شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید
شهید سامانی پور-باب الله

شهید باب الله سامانی پور

نام پدر: قاسم علی

تاریخ تولد: 8-3-1337 شمسی

محل تولد: البرز - ساوجبلاغ 

تاریخ شهادت:27-12-1359 شمسی

محل شهادت : گیلانغرب

گلزار شهدا: هیو 

البرز - ساوجبلاغ


شهید «باب‌الله سامانی‌پور» در هشتم خرداد ماه سال ۱۳۳۷، در روستای هیو از توابع شهرستان ساوجبلاغ دیده به جهان گشود. دوران خوش کودکی را تحت تربیت والدین مومن و حق‌طلب خود قرار گرفت و درس زندگی آموخت.


زندگی نامه شهید
باب‌الله وارد دبستان شد و مقطع ابتدایی و راهنمایی را در مدارس روستای زادگاهش سپری کرد. در سال ۵۶ در زمان مبارزات مردمی علیه رژیم منحوس پهلوی به خدمت سربازی رفت، اما از آنجا که خدمت به دستگاه طاغوت برایش گوارا نبود به فرمان امام خمینی(ره) به همراه سربازان دیگر آن دوره از پادگان خارج شدند و از خدمت به رژیم ستم‌شاهی سر باز زدند.
او در مدت چند ماه خدمت خود در آن سال درجه گروهبان یکم دست یافت و با سربازان زیر دست و دوستان، بسیار مهربان و با گذشت بود و به علت مبارزات پنهانی خود بر ضد رژیم چند مرتبه در این مدت در پادگان زندانی شد. پس از فرار از پادگان به خدمت ایت الله طالقانی مشرف شده و کسب تکلیف کرد و سپس به محضر شهید مفتح حضور یافت و هردو این بزرگواران او را به مراجعت به زادگاه توصیه کردند و شهید پس از مراجعت به زادگاهش در مبارزات مردمی حضور داشت و در نظم‌دهی تظاهرات و هماهنگی و تشکیل گروه‌های مبارز در منطقه نقش اساسی داشت. در این سال‌ها به شغل مقدس آموزگاری رو آورد و در مدارس به تدریس پرداخت.
هیئت قرآنی تشکیل داده و نوجوانان را از این طریق ارشاد می‌کرد پس از پیروزی انقلاب از موسسان پایگاه بسیج و اولین بسیجیان روستا بود و فنون نظامی را در روستا به بسیاری از جوانان روستایی آموخت. همواره در امور خیریه روستا فعال بود، اما با وجود نیاز روستا به او در هنگام شعله‌ورشدن آتش جنگ تحمیلی به شوق دفاع از دستاورد‌های انقلاب به مناطق جنگی شتافت و در صف بسیجیان مخلص و مبارز با متجاوزین همت گماشت و پس از مدت کوتاه اما پربرکت، کمتر از یک‌ماه حضور در مناطق جنگی در صبح دم روز ۲۶ اسفند ماه ۵۹ در جبهه گیلان‌غرب به فیض عظیم شهادت نایل شد و به آرزوی دیرین خود دست یافت. پیکر گلگونش در ایام نوروز ۶۰ بر چشمان اشکبار و دل‌های محزون یاران و دوستان تا گلزار شهدای شهرک هیو مشایعت شد.


آنچه در ادامه می خوانید متن وصیت‌نامه شهید «باب‌الله سامانی‌پور» است.

پدر و مادر برادران خواهران وابستگان همانا موقع و زمان امتحان دادن شما و من فرزندتان می‌باشد. امتحانى بس بزرگ و سنگین با مسئولیت امتحان دادن براى عمر هر لحظه اضافه می‌شود و باید سعى و کوشش و فداکارى و ایثار کرد تا در امتحان قبول شد. شکر و سپاس خدا را که پدر و مادرى مثل شما را دارا هستم که اولین روزهاى زندگى مرا با عشق و نوید اسلامى پرورده‌اید و سراپا گوش را از اذان و اقامه و قرآن و نماز و دعا و صحیفه پر کرده و فرزندتان وارث دین مسلمانى و فى سبیل الله شده است. زمان، زمان امتحان دادن است و شما باید محبت مرا به خود و براى خدا و راه خدا ترجیح دهید. اى مادر! مسئولیت شما به خدا قسم سنگین‌تر از مسئولیت من است چون شما باید همانند زینب (ع) اسلامى را با زبان مقدست بازگو کنى و جهاد در راه خدا را همچون رهبرت فاطمه (ع) و زینب (ع) به دیگران بگویید از شماست که هیچ‌گونه ناراحتى در دل نداشته باشید و صابر و شکیبا مقاوم در برابر سختی‌ها و دشواری‌ها بایستید که خداوند با صبرکنندگان است و شما برادران عزیزم بر شما دیگر احتیاج به گفتن نیست چون در انقلاب بودید و درد روزگار را با چشمان بصیرتتان و گوش‌هاى سمیعتان دیده و شنیده‌اید و بیشتر از من درک می‌کنید و شماها استاد و بزرگ و معلم تربیتى من در عمرم بوده و هستید انقلابى و صبور و شکیباتر از من در خط امام و انقلاب اسلامى استقامت نشان می‌دهید و گوشهایم ازنصایح شما و سینه‌ام از پندهاى شما انبوه است و امر آن ساخته است که مى‌بینید در خاتمه سفارش می‌کنم اگر خدا را مى‌پرستیم و اگر امام خمینى و اسلام را داریم باید ناراحت نباشیم چون مسلمانان سربازان امام زمان هستند؛ پس باید جهاد کرد که پیروزى نهایى نزدیک است و امیدوارم امام را هرگز فراموش نکنید.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

..........ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات