شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید امینی راد-محمدرضا

شهید محمدرضا امینی راد

نام پدر: محمدامین

نام مادر : محبوبه

تاریخ تولد: 25-9-1342 شمسی

محل تولد: تهران - شهریار

تاریخ شهادت : 22-12-1363 شمسی

محل شهادت : شرق دجله

عملیات : بدر

گلزار شهدا: بی بی سکینه 

تهران - شهریار - صفادشت

برادر ایشان ابوالفضل هم به شهادت نائل آمده است


شهیدان «محمدرضا» (متولد 21 آذر 1343 شمسی) و «ابوالفضل» (متولد ؟؟) دو پسرِ «محمد امین» اهل روستای «قپچاق» (از توابع «ملارد») به فاصله دو سال از یکدیگر، بال در بال ملائک گشودند. ابتدا «محمدرضا» به تاریخ 24 اسفند 1363 شمسی، طی عملیات «بدر» و در منطقه عملیاتی «شرق دجله» بر صریر شهادت تکیه زد و سپس «ابوالفضل» به تاریخ 28 دی 1365 شمسی، طی عملیات «کربلای5» و در منطقه عملیاتی «شلمچه» خلعت شهادت پوشید.

این دو برادر، در دو یگان مختلف عضویت داشتند. «محمدرضا» جمعی «لشکر27 محمدرسول الله(صلوات الله علیه و آله)» و «ابوالفضل» جمعی «لشکر 10 سیدالشهدا(صلوات الله علیه و آله)» بودند. از این دو برادر، یک وصیت نامه مشترک به جا مانده است. این که چگونه «محمدرضا» و «ابوالفضل» به فکر نگارش یک وصیت نامه مشترک افتاده‌اند معلوم نیست («محمدرضا» در سال 61، وصیت نامه ای اختصاصی هم نوشته است). اما این وصیت‌نامه بدیع که قطعا حاصل هم فکری دو برادر شهید است، خواندنی و تاثیرگذار است.

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایتها النفس المطمئنه / ارجعی الی ربک راضیة مرضیه / فادخلی فی عبادی / و ادخلی جنتی/

آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که ای نفس مطمئن و دل آرام / به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به او و او راضی از توست/ باز آی و در صف بندگان خاص من در آی/ و در بهشت من داخل شو

بسم رب اشهدا و الصدیقین

با تقدیم صمیمی ترین سلام ها و درود هایمان به تمامی شهیدان گلگون کفن و امام عزیز و امت عزیز امام و شما عزیزانمان، وصیت نامه مان را هر چند لایق آن نیسیم که برایتان وصیتی کرده باشیم به امید این که خداوند گناهمان را ببخشد و شهادت بنده گنهکارش را بپذیرد برایتان تقدیم می کنیم و امید آن داریم که با شهدای اسلام محشور گردیم و در جوار رحمت حق تعالی قرار گیریم.

از شما عزیزیان تقاضا داریم که دعایمان کنید که خداوند شهادت این بندگان حقیر را بپذیرد و هم‌چنین تقاضا داریم که راه «سیدالشهدا (ع)» را به نحو احسن ادامه دهید و امام عزیز را یاری کنید و همیشه پیرو خوبی برای او باشید و اگر خدای نا‌کرده کوچک‌ترین سستی از خود نشان دهید در روز قیامت جواب گوی این همه خونی که مظلومانه در راه اسلام ریخته شده نمی توانید باشید.

عزیزانمان! وقتی پیکر شهدای مظلوم را اکثرا نوجوان و جوان و حتی پیرمرد نیز می دیدیم به خدا از خودمان خجالت می کشیدیم و می گفتیم چرا مانده ایم؟ مگر مسلمان نیستیم؟ مگر نمی گوییم شیعه علی (ع) هستیم؟ مگر نمی گوییم که می خواهیم راه حسین (ع) را تداوم بخشیم؟ پس چرا همیشه [فقط] شعار آن را می دهیم؟ بشتابیم و این شعارها را به عمل ثابت کنیم.

این بود که بالاخره توفیق آمدن به جبهه نصیبمان شد تا ادامه دهنده‌ی راه عزیزانمان یعنی شهدا باشیم و خوش‌حال و سر‌افراز که چون حسین وار کشته شدیم، اگر خدا بپذیرد.

هرچه فکر می کردیم که خدا چگونه این همه گناهانمان را می بخشد تا از نزدیکانش گردیم [علتش] را نمی یافتیم تا این که حدیث «پیامبر اکرم (ص)» به گوشمان رسید که می فرماید: «وقتی اولین قطره خون شهید ریخته می شود، هم‌راه او تمام گناهانش آمرزیده می شود.»

و این را وقتی دقیقأ در یافتیم که تمام وجودمان برای شهادت پرواز کرد و با خود گفتیم خدایا! آیا توفیق شهادت نصیبمان می شود؟

آیا ما جزو شهدا می گردیم؟آیا با ریخته شدن خون ما تمام گناهانمان آمرزیده می شود؟

هنوز هم نمی دانیم که آیا توفیق شهادت را داشته ایم یا نه. لذا دعایمان کنید که خدا شهادتمان را بپذیرد.

و باز به شما وصیت می کنیم که امام عزیز را تنها نگذارید، ما می رویم تا راه حسین (ع) و خط امام زنده باشد لذا شما با یاری امام و انقلاب راه حسین (ع) و خط امام را تداوم ببخشید.

در پایان از همه تقاضای دعا برای رزمندگان و امام عزیز و ما داریم و بدانید هر چه می خواهیم مکالمه را قطع نماییم نمی توانیم ولی چه کنیم که کاغذ محدود است و وقت محدودتر.

خدایا! خمینی مان را تا انقلاب مولایمان (عج) حفظ بفرما

خدایا! انقلابمان را هر چه زودتر با حضور حضرت مهدی موعود (ع) به انقلابش متصل بفرما

خدایا! رزمندگان ما را با پیروزی نهایی هر چه سریع تر به خانواده هایشان برگردان

خدایا! گناهانمان را ببخش و ما را یک لحظه به خودمان وا مگذار

خدایا! به خانواده شهدا و مجروحین و مفقودین و مصدومین و اسرا و رزمندگان و مسافرین اسلام صبری عظیم و اجری جزیل عنایت بفرما

خدایا! ما را از خالصان و مقربانت قرار بده

بفضلک و رحمتک یا ارحم الراحمین

خداحافظ


به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید «محمدرضا امینی راد»، یادگار «محمدامین» و «محبوبه» در سال 1342 در روستای قیچاق از توابع شهرستان ملارد چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی فیزیک به پایان رساند و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور داشت. این شهید گرانقدر در بیست و دوم اسفند ماه 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید. پیکرش را در امامزاده بی بی سکینه شهرستان ملارد به خاک سپردند.

متن وصیت نامه شهید

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَ‌بِّهِمْ یُرْ‌زَقُونَ»

«هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.» [آل عمران - 169]

به نام خداوند بخشنده مهربان

با تقدیم صمیمی ترین سلام ها و دعاهایم به شما عزیزان وصیت نامه بنده گنهکاری از بندگان خدا که عرض دارد شهادتش را بپذیرد برایتان می نویسم و امید آن دارم که با شهدای اسلام محشور گردم و از شما میخواهم که حق من حقیر سید الشهدا را به نحو احسن ادامه دهید و زینب های زمان گردید که آنهایی که رفتند کار حسینی می کنند و شماهایی که باید کاری زینبی کنید و گرنه خدای ناکرده زبانم لال اگر ادامه ندهید جزء یزیدیان می شوید.

نمی توانم بمانم وقتی خون کودکان و نوجوانان را می بینم

وقتی پیکر پاک شهدایی را که کودک و نوجوان بودند یا پیر سفید مو می دیدم به خدا از خود خجالت می کشیدم مگر تو مسلمان نیستی؟ مگر تو نمی گویی که شیعه علی هستی؟ مگر نمی گویی که می خواهی راه حسین را تداوم بخشی؟ پس چرا همه اش شعار می دهی؟ شتاب کن و این شعارها را به عمل تبدیل کن این بود که توفیق آمدن به جبهه شد تا ادامه دهنده راه عزیزان یعنی شهدا باشیم و خوشحالم و سرافرازم که چون حسین وار کشته شوم که اگر خدا بپذیرد.

می خواهم از مقربان درگاه خدا  شوم

هر چه فکر می کردم که خدا چگونه این همه گناهانم را می بخشد تا از مقربانش بشوم راهی نمی یافتم به اینکه حدیث پیامبراسلام (ص) را دیدم که می گوید: وقتی اولین قطره خون شهید ریخته می شود همراه او تمام گناهانش آمرزیده می شود و این را وقتی دقیقاً دریافتم تمام وجودم برای شهادت پرواز کرده و با خود می گفتم: آیا توفیق شهادت نصیبم می شود آیا من جز شهدا می گردم آیا مانند ریخته شدن خود من گناهانم امرزیده می شود هنوز هم نمی دانم که ایا توفیق شهید بودن را داشته ام یا نه؟ لذا دعایم کنید که خدا شهادتم را بپذیرد و همچینین بدی هایی که در حق شما عزیزان کرده ام را ببخشید و به شما وصیت می کنم امام را تنها نگذارید و ما می رویم تا حسین و خط امام زنده بماند لذا شما با یاری امام و انقلاب راه حسین و خط امام را تداوم بخشید.

تمام وجودم پدرم؛ برایم دعای شهادت کن

از پدرم که تمام وجودم از اوست خداحافظی میکنم، پدر عزیزم تو برای من یک پدر بلکه یک دنیا بودی برای من زحمت کشیدی و من در طول عمرم پسرخوبی برایت نبودم امیدوارم خداوند شهادتم را بپذیرد تا در دنیای ابد شما عزیزان را شفاعت کنم.

پدر گرامیم از تو میخواهم سعی کنی ناراحت مباشی چرا که من به خط پوچی نرفته ام بلکه من با خدا معامله کرده ام که در برابر جان بی ارزشم زندگی ابد را دریافت نموده ام و تو باید همچون تمام شهدا و خانواده شهدا افتخار کنی پدر جان بخاطر عمر زحمت و رنج و بخاطر بی حرمتی ها و خلافهایم در حق تو از تو عاجزانه طلب امرزش می کنم، خداحافظ پدر جان.

مادر گرامیم خداحافظ مادر قبل از هر چیز می خواهم به تو بگویم که برایم ناراحت مباشی و همچون لیلای حسین (ع) صبور و مقاوم باشی.




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات