شهید علی خرکچی(علوی فر)
نام پدر: حاج آقا
تاریخ تولد: 14-5-1344 شمسی
محل تولد: البرز - نظرآباد
کارگر کارخانه فخرایران
بسیجی
سن:17سال
نیروی واحد ادوات
تاریخ شهادت : 5-5-1361 شمسی
محل شهادت : پاسگاه زید
عملیات : رمضان
گلزار شهدا: قارپوزاباد (صالحیه)
البرز - نظرآباد
شهید علی خرچکی (علوی فر) فرزند حاج اقا در سال 1344 در روستای قارپوز اباد از توابع شهرستان ساوجبلاغ در خانواده ای مذهبی از اقشار محروم اجتماع دیده به جهان گشود دردامان مهر پرور مادری مومن رشد کرد و فقر و محروومیت را از کودکی با عشق و ایمان و توکل جبران کرد.
در سن 7 سالگی به دبستان رفت و در سال 1351 دوره تحصیل ابتدایی را اغاز کرد تا پایه پنجم ابتدایی تحصیل علم کرد و از ان پس استین همت به یاری خانواده بر کشید و به کارو تلاش روی اورد در کارخانجات ریسندگی و بافندگی فخر ایران مشغول کارشد واز سنین نوجوانی جوهره کارو تلاش در وجودش به قوت رسید.
در سال های پیروزی انقلاب نیز در مبارزات مردمی شرکت می کرد و پس از انقلاب در پایگاه بسیج محل به خدمت خلق مردم اجتماع همت گماشت مدتی در پایگاه به اموزش فنون نظامی پرداخت و در اداره امور مردم در حد توان تلاش می کرد شهید به ورزش سنتی نیز علاقه بسیارداشت و در این زمینه فعالیت های زیادی داشت در فعالیت های اجتماعی و مراسم مذهبی همواره از پیشگامان بود و نیروی جسمانی وقامت بلندش وی را از همسالان ممتاز می کرد و او این امتیازات را در راه یاری ضعیفان و نیازمندان به کار می بست عاشق اهل بیت بود و در پی قرابت انان بود که راه شایسته شهادت را برگزید.
شهید در سال 1361 در صف بسیجیان جان بر کف راهی جبهه های جنگ شد و در میادین نبرد مردانه جنگید و درراه حفظ ارمان های اسلام ناب محمدی جان شیرین فداکرد .
در تاریخ 5/5/61 در عملیات رمضان در منطقه پاسگاه زید در اثر اصابت تیر مستقیم دشمن جان پاکش جسم خاکی را وداع گفت و به دیدار حق شتافت .
پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای قارپوز اباد زادگاهش با احترام بسیار به خاک سپرده شد .
وصیت نامه شهید
به نام خداوند درهم کوبنده ستمگران
پس از سلام به حضور رهبر انقلاب و بنیانگزار جمهوری اسلامی و همه رزمندگان اسلام در جبهه حق علیه باطل
پدر و مادر عزیزم وصیت نامه خود را به تمام مسلمانان ازاده می نویسم و خواهشمند م پس از شهادتم این کارها را انجام دهید
ابتدا از شمامی خواهم گوش به فرمان رهبر انقلاب بوده و در شهادت من زیاد گریه و زاری نکنید زیر شهادت ارزوی هر رزمنده ای است .
پدر و مادر عزیزم پس از سلام فراوان به اهالی قارپوز اباد از انها برای من حلالی بگیرید و بگویید اگر در اثر جوانی کارهای ناشایستی مرتکب شدم مرا ببخشند
من از برادران بسیج قارپوز اباد میخواهم که راه مرا ادامه دهند و از برادران و خواهران عضو انجمن اسلامی قارپوز اباد می خواهم در سنگر خود بمانند مزدوران را ارشادکنند.
پدر جان من یادم نمی اید به کسی بدهکار باشم ولی برای اطمینان بیشتر از مغازه های محل سئوال کن و در صورت بدهی انرا بپرداز مگر من از علی اصغر و علی اکبر و قاسم اهل بیت طهارت بالاترم
مادر جان پس از شهادتم نمی گویم گریه نکن ولی کم گریه کن همیشه از حق پشتیبانی کنید اگر چه به ضرر شما باشد .
مادرجان سعی میکنم در شبهای جمعه به خوابت بیایم و تو را از ناراحتی در بیاورم .
اما به کودکان و نوجوانان وصیتی دارم خواهشمندم برادران و خواهران درسهای خود را خیلی عالی بخوانند و به حرف اموزگاران متعهد اسلامی گوش فرادهند .
خوب دیگر نمی دانم چه بنویسم امیدوارم این نوشته ارزش وقت گرفتن شماها را داشته باشد خداحافظ شما
بامید دیدار در قیامت
مهدی ای مولا نوگل زهرا یاوررزمندگان یاری نما مارا
این وصیت نامه در زمان سالم بودنم به وسیله یکی از دوستانم نوشته شد
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا