شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید حشمی پور-عباس

شهید عباس حشمی پور

نام پدر: بهرام علی

تاریخ تولد: 17-3-1338 شمسی

محل تولد: البرز - ساوجبلاغ 

تاریخ شهادت : 9-2-1361 شمسی

محل شهادت : جنوب

گلزار شهدا: چندار 

البرز - ساوجبلاغ


وصیت نامه شهید عباس چشمی پور

بسم الله القاسم الجبارین

بنام خداوند درهم کوبنده جباران و بیادمولایمان حضرت مهدی عج.

خداوندا مرا درصف شهدا قرار بده .

درودو سلام برهمه رزمندگان نبرد حق علیه باطل که اکنون مشغول نبرد هستند درود و رحمت برهمه شهدای راه حق سلام بر پدرومادر عزیزم و سلام برتمام ملت مسلمان جهان من در جهانی ودر عمری بزندگی ادامه میدهم که غارتگران و جهانخواران بین المللی درتلاش ونابودی تمامی ذخایر مادی و معنوی بشریت هستند و این غارتگر ها در همه زمانها بوده و هرمجاهدی در زمان خودش برای زیستن درعزت به نبردپرداخته و نبرد از آغاز بشریت و بخصوص بعد از تاریخ اسلام ادامه یافته و تدریجا بمیزان خون خواریشان به اوج رسیده و من در زمانی زنده ام که برادران مسلمان خوزستانی و فلسطینیم در زیر چکمه زورگویان فریاد یاری میطلبند دستشان به دعا بسوی خدا و نگاهشان بسوی من است من چگونه بنشینم وهمچنان بخواب روم و این واقعیتها رانادیده بگیرم وچگونه این ندای هل من ناصرینصرنی سرور شهیدان و بزرگ آزاده تاریخ که فرمود آیا کسی هست که مرا یاری کند و من پاسخ نگویم آخر ای پدر و مادر همانطور که گفته ای من مسلمانم و شما نیز به خاندان پیامبر عشق میورزید.


فکر کنید که چگونه نشستنم را توجیه کنم که راهی جزانتخاب شهادت سرخ علوی امام حسین و نیز فدای راه آن شدن نداشتم و بسیار دلایل بیشماری نیز هست که فرصت نوشتن را ندارم اما این را بدانید که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است .


تسلیم در برابر دشمن عین ذلت است و من کوشیده ام تا تابع حق باشم و در جبهه خودسازی و شهادت باشم اما آن کسانیکه من بهر ذلتی میدهند تا زندگی حیوانی خود را ادامه بدهند آنها مردگان و پلید وخاموش تاریخ هستند پدرو مادرم نخواهید که من جزواین دسته باشم بنابراین به جبهه میروم .


برای بیرون راندن دشمن تجاوز گرو پس گرفتن زمین های اشغالی به جبهه میروم برای ظهور همه ارزشهای الهی و تداوم و استمرار آن وصیت میکنم ای پدرو مادر که برایم رنجها کشیده اید ای خواهران وبرادران عزیزم برای زنده کردن ارزشها وشناخت حقیقت و یافتن روح معنوی بیشتر به قرآن مراجعه کنید و نهج البلاغه را از یاد نبرید و راه شهدا را گرامی بدارید وامام سازش ناپذیرکه همه عمرش را صرف تداوم این انقلاب و ارزشهای اسلامی کرده تنهایش نگذارید و همچون همیشه سخنانش راعمل کنید و همچنین علمای عاملین و روحانیت مبارز که در خط امام و اسلام هستند بفرمانشان کوشا باشید و در جان حقیقت راهتان را ادامه دهید و بدانید که دیریازود همه جا خواهیم رفت و بازگشت ما بسوی خداست و چیزی جزعمل صالح ازما باقی نخواهد ماند چنانکه گذشتگان رفتند.


و خاک شدن آنها که در صراط مستقیم بودند نامی و رسمی ازایشان بنام اسلام باقی ماند و آنهائی که ازصراط مستقیم منحرف شدند و مانند منافقین برتر از کفارکه همیشه در جهنم خواهند بود.


پدرو مادرم تنها خواسته که از شما دارم این است ک اگرمن شهید شدم برای من گریه نکنید و اما همسر مهربانم تو همسر خوبی از برای من بودی و در این مدت قلیل که باهم زندگی کردیم که تو هم در خط انقلاب و ارزشهای انسان ساز بودی امیدوارم که خداوند بو جزاو ثواب شهید بدهد ودرنزدوجود مقدسه فاطمه زهرا روسفید باشید و اما درباره فرزندم لیلی اینست که اورا درست تربیت کنی و ارزشهای اسلامی را باو بیاموزی وانشاءالله برزگ شده به او بگویی که پدرت درچه راهی قدم گذاشته و شهید راه اسلام گردید.


 امید است که نسل های آینده راه شهدای راه آزاد را ادامه دهند و اما سفارشی هم به برادران انجمن اسلامی و هم عقیده های خودم امیدوارم که خواندن کتابهای اسلامی را از یاد نبرید .


مخصوصا کتابهای استاد علامه شهید آیت اله مرتضی مطهری که تربیت شده امام عزیزمان میباشدو ضمنا نمازجماعت را از یاد نبرید ضمنا مسائل مربوط به شخص خودم نزد آقای سید احمد افتخاری روحانی محل میباشد.

آخرین مسؤولیت در جبهه: رزمنده


شهید عباس چشمی‌پور در سال 1338 در ساوجبلاغ در یک خانواده مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی خویش را در دامان مادری پاک و عفیف و پدری فعال و زحمتکش سپری نمود تا اینکه پا به 7 سالگی گذاشت و برای پرداختن به کسب علم و معرفت وارد مدرسه شد و دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان محل سکونت خود با موفقیت کامل پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرک سیکل گردید و به علت برخی از مشکلات مالی نتوانست ادامه تحصیل بدهد و برای اینکه کمک خرج خانواده خود باشد در یک تراشکاری مشغول به کار گردید تا از این طریق توانسته باشد کمک خرج خانواده‌اش باشد و بعد از چند سال کار و تلاش و کوشش سرانجام در تاریخ 3/6/1358 ازدواج نموده که ثمره ازدواجش یک دختر می‌باشد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان نیز لباس مقدس سربازی را به تن کرده و به خدمت سربازی اعزام گردید و بعد از خدمت مدتی در پادگان ؟؟؟ اما به عنوان نیروی جوان خدمت نمود و بعد دوباره به سر کار اولیه خود بازگشت و بعد از چند مدت اعزام به جبهه گردید. در درگیری سنندج شرکت داشتند تا اینکه بالاخره در تاریخ 9/2/61 یک روز مانده به حمله بیت‌المقدس در دار خوئین بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

روحش شاد




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات