شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید
شهید دمبادامی-غلامرضا

شهید غلامرضا دمبادامی

نام پدر: محمدرضا

تاریخ تولد: 20-6-1348 شمسی

محل تولد: تهران- احمداباد

تاریخ شهادت : 26-1-1366 شمسی

محل شهادت : شلمچه

عملیات : کربلای5

گلزار شهدا: احمدابادمستوفی

تهران


بازنویسی وصیت:

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت حد نهایی تکامل یک انسان است این را خدا در قرآن می فرماید:

*و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون* (آل عمران/ 169)

بارخدایا! تو آگاهی که تلاش و پیکار زمانه از آن جهت است که به پایگاه قدرتی برسیم و یا چیزی از کالای بی ارج دنیا را به چنگ آوریم بلکه برای این جهت است که نشانه ها و پرچم های دین تو را برافرازیم و در شهرهای تو شابستگی را پدید آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند و نام پر توان اسلام در تمامی جهان لرزه بر اندام منافقان بی دین و اسلام بیندازند .

سلام گرم مرا بپذیرید ای پدر و ای مادر گرامیم بدانید که در راه مقدس گام گذاشته ام خواه به شهادت برسم خواه به پیروزی .

پدر جان! امیدوارم که مرا حلال کنید زیرا در دورانی که تاکنون که این وصیت نامه را می نویسم اشتباهات و خطاهایی مرتکب شده ام و باعث ناراحتی و درد سر شما شدم و حالا می فهمم که چه قدر برایم خوب بوده اید و تمامی حرف های شما راههایی بوده در راه سعادت و نیک بختی من بوده هر چند که من در انجام دادن آنها کوتاهی کردم .

و شما ای مادر گرامی زحمت کش! من در تمامی عمر و در آخرت خوبی های شما مهربانی ها و لطافت های شما را فراموش نمی کنم. اگر چند صباحی می ماندم سعی می کردم حداقل گوشه ای از زحمات شما را جبران کنم.

 مادر جان! اگر بدی خلاف کار بدی از من دیدی امیدوارم که مرا عفو و بخشش کنید در تمامی لحظات در فکر شما و پدرم می باشم.

برادر عزیزم محمد جان! امیدوارم که در غیاب من تحصیل خود را ادامه داده و کاری را که من نتوانستم انجام بدهم انجام دهی و آرزوی علم و دانش را که من داشتم و موفق نشدم به جای من به آن برسی تا روح مرا شاد کرده، برادر عزیز خیلی دوست دارم امیدوارم که همیشه شاد باشی و خرم در عروسی من که همانا شهادت است هیچ گونه ناراحتی و عزاداری نمی کنی تا که من راحت در پیشگاه خداوند متعال راحت و آسوده بیاسایم . محمد جان برادرعزیزم! اگر اذیت و آزاری از من دیده ای امیدوارم که مرا ببخشید .

برادر عزیزم حمید جان! تو نیز در برابر من خیلی مهربان بوده ای و من از شما خیلی متشکرم و زحماتی که برایم کشیدی مخلصانه تشکر می کنم و امیدوارم که تاکنون آن پشتکاری را که داشته ای حفظ کنی. حمید جان! بعد از من تو فرزند بزرگ خانواده ای سعی کن اخلاق درست و نیکو داشته باشید و با برادر کوچکت محمد خوش رفتاری کنید زیرا شما کسی را ندارید و همان دو برادر هستید و باید خیلی بهم برسید تا دیگران نتوانند در کار و همبستگی شما رخنه ایجاد کنند. امیدوارم که شما هم مرا ببخشید و مرا حلال کنید که در دنیای آخرت عذاب و ناراحتی نداشته باشم .

ای مادر مهربان و ای پدر دلسوز! در شهادت من هیچ گونه ناراحتی نکنید تا که مردم بدانند که شما می توانید بر تمامی سختی ها غالب آیید و از تمامی دوستان و اقوام بخشش و آمرزش بگیرید تا که از من رضایت داشته باشند. والسلام


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا




آخرین نظرات