شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهید ترابی-محمود

شهید محمود ترابی

نام پدر: مرتضی

تاریخ تولد: 2-7-1343 شمسی

محل تولد: البرز - کرج 

تاریخ شهادت : 5-3-1363 شمسی

محل شهادت : بانه

گلزار شهدا: امامزاده طاهر 

البرز - کرج

شهیدمحمود ترابی در تال 1343 در خانواد ای مذهبی ومتدین در شهرستان کرج دیده به جهان گشود دوران کودکی را درکانون گرم خانواده نزد مادری مهربان و پدر ی زحمتکش سپری کرد در سن هفت سالگی وارد کانون علم و دانش گردید و شروع به تحصیل کرد دوره ابتدایی را با موفقیت به اتمام رسانید ولی در زمان قیامهای مردمی با اینکه نوجوانی بیش نبود ایفای نقش می کرد و تنفر خود را از رژیم پهلوی نشان می داد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به فرمان امام و ارد بسیج شد و به دفاع از ارزشهای اسلامی که ثمره خون هزاران شهید بود پرداخت در پی شروع جنگ تحمیلی از هیچ  کوشش دریغ نمی کرد و به طور شبانه روز در پشت جبهه های جنگ به نبرد با صدامیان پرداخت تا اینکه پس از ماهها ایثار و رشادت در تاریخ 1363/3/5 در منطقه عملیاتی با نه بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای امامزاده طاهر به خاک سپرده شد .

https://s30.picofile.com/file/8472715242/photo_2024_02_19_17_15_31.jpg



https://s31.picofile.com/file/8472715200/photo_2024_02_19_17_15_21.jpg



https://s30.picofile.com/file/8472715226/photo_2024_02_19_17_15_28.jpg


https://s30.picofile.com/file/8472715218/photo_2024_02_19_17_15_24.jpg

بازنویسی وصیّت:
آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه ایمان و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام ابدی است و آنان بخصوص رستگاران دوعالمند.

با سلام برمنجی عالم بشریّت حضرت ولیّ عصر آقا امام زمان سلام الله علیه و نایب بر حقّش بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی، باسلام و درود بر شهیدان صدر اسلام تا کربلای خونین ایران، باسلام و درود بر شما امّت حزب الله که باکمکهای بی دریغ خود رزمندگان دلیر اسلام را یاری نمودید و تا آخرین نفس و تا آخرین قطره ی خونتان در راه اهداف اسلامی کوشش و فعّالیّت خواهید کرد.

 امّت حزب الله! دیگر چیزی باقی نمانده است که کربلای حسینی را به دست توانای رزمندگان اسلام آزاد سازیم. فقط تقاضایم از شما برادران و خواهران حزب اللّهی این است که امام عزیزمان را دعا کنید هیچ وقت چنین رهبری را بدست نخواهید آورد. به رهنمودهای امام گوش فرا دهید و مسجدها را خالی نکنید که مسجد سنگر است. نماز جمعه ها فراموش نکنید که همین نماز جمعه ها است که دشمن زبون را به لرزه انداخته است.

 امّت حزب الله شما به جز اسلام و قرآن به چیز دیگری فکر نکنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن ماست. پیامم به شما جوانان غیور حزب اللّهی این است که وحدت داشته باشید و همیشه در جبهه های حق علیه باطل حضور داشته باشید. همیشه در جبهه های حق علیه باطل حضور داشته باشید و سنگرهای دانشگاه و مدارس و مسجدها را پُرکنید. به نماز جماعت بروید و امام عزیزمان را دعا کنید. 

پدر و مادر عزیزم! خانواده گرامی! امیدوارم که هر چه از پسر حقیرتان بدی دیده اید به بزرگی خودتان مرا ببخشید.
مادرجان و پدرعزیزم! برادران گرامی ام! خواهران عزیزم! اگر بنده شهید شدم برایم گریه و زار ی نکنید چون شهید پیرو می خواهد عزادار نمی خواهد. 

مادرجان و پدرجان! برای من هیچ ناراحت نباشید که من راه خودم را انتخاب کرده ام.  هدفم الله و رهبرم روح الله است و به جز خطّ الله خطّ دیگری را نخواهم رفت.آنقدر این راه را که راه همه شهیدان ما است می پیماییم تا به مقصد خواهم رسید. إن شاالله.
سفارشی برای خواهرانم دارم: حجاب اسلامی را کاملا رعایت نمایند. 

توصیه ام به برادران حزب اللّهی این است که بعد از شهید شدن من سلاحم را برگیرید و راهم را ادامه دهید.

 توصیه ام به کشاورزان مجاهد این است که کشاورزی خود را ادامه دهند که کشور اسلامی خود کفا باشد و محتاج شرق و غرب نباشیم. 

و در آخر وصیّت نامه به امّت حزب الله می گویم که به فرمایشات امام عزیز توجّه کنید و به دستوراتش عمل نمایید که إن شاالله پیروزی از آن ماست و بعد از آزاد سازی کربلای حسینی نوبت قدس عزیز است و تا قدس عزیز پیش خواهیم رفت و به فرموده ی رهبر عزیز، اسرائیل غاصب باید از بین برود. خداوند تبارک و تعالی برای شما امّت حزب الله صبر و اجر و نصرت عطا بفرماید. إن شاءالله.

 مرگ برآمریکا یادتان نرود. سرباز اسلام محمود ترابی

  10/2/63



نظرات (۱)

  • مراد علی ترابی برادر بزرگ شهید
  • من چون ازلحاظ سنی از ایشان بزرگتر بودم همیشه به من می گفت اگر شما راضی باشی من فردا اعزام بشم ومن در جواب می گفتم برادر من زنوبچه دارم برادرم حاج احمد رفته صبر کن آمد بیاد من خودم میبرم واعزامت می کنم مدت یک سال. نگذاشتم بره بخاطر اینکه حاج احمد رفته بود وپدر مادر پیرم تنها بودند بعد یک سال آمد پیش من گفت حالا که احمد آمده بگذار من برم گفتم اشکالی ندارد بیا صبح من شما را ببرم در زمان آموزشی بردند پادگان رینه بعد از آموزشی زنگ زد داداش بیا راه آهن تهران ما داریم می رویم کردستان با یک وانت مادرم وکل خانواده را بردم راه آهن همدیگر را دیدیم ورفت کردستان 2 بار آمد مرخصی وبار سوم که رفت بابام خواب دیدکه محمود شهید شده هم بابام وهم مادرم باهم نشسته بودیم در باره ایشان صحبت می کردیم. من گفتم بابا موقعه ای که محمود می رفت به دل من افتاده بود که این صفر آخر محمود است من گریه می کردم او می خندید گفت برادر چرا ناراحتی دیدی که رفتم برگشتم باز هم اگر شهید شدم یا نشدم بر می گردم توهین صحبت هابود که زنگ خونه را دند در راباز کردم دیدم 2 نفر آمدند داخل حیات وپدرم را خواستند من راهنمایی کردم بعد متوجه شدم خبر شهادت محمود آوردند از محل ما اولین شهید داود اسحاقی ودومین شیه برادرم بود با اعلام بلند گوی مسجد همه اهالی خونه ما جمع شدند تا فردای آن روز رفتیم بیلقانی شهید را بدرقه کریم امیدوارم روز قیامت بداد همه برسند این شهدا

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

    شهدای البرز

    "گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."




    آخرین نظرات