شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهید خانگی-حمدالله

شهید حمدالله خانکی

نام پدر: عبداله

تاریخ تولد: 10-6-1341 شمسی

محل تولد: مرکزی - تفرش 

تاریخ شهادت : 9-9-1360 شمسی

محل شهادت : بستان

گلزار شهدا: امامزاده محمد 

البرز - کرج

شهید حمداله خانگی در سال 1341 در یکی از روستاهای تفرش به نام خانک دیده به جهان گشود و درسال 1343 بهاتفاق والدین و دوبرادر به شهرستان کرج مهاجرت کردند.

به گزارش پایگاه خبری مدیریت شهری کرج ، زندگی نامه این شهید گرانقدر به شرح ذیل است:

شهید حمداله خانگی در سال 1341 در یکی از روستاهای تفرش به نام خانک دیده به جهان گشود و درسال 1343 بهاتفاق والدین و دوبرادر به شهرستان کرج مهاجرت کردند. وی در سن چهارسالگی مادر خود را از دست داد و چون ولی او رضایت نداشت که فرزندانش زیر دست نامادری بزرگ شوند به این دلیل عیالی اختیارنکرده و مسئولیت بزرگ مادر را به‌عهده گرفت.

او با کار سنگین عملگی و با درآمد ناچیز شروع به تعلیم وتربیت فرزندان خود کرد و روزها کار طاقت‌فرسای عملگی را انجام میداد و شب‌ها کار مادر را. زندگی پررنج و فلاکت‌بار به همین منوال میگذشت. در سن هفت‌سالگی پا به مدرسه گذاشت. درسال 1350 پدر به دلیل نداشتن مسکن و کار دائم در باغی مسکن گزید و باغبانی آن‌ را عهده‌ دار شد.

شهید خانگی درمورخ 1353 تحصیلات ابتدائی خود را به پایان رسانید و پس از ان به کارگری روی آورد. مدتی درکارگاه‌های مکانیکی به پادویی مشغول بود و به‌ علت نداشتن درآمد کافی و تامین امرار معاش در سال 1356 درکارخانجات قرقره زیبا استخدام و شروع به کار کرد.

در سال 1360 مشمول شناخته شد و خود را در حوزه مربوطه (تفرش) معرفی نمود و دفترچه آماده به خدمت دریافت کرد. چون تاریخ اعزام او شش ماه بعد از دریافت دفترچه بود بارها به حوزه مربوطه مراجعه نمود که بلکه تاریخ اعزام خود را اندکی جلو بیندازد و دلیل ان این بود که چون علاقه وافری به جنگ برعلیه کفار داشت عجله مینمود هرچه زودتر به صف رزمندگان اسلام بپیوندد ولی چون از این رفت‌ و آمد نتیجه موثری عاید او نشد به ناچار خود را در اداره نظام وظیفه پل چوبی تهران معرفی کرد و از این طریق به خدمت زیر پرچم درتاریخ هجدهم خرداد 1360  اعزام گردید.

او با روحیه عالی این وظیفه مقدس و اعلی را پذیرفت و دوران آموزش خود را در کرمان به پایان رسانید و در شهریورماه 1360 پس از تقسیم شدن به لشکر زرهی اهواز پیوست که در آنجا بنا به اظهار خود باید در قسمت خدمات انجام وظیفه میکرد ولی به‌ علت علاقه بیش از حدی که به اسلام ، قران و میهن داشت اعتراض نمود و داوطلبانه به خط مقدم در دشت آزادگان روانه گردید.

از خصوصیات اخلاقی او اینچنین برداشت میشد که علاقه شدیدی به امام و مقام روحانیت داشت. در دوران خدمت هربار که به مرخصی می آمد در گفتگو‌هایی که با او میشد همیشه اظهار داشت که مرگ حق است و هر شخصی بالاخره روزی خواهد مرد چه خوب است انسان در راه شرافتمندانه حسینی که همانا مظهر آزادی و آزادگی و رها شدن انسان‌ها از یوغ ظلم و ستم بود گام برداشتند و جان به جان آفرین تسلیم نماید.

وصیت‌ نامه وی گویای تمام این نکات می باشد و اینک چندجمله ای از وصیت‌ نامه شهید را که تنها شاهد گفته‌های ما است برایتان نقل میکنیم. پدرجان من با تمام قوای خود میجنگم گرمی آفتاب تابستان به سرد پائیز سنگینی آلات جنگی را تحمل می کنم و خود را فدای میهنم میکنم.

پدرجان من از جبهه جنگ نمی گریزم زیرا نمی خواهم مایه سرافکندگی تو باشم گرچه تو از کشته شدن من گریه میکنی اما همیشه سربلند هستی و افتخار میکنی که پسرت فدای میهن خود شد میگویی او شجاعانه جنگید و با افتخار کشته شد.

پدرجان در نامه متذکر می شوم که این نامه شاید اولین و اخرین نامه من باشد. او عاشق شهادت بود و عاقبت با رهاکردن بستان به اتفاق هم‌رزمان خود به آرزوی دیرینهاش رسید و درتاریخ نهم آذر 1360 به لقاءالله پیوست.



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."




آخرین نظرات