شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید
شهید طرفه-حیدر

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید«حیدر طرفه» که نام پدرش«عبدالحسن» و مادرش«زکیه» است در هشتم آذر ماه 1343، در «کاظمین» چشم به جهان گشود. وی به عنوان پاسدار وظیفه پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و بعد از مجاهدت ها و دلاوریهای فراوان در منطقه عملیاتی غرب در حال ماموریت در سوم مرداد ماه 1366، به شهادت رسید و تربت پاک شهید در جوار «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و پایداری در راه وطن است.

نامه به یادگار مانده شهید «حیدر طرفه» را در ادامه بخوانید.

«خدمت برادر عزیزم عباس سلام علیکم ضمن عرض سلام امیدوارم که حالت خوب بوده و باشد؛ اگر از احوال برادر کوچکت خواسته باشی؛ الحمدالله سلامتی برقرار است و نگرانی در بین نیست. عباس عزیزم: امیدوارم که تا به حال تصمیم قطعی و نهایی خود را گرفته باشی، حرف برادرت را گوش کن و در حال حاضر وضعیت ما را در نظر بگیر و سعی کن دو دل نباشی. ما هم یک زمانی این حالات را داشتیم و تازه متوجه شده‌ایم که بایستی زودتر از این‌ها تصمیم می‌گرفتیم، این حقیر فقط من باب تذکر عرض می‌کنم، شما حالا جوانید و می‌توانید به نحو احسن از این فرصت‌ها استفاده کنید. خدایی ناکرده یک وقت نیاید ببیند چند سال از عمرتان گذشته و هنوز در یک نقطه قرار دارید و دوستانتان سبقت گرفته‌اند.

همان طوری که ما تازه متوجه شده‌ایم. در هر صورت، ان‌شاءالله از خداوند خواهانیم هم به این حقیر و هم به شما برادر عزیزم توفیق دهد که جبران فرصت‌های گذشته را بکنیم و خودمان را به دیگران برسانیم. خب، سلام این حقیر را به ابوی، عمو و آقا رضای عزیزم و کلیه بر و بچه‌ها برسانید. سلام ما را به علی عزیزم برسانید خوب عزیز من امیدوارم که شما را دلگیر نکرده باشم. بیش از این متصدی اوقات شریفتان نمی‎شوم و شما را به خداوند منان می‌سپارم.

در ایام ماه مبارک رمضان بالاخص ایام قدر ما را فراموش نفرمایید. التماس دعا ان‌شاءالله جمیع طاعات و بندگی تان مورد قبول باری تعالی قرار گیرد. برادر کوچکتان حیدر مورخه دوازدهم اردیبهشت 1366 ساعت ده شب»

شهید


وصیت نامه پاسدار شهید «حیدر طرفه» را در ادامه می خوانید:

وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ ۖ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ ۖ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ ۖ وَنُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُون... (سوره اعراف )

و زنگار هر کینه (و حسد و خوی زشت) را از آیینه دل آنان بزداییم و در بهشت بر زیر قصرهایشان نهرها جاری شود و گویند: ستایش خدای را که ما را بر این مقام رهنمایی کرد، که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما به خود به این مقام راه نمی‌یافتیم، همانا رسولان خدایمان به حق آمدند (و ما را بر این مقام رهبری کردند). و اهل بهشت را ندا کنند که این است بهشتی که از اعمال صالح شما را به ارث داده‌اند.

حمد و ستایش خدایی را که ما را به دین خود هدایت کرد و اگر او ما را هدایت نمی کرد ما هدایت نمی شدیم.با سلام و درود به منجی عالم بشریت مولا آقا امام زمان روحی له الفدا و نائب بر حقش فرشته نجات کشور اسلامی ایران امام خمینی حفظ الله و امت ایثارگر و از جان گذشته و با نثار گرمترین سلامها به ارواح پاک و طیبه شهداء از هابیل تا نینوای حسینی و از نینوای حسینی تا کربلای کنونی .

وصیت نامه خود را در حالی می نویسم که با توجه به کثرت گناه و معصیت ها و دوری از خالق و معبود خویش هیچگونه لیاقت کشته شدن در راه حق و حقیقت را در خود نمی بینم لکن از طرف دیگر امید به رحمت والطاف خداوندی مرا بدین فکر واداشت که شاید خدا این بنده عاصی و گنهکار را مورد قبول خود قرار دهد و سعادت بودن در محضر مولایم آقا ابا عبد ا... را عطا فرمایند.

والدین عزیزم، برادر و خواهر عزیزم ای دوستان و آشنایان من براساس رسالت و مسئولیتی که در قبال این انقلاب اسلامی و خدایی خویش احساس نمودم،در راه الله و برای پاسداری و حراست از مرزهای اسلام و ایران و خونهای پاک مقدس هزاران شهید به جبهه آمدم،به جبهه آمدم تا شاید بتوانم در اینجا معبود خویش را بیابم و با او به راز و نیاز بپردازم .(ربنا لا تزع قلوبنا بعداذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب ) آل عمران آیه 8 .

این حقیر گام نهادن در این صراط که صراطی است را فیضه ای واجب دانسته واز یگانه خالق ومعبود خویش خواهانم که

لحظه ای مرا به خود وامیگذارد و در این راه یاریم فرماید.

(الهم وفقنا لما تحب وترضی) خدایا! ما را به آنچه دوست داری ومورد رضای توست موفق گردان.

مادر عزیزم و پدر گرامیم! از اینکه فرزندی پرورش دادید تا بتواند (در صورت لیاقت ) جزو سپاه اسلام قرار گیرد و در رکاب مولایش آقا امام زمان و نائب برحقش حسین زمانه پیکار نماید و به صدای «هل من ناصرا ینصرنی»، این سید خاندان رسول لبیک گوید افتخار کنید، آری افتخار کنید ای عزیزان که فردای قیامت تو ای پدر نزد رسول(ص) تو ما در نزد زهرا علیها سلام و شما ای برادرانم نزد حسین علیه اسلام و علی اکبر و تو خواهر عزیزم نزد زینب کبری قهرمان کربلا روسپیده و سربلند باشید.

خداوند ان شاءالله به شما صبر و شکیبایی و استقامت در مقابل مصائب و بلایا را عنایت بفرمایید: «قدافلح المومنون الذین هم لا ما ناتهم و عهدهم راعون» (سوره مومنون ) البته میدانم عزیزان از دست دادن فرزندی تا حدی ناراحتی دارد لکن بایستی بدانید که من حقیر امانتی بودم که خداوند روزی به شما سپرد که روز دیگر آن امانت را صحیح و سالم به او بر گردانید و حال نوبت آن رسیدن صبور باشید و در مقابل ادای این امانت استوار و پایدار .

تقوا پیشه کنید و هر آن به یاد خدا باشید از گناهان گذشته استغفار کنید و همیشه ذکر خالق را به جا آورید البته من خودم رعایت هیچ کدام از این مسائل را نمی نمودم لکن حال پشیمانم و از خدای خویش توان توبه و دوری ازمعصیت و گناه را از خداوند خواهانم و از آن کریم و رحیم می خواهم که تا گناه مرا نیامرزیده است مرا از این دنیا مبرد.

پدر و مادر، خواهر و برادر وای اقرباء و اصدقا مرا حلال کنید. شرمنده ام که از ابتدای زندگیم جز مزاحمت چیزی دیگر برایتان نداشتم و نتوانستم به آن صورت که باید باشد کاری انجام دهم از شما عاجزانه می خواهم برای آمرزش گناهانم دعا کنید و در مرگم صبور باشید و از خدا بخواهید که مرا در زمره شهیدان راهش قرار دهد.

خانواده عزیزم دوستان و آشنایان با هم دوست و مهربان باشید با یکدیگر تفاهم داشته باشید و در کارها و اعمالتان عصای دست هم باشید. یار و مدد کار هم باشید و در شادی و ناراحتی یکدیگر شریک باشید و با این کار روح مرا شاد کنید شما اگر می خواهید قوانین و ضوابط اسلامی را با زبان بیان نمائید هیچ بازدهی و کارآئی ندارد ولکن عمل اسلامی و اخلاق و رفتار و گفتار اسلامیتان در عینی که نیت از برای رضای خدا دارید همیشه موثر و مفید است و باعث می شوید که اطرافیان به سوی شما و دین پر برکت شما رو آورند شما بایستی الگو باشید و حتماٌ هم می توانید پس سعی کنید و از سختیهای راه نهراسید.

ان شا ا.. که خداوند شما را موفق و منصور بگرداند. از شما عزیزان می خواهم که قدر این امام عزیز را بدانید و به گفتارش  که  علی گونه است عمل کنید و از خداوند بخواهید که این مجاهد،عارف،متقی،زاهد عابد,رهبر کبیر انقلاب اسلامی را قدرت و توان بدهد تا بتواند پرچم خونین انقلاب را به صاحب اصلیش مولایمان آقا امام زمان(عج) بسپارد. همیشه در صحنه انقلاب باشید و از سایر اقشار مردم به خصوص مستضعفان طبقات پایین شهری منزوی و جدا نباشید و در مجامع عمومی شرکت کنید و میدان را برای ضد انقلاب خالی نگذارید. این خدا نشناسان برای سرکوبی و ضربه زدن به اسلام و مسلمین لحظه ای غافل نیستند. شما هم برای حفظ این مکتب همیشه جاوید لحظه ای را به غفلت به سر نبرید. مبادا خدای ناکرده برای خاطر فردی که مثلاْ در خط ولایت فقیه و رهبری نیست و در رأس یک مکانی و یا مسجدی است شما از رفتن به این اماکن خودداری کنید بروید و در تمامی صحنه ها حاضر و آماده باشید و با منطق و اخلاق اسلامی آنان را به راه راست هدایت کنید اگر می بینید قدرت بیانی و یا عملی آن را ندارید از سایر برادران و یا خواهران دیگر حزب الهی کمک بگیرید و با هم و بر علیه این سر سپردگان و چاپلوسان شرق و غرب قیام کنید و باید واحد باشید و اینان را از صفحه روزگار براندازید.

برادرانم بروید در بسیج مستضعفین محل ثبت نام کنید چه برای پاسداری و چه برای تعلیم و تعلم از طعنه زدن ها و حرف پراکنی ها یکسری او باش که در این اماکن مقدسه رخنه نموده اند و از مقام بالاتر از خودشان رهبری می شوند ذره ای ناراحتی و غم به دل راه ندهید و یک قدم به عقب بر نگردید تا به کی باید در میان چهار دیواری بنشینیم و فریاد اسلام را سر بدهیم بیایید.

ای عزیزان همیشه و هر جا در میدان نبرد باشید و از مکتب و ناموس خودتان دفاع کنید و تو خواهرم همچون آب در صحنه و جامعه فریاد رسان فریاد برادرتان باید بیایید. مبادا بگذارید خونم به هدر رود در مجالس عمومی شرکت کنید و از مردم جدا نباشید. خداوند ان شاءالله به شما توفیق خدمت به اسلام را بدهد و تو ای مادرم ای عزیز و انیس من همچون زهرا (علیها سلام) باش می دانی زهرا که بود مادر، آری می دانم که درک می کنی می خواهم چه بگویم زهرا آن مادری بود که با آن همه ظلم و ستمی که بر پدرش، شوهرش بر فرزندش محسنی‌که هنوز در شکمش بود و آن خدا نشناسان او را بین دیوار و در کشتند،پهلویش را شکستند. مادری بود که حاضر نشد رویش را به علی (ع) نشان دهد چرا که به او سیلی زده بودند.

مادرم، مادری بود که در هنگام احتضار به شوهرش علی(ع) فرمود: علی جان! مرا شبانه دفنم کن. مبادا! کسی از قبر من خبر داشته باشد. مادری بود که در همه شکنجه های جسمی و روحی دشمنان مقاومت می کرد دوست دارم و دلم می خواهد شما هم نمونه ای از این بانو مظلوم رسول و علی باشید در فامیل و آشنایان الگو باشید و در مقابل ناملایمات و ناهمواری های زندگی همچون زهرا صلوات الله علیها باشید.احساساتتان را درک می کنم چندین سال مرا در آغوش گرم و پر مهرتان پروراندید و چه شب ها که تا صبح نخوابیدید و از من حقیر مراقبت کردی و در طی حیاتم چه سختی ها و چه خون دل هایی را که نخوردی آن قدر برایم زحمت کشیده ای مادر که نمی دانم با چه زبانی جواب این همه لطف و توجه ات را بدهم خدا شاهد است قدرت و توان پاسخ گویی به این همه محبت و عنایت ترا ندارم از شما می خواهم که از خدا بخواهید گناهان و معاصی را که در دوران حیاتم انجام داده ام ببخشد و مرا جزو شهیدان قرار دهد مرا فراموش نکنید و از دادن فرزند در راه اسلام و قرآن ذره ای غم به دل نگیرید.این دنیای فانی است و شما در آن دنیا اجرتان را از خداوند خواهید گرفت. مرا حلال کنید حلال حلال. خداوند انشاءالله به شما توفیق صبر و استقامت در مقابل مصائب را عنایت بفرمایید.

و تو ای پدر! همچون مولاعلی علیه السلام سعی کن در هر کاری صلاح کار و رضای خدا را در نظر بگیری و در محل کار و زندگی نمونه و الگو چه از نظر اخلاقی و انسانی باشید، می دانم هستیدلکن سعی کنید بیشتر از این ها باشید.

پدرم :

مرا در هر جایی که شهیدان خونین کفن هستند دفنم کنید و اگر روزی رسید و گذرتان به کربلای حسین (ع)رسید سلام مرا هم به آن آقای مظلوم برسان و از اون بخواهید مرا در آن دنیا نزد خدا شفاعت کند.

خداوندا:

اعتراف می کنم از این که مرگ را فراموش کردم از این که قاه قاه خندیدم و سختی آخرت را فراموش کردم و از این که در راهت سستی و تنبلی کردم و از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم و از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم و از این که حق والدینم را ادا نکردم و.....

پدرم :مرا حلال کنید و برایم بسیار دعا کنید و در مقابل مصائب و گرفتاری های صبور و بردبار باشید. خدا ان شاءالله به شما توفیق صبر و تحمل سختی ها را بدهد.

ای عزیزانم:چه قدر دوست داشتم که شب های عید را در کنارتان باشم لکن بدانید که عشقی مرا بدین جا کشانیده که راندنش از دل امری نشدنی است. آری! این عشق حرارت و گرمیش مافوق تمامی علائقم به دنیا است و آن محبت و عشق رسیدن به لقاءالله و قرب به خاندانش می باشد گر چه عید ما روزی است که پرچم اسلام برفراز مرتفع ترین قله جهان به اهتراز در آورده شود: «والعصر ان الانسان لفی خسر یا ایتها النفس المطمئنه» .













































نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

..........ارسال فیلم و عکس با شماره 09213166281 بله و ایتا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات