که لوازم کارش چوب
باشد، آهنگر نیست که لوازم کارش آهن باشد، او معلّم است و لوازم کارش
انسانها هستند پس باید بداند جوانان را از ناآگاهی و خدایی نکرده بیبند و
باری نجات دهد و مسئولیّت شما بینهایت سنگین است. بیشتر از این مزاحمت
ایجاد نمیکنم. ضمنا از مال و منال چیزی ندارم و مقداری است که در
وصیّتنامهی خصوصی خودم میباشد. بیست و دوم آذر ماه 1366
پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات
پیام شهید: مبادا کوچکترین حرفی بزنید که برخلاف رضای خدا و برخلاف خون شهدا باشد.
شاهد حدیثی:قال امام حسن مجتبی علیه السّلام:أنَا الضّامِنُ لِمَن لَم یَهجُس فى قَلبِهِ إِلاَّ الرِّضا أَن یَدعُوَ اللّهَ فَیُستَجابَ لَهُ. (کافى، ج2، ص62، ح11)
امام حسن مجتبی علیه السّلام فرمودند:کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مىکنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.شهید سید مهدی میر حبیبی
در سال 1341 در روستای ورده دیده به جهان گشود.و دوران کودکی خود رادر
آغوش پر مهر پدر ومادر و درجوار برادران، خواهران و دوستان خود سپری
نمود.دوران تحصیلات ابتدایی را با تحمل مشکلات و زحمات زیادی که لازمه
زندگی روستایی بود با موفقیت به پایان رساند. در همان آغاز نوجوانی دارای
روحیه ای والا و علاقه مند به فعالیت های جمعی ،فرهنگی و مذهبی بود.
دوران تحصیل در مقطع راهنمایی و متوسطه را در یکی از مدارس تهران سپری
نمود شهید سید مهدی در زمان اوج گیری انقلاب اسلامی با دوستان خود در
تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می نمود و بدین نحو با نهضت امام خمینی(ره)
همراه شد. بعد از تعطیلی مدارس در زمستان سال 57 به روستا باز گشت و در
فعالیت های مذهبی ، سیاسی و شکل گیری بسیج و انجمن اسلامی روستا در کنار
دوستان خود مشارکت فعال داشت. تحصیلات متوسطه را در سال 59 در یکی از
دبیرستانهای کرج با موفقیت بپایان رسانید و به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.
پس از اتمام خدمت سربازی شغل شریف معلمی را انتخاب و بعنوان مربی تربیتی در
مدارس کرج شروع به فعالیت نمود. باشروع جنگ تحمیلی برای دفاع از میهن
اســــــلامی و اطاعت از امـامخویش عازم جبهه های حق علیه باطل گردید و در
عملیات های مختلفی در تیپ رمضان، لشگر 27 و لشگر 10 سید الشهدا علیه السلام
شرکت داشت. در همان اوایل جنگ تحمیلی بر اساس سنت حسنه نبوی ازدواج نمود و
ثمره این ازدواج دو فرزند به نامهای سید داود و سید رسول می باشد. شهید
سید مهدی بعد از عملیات کربلا ی 5 حال و هوای دیگری داشت و به وضوح در
سیمای نورانی او مشخص بود که درغم فراغ دوستان شهیدش تاب وتحمل از کف داده و
در آرزوی وصال یاران وجوار قرب الهی لحظه شماری می نماید. عملیات بیت
المقدس 2 در منطقه عملیاتی ماووت عراق وعده گاه وصال یاران برای او بود.
آری در زمستان سال 1366 در اثر اصابت خمپاره همراه جمعی از رزمندگان به
درجه رفیع شهادت نائل آمدو روح بلندش به ملکوت اعلی پیوست و پیکر مطهرش در
جوار امامزاده محمد واقع در حصارک کرج آرام گرفت، روحش شاد وراهش پر رهرو
باد.
شهید سید مهدی در فرازی از وصیت نامه خود می فرماید:
خدایا تو خود می دانی که من بخاطر رضایت تو خانه و کاشانه ام را رها نموده ودر این کوهستانها پناه آورده ام تا بجویم آن چیزی را که سالها به دنبالش بودم.
خدایا من به اینجا آمده ام تا امامم را یاری نمایم.تا دیگر امامم (از غربت
ومظلومیت، همانند علی علیه السلام ) با چاه سخن نگوید.
به دوستانم به همکارانم به برادران بسیج و انجمن اسلامی سفارش می نمایم که سعی کنند در کنار ایمان، علم را ودر کنار علم ، ایمان را تقویت نمایند.
برای شادی روح شهدا صلوات
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا