شهید ذوالفقاری علایی-حسن

شهید حسن ذوالفقاری علایی

نام پدر: حاجی محمد

تاریخ تولد:1-5-1342 شمسی

محل تولد: سمنان

متاهل

تاریخ شهادت:25-11-1378 شمسی

محل شهادت : سیستان و بلوچستان - زابل

گلزار شهدا: بهشت زهرا(س) 

قطعه:50 ردیف:87 شماره مزار:14  

تهران

باز نویسی وصیّت:   

بسم الله الرحمن الرحیم 

براستى کسانى که ایمان آوردند و کسانى که هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند اینان به رحمت خداوند امیدوار و دل شادند و خداوند (نسبت به این مومنان مهاجر و مجاهد ) آمرزنده و مهربان است. قرآن کریم

 من حسن ذوالفقارى اعلایى فرزند حاجى محمّد داراى شماره شناسنامه 28 صادره از سمنان شهادت مى دهم که خدایى جز خداى یکتا نیست و شهادت مى دهم که محمّد (ص) بنده و فرستاده ی بر حقّ اوست و على (ع) ولى است و یازده فرزند از پیشوایان و ایمه بر حقّ امت اسلامند. گواهى مى دهم که مرگ حقّ است و بهشت و دوزخ حقّ است و روز رستاخیز روز استوارى عدل الهى حتما مى رسد و مردگان در محضر عدل الهى سر از قبر برمی دارند و خداوند در بینشان داورى خواهد کرد.

من بخاطر خون شهیدان همچون حسین (ع) و بخاطر پا برجا ماندن جمهورى اسلامى و اطاعت از فرمان  رهبر بزرگوارم در این راه گام نهادم و به جبهه آمده ام تا بلکه بتوانم با خون ناقابلم در راه پیشرفت اسلام و انقلاب کارى کرده باشم و این راه را به لطف خدا کاملا آگاهانه برگزیده ام. و از خداوند عاجزانه مى خواهم که مرگ مرا شهادت و آنهم خالصانه در راه خودش قرار دهد و وصیّت نامه خود را بر این امید و در این جهت مى نویسم و  هیچ خود را شایسته و آماده ی مقام شهادت نمى دانم ولى لطف و عنایت خداوند بر بندگانش بقدرى زیاد است که امیدوارم خداوند این بنده ی عاصى را هم قبول کند.

 پدر و مادر عزیزم! خدا صابران را دوست دارد (اینجاست  که خدا انسان را امتحان مى کند ) صبر و استقامت داشته باشید سرانجام ما خاک شدن است چرا این جان را بجاى اینکه رفته رفته به نابودى رسد، این تن را قبل از اینکه بپوسد با خدا معامله نکنیم. شکر کنید فرزندى تربیت کرده اید که اگر براى اسلام سودمند نبوده به راه باطل کشیده نشده و در راه حق جان را به جان آفرین تسلیم کرد.

 مادر جان! در برابر مردم بایست و بگو کاش تیر به گلوى فرزندم مى خورد تا مردم بدانند پسرم خونش رنگین تر از خون شهیدان دیگر نیست و از على اصغر (ع) عزیزتر نیست.

 مادر عزیزم! به یاد دارى که روزى من کودکى ناتوان بودم و شما شب ها بیدار بودید و براى تربیت و رشد من زحمت هاى زیادى کشیدید؟ و حال ما نیز در اینجا خون مى دهیم تا شما در خانه به راحتى بتوانید زندگى کنید شاید بتوانم با این کارم مقدارى از زحمات فراوان شما را جبران کنم و امیدوارم در آخر فرزند حقیر خود را حلال کنید.

برادران و خواهران عزیزم! مرگ من باعث عبرتى است براى شما و دیگران تا بدانید که تمام دنیا جاى زیستن نیست و همه رفتنى هستیم پس چه بهتر که در راه خدا گام برداریم. از شما مى خواهم که پیوسته در راه اسلام عزیز کوشا، و تمامى فرامین امام امت را به جان و دل پذیرا باشید. و زمان زمان حسین (ع) است و ایام عاشورا. 

خواهران من! حجاب، عفّت و پاکدامنى را سرلوحه ی زندگى خودتان قرار دهید و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگى و مبارزه کنید تا اسلام پایدار بماند ان شاءالله. 

دوستان و جوانان عزیز! نکند که در رختخواب ذلّت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. دوستان! مبادا در غفلت بمیرید که على (ع) در محراب عبادت شهید شد.

 جوانان! مبادا در حال بى تفاوتى بمیرید که على اکبر(ع) حسین (ع) در راه حسین و با هدف شهید شد. از شما دوستان عزیز مخصوصا از دوست عزیزم على مهرى و حسین بیانى و غیره حلالیّت مى طلبم و امیدوارم که مرا حلال کنید.

 خداوندا! تو را به یگانگی ات قسم مى دهم که شهادت در راه اسلام و قرآن را نصیبم کنی. پروردگارا! بار گناهانم را ببخش و مرا در صف شهدا قرار بده.

 بارالها! آنچنان قدرتى به من عطا کن و آنچنان لطفى در حقّ من بنما که در آخرین لحظات عمرم نام تو را به زبان داشته باشم. آمین                

 خدایا! عذاب آخرت را بر ما حرام کن. پروردگارا! قلم عفو بر روى گناهان ما بکش. بارالها! ما را از شفاعت اهل بیت علیهم السّلام بى نصیب مگردان.

اى مردم مقدارى هم به اعمال خود و آخرت فکر کنید امام امّت را در این زمان تنها نگذارید زیرا که حسین زمان ماست مواظب باشید که زرق و برق دنیا چشم شما را خیره نکند. امام امّت و رزمندگان اسلام را دعا کنید. والسّلام