شهید مرادی-نصرت الله

شهید نصرت الله مرادی

نام پدر: غلام رضا

تاریخ تولد: 5-3-1333 شمسی

محل تولد: آذربایجان غربی-میاندوآب 

تاریخ شهادت : 13-9-1374 شمسی

محل شهادت : بیمارستان ساسان  - تهران

گلزار شهدا: امامزاده محمد 

البرز - کرج

نویدشاهدالبرز؛«شهیدنصرت‌‌اله مرادی» در پنجم خرداد ماه 1333، در شهرستان میاندوآب به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا کلاس سوم راهنمایی ادامه داده و سپس ترک تحصیل کرده و به کارگری پرداخت. با رسیدن به سن قانونی به خدمت سربازی رفته و سپس ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک فرزند دختر و دو پسر است. وی سپس به کرج مهاجرت کرده و در کارخانه کفش «مهپوش» مشغول به کار شد.

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در تاریخ بیست و یکم مهر ماه 1365، از طریق بسیج لشکر بیست و هفتم محمدرسول الله(ص) جبهه جنوب شده و در مورخه بیست و سوم دی ماه 1365، در شلمچه عملیات کربلای پنج از ناحیه دو پا مورد اصابت ترکش قرار گرفته و همچنین شیمیایی نیز شد.

سرانجام او بعد صبوری و تحمل مرارت های فراوان در سیزدهم آذر ماه 1374، در تاریخ سیزدهم آذر ماه 1374، در بیمارستان ساسان به علت شدت جراحات به شهادت رسید. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

فرازی از وصیت نامه شهید «نصرت الله مرادی» را درادامه می خوانیم:

بسمه تعالى

«اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمد رسول الله . اشهد ان علیا ولى الله .» شهادت مى دهم به یگانگى خدا و شهادت مى دهم که حضرت محمد (ص) پیامبر و فرستاده خداست و شهادت مى دهم که حضرت على بن ابیطالب (ع) امیرالمومنین ولى خدا بر همه خلق مى باشد. سلام و درود بر روح پاک و مطهر شهیدان از اول تا آخر، سلام و صلوات خدا بر روح پرفتوح امام خمینى (قدس سره شریف ) احیاگر اسلام، نایب محمدى در قرن حاضر که ما هر چه داریم از وجود پر برکت این انقلاب که نتیجه و تلاش بى وقفه آن امام راحل در راه اسلام بود، داریم و باید از این نعمت بزرگ را قدر بدانیم و از اهداف مقدس آن پاسدارى کنیم. بدین وسیله اینجانب وصیت نامه خویش را انشاء مى نمایم و از بازماندگانم مخصوصا همسر محترمه ام تقاضا دارم تا به آنها عمل نمایند و از خداوند بزرگ مى خواهم تا مرا مورد شفاعت امه معصومین قرار دهد و از گناهانم درگذرد که او رحمان و رحیم است و همسر و فرزندانم را صالح قرار دهد و آنها را عامل به احکام شرع مقدس اسلام قرار دهد.

از همسرم تقاضا دارم تا فرزندانم را در راه اسلام تربیت نماید و آنها را جهت کسب علوم قرآنى تشویق و همراهى نماید و درهر زمانى که لازم بود با مشورت آقاى «سعید دینى» آنها را در تحصیل علم یارى و همکارى نمایید تا ان شاءالله در آینده مفید اجتماع واقع شوند. خداوند عاقیت همه را به خیر و عاقبت فرزندان مرا نیز به خیر بگرداند.

.......

جنازه ام را هر کجا که صلاح دیدید و دردسر نداشت دفن کنید و از کارهاى غیر ضرورى و تشریفات پوشالى بپرهیزید. در صورت موافقت اگر توانستید در جوار قبور شهدا دفن کنید. از برادر عزیزم مسعود مى خواهم تا با همکارى آقاى داوود زارعى در این رابطه همفکرى نماید.

......

درخاتمه از خداى بزرگ طلب مغفرت مى نمایم و از درگاه رحمتش مى خواهم تا مرا با قرآن بمیراند و با قرآن محشور نماید و شفاعت ائمه معصومین را نصیبم فرماید. فرزندانم مهدى، محمد و فرزانه را به خدا مى سپارم و امیدوارم که همسرم بتواند آن طورى که پیمان بسته ایم آنها را تربیت نماید. از مادرم ، خواهران و برادران حلالیت مى طلبم و امیدوارم که اگر خطایى از من مشاهده نمودند با بزرگوارى خودشان ببخشند. مهدى را سفارش مى کنم که نماز جماعت و حفظ قرآن را ادامه دهید و سفارش من و مادرش را فراموش نکند و محمد و فرزانه را نیز در آینده به همین راه سوق دهد. ضمنا متذکر مى گردد.

والسلام جمعه ساعت 19 به تاریخ دوم تیر ماه 1374