شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

خادم الشهدا، مرحوم عمو وجیه الله کلانتری، وفاداری و عهد و پیمانی را که از جوانی و  نوجوانی با خدای خود بسته بود به کمال رساند. او  جان و عمرش را در طبق اخلاص  گذاشت و در صحنه های زندگی، خانوادگی، اجتماعی و مذهبی حضوری فعال و پرنگ،  پرشور و پرتلاش داشت. 

همه میانسالان و پیران امروز بیلقان ، تلاشهای خالصانه و صادقانه او را در دورانی که  بابای مدرسه بیلفان بود و کلاسها و همه فضای مدرسه را به تنهایی نظافت می کرد. به  باد دارند. 

عصر مدرسه را با ریخت و باش و کثیفی رها میکردیم و صبح که وارد مدرسه می شدیم  عطر نظافت و تمیزی فضای مدرسه را بر کرده بود و همه میدانستند که وقتی مدرسه  را با همه فعالیت های روزانه اش رها میکنند وحیه الله کلانتری بابای مهربان مدرسه  به تنهایی همه فضای مدرسه را اعم از کلاسها، اتاق مدیران و حیاط مدرسه برای روز  تحصیلی دیگر آماده می کند. 

راستی او چه ساعتی به خانه می رفت و چه ساعتی به مدرسه می آمد که قبل از همه  درهای مدرسه را باز میکرد و فضای تحصیل علم و دانش را به همه معلمان و  دانش آموزان تقدیم میکرد نه تنها درستکاری اش زبانزد بود هیچ وقت اعتراضی از کسی  نشنیدیم که مداد پاک کن کیف با لباس دانش آموزی جا مانده و پیدا نشده باشد. این  پدر مهربان بر اموال و حتی بر اخلاق دانش آموزان نظارت داشت. به یاد دارم که  علاوه بر این همه تلاشهای گسترده در مواقع بیکاری در خانه موی دانش آموزان را نیز  اصلاح میکرد. یادش گرامی و روحش شاد 

همچنین نگهداری و نظافت و حفظ اموال مسجد تا زمانی که توان داشت و درقید  حیات بود بر عهده ایشان بود جا به جایی و شستن فرشها، خدمت خالصانه، ایجاد محیطی امن و پاکیزه برای عبادت مومنین، همت در برگزاری مراسم عزاداری ایام محرم  و برنامه های ماه مبارک رمضان، نگهداری آبدارخانه و شستن استکان و نعلبکی ها و  محیا نمودن چای، همه و همه بر عهده این مرد خدا بود که بی ادعا و برای رضای خدا  انجام می داد و به گونه ای از وسایل مسجد نگهداری می کرد و در حفظ پاکیزگی آن ها  می کوشید که انگار بیش از اموال منزل خود آنها را دوست می دارد. هیچکس جز او  نحوه چیدن فرشهای مسجد را نمی دانست تا با اندازه ها و رنگ های متفاوت بهترین  چینش و قشنگی را داشته باشد. در مراسمات هم محلی ها و برنامه هایی نظیر عزا و  عروسی وجیه الله کلانتری این مرد پر تلاش و دلسوز از صمیم دل و بدون هیچ ادعایی  حاضر میشد و بدون توقع همراهی و همکاری می کرد. 

اوج شکوفایی و عظمت این مرد با ایمان و وارسته را در دوران دفاع مقدس می توان  یافت. هنگامی که در مهر ماه سال ۱۳۶۰ به ایشان گفتند سپاه کرج محیط مناسبی  برای غسل و کفن شهدا ندارد، شما آمادگی دارید شهدا را به مزار بیلقان جهت تجهیز و  تکفین بیاورند و شما در شستشوی آنها ما را یاری کنید؟ برقی از نور و امید در  چشمانش موج زد و گفت با کمال افتخار. 

یاران جنگ و دفاع مقدس میدانند که چه توفیق عظیمی برای ایشان و مزار بیلقان  فراهم گردید.... تمام شهدای کرج را اول به مزار بیلقان می آوردند و با نظارت و  مسئولیت و همت و تلاش این مرد خدا و سایر محلی ها، بدرقه دیار باقی می شدند.  ایشان شب و نیمه شب آماده پاسخگویی به همه ی پدران و مادران و همراهان شهدا بود.  و با عشقی وصف نا پذیر شهدا را در آغوش گرفته و آماده مراسم تشییع می کرد. باشد که با نظر این شهیدان بزرگوار ، عمو وجیه الله کلانتری نیز مانند شهدا بر سر سفره آقا  ابا عبدالله حسین (ع) میهمان باشد...


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

..........ارسال فیلم و عکس با شماره 09213166281 بله و ایتا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات