شهید ارتشی «محمود سالکفرامرزی» از شهدای جانباز دوران دفاع مقدس است. او
در سـال 1365 در لبـاس شـریف سـربازی همـراه بـا ارتشـیان غیـور و
سلحشـور کشـور در منطقـه عملیاتــی فــاو به درجه جانبازی رسید و سال 70
بعد از تحمل مرارتهای بسیار به شهادت رسید.
آنچه در ادامه میخوانید روایتی از شهید «محمود سالکفرامرزی» است.
«من عاشـق جانبازم، از عشق نپرهیزم
همه حرف او را، مولوی در همین پارۀ شـعر آورده اسـت و اینکه:
گوینـد
رفیقانـم: از عشـق نپرهیـزی؟ از عشق بپرهیزم، پس با چه در آمیزم؟ گر سر
طلبی، من سر در پای تو اندازم ور زر طلبی، من زر اندر قدمت ریزم
بلـه،
او سـوخت و سـاخت، نـه از سـر ناچـاری، کـه بـرای محبتّـش بـه امـام خمینـی
(ره) عشـقش بـه کشـور، ادای دیِنـش بـه قـرآن، اخلاصـش بـه دیـن و
سپاسـگزاریاش از مـردم.
سـال 65 کـه در لبـاس شـریف سـربازی همـراه بـا ارتشـیان غیـور و سلحشـور کشـور بـه منطقـه عملیاتــی فــاو رفــت، نمیدانســت، شــاید هــم میدانســت و مــا نمیدانســتیم، کــه بـا لبـاس جانفشـانی بـاز خواهـد گشـت. بلـه، او در لبـاس سـربازی، نـه اجبـاری، بـرای جانبـازی، سـرافرازی و سـرفرازی بـه خـطِّ اوّل ایثارگـری رفـت و هنگامـی کـه زاغه مهمّـات لشـکر پرُفخـر 21 حمـزه بـه آتـشِ فتنـه دشـمن در هیاهـوی شـعلههای قرمـز و نارنجـی قـد کشـید و ریـز و درشـت را در کام خـود فـرو بـرد و آن تکّههـای سـرخ بـه طـرف او نیـز چـون نیـزهای آتشـین پرتـاب شـد، گُـر گرفـت و او هـم ماننـد آن سـاز و برگهـا سـوخت و فدایـی شـد، بـه تمـام و کمـال؛ و چقـدر درد و زجـر و رنـج و سـختی و عـذاب کشـید از آن همـه یـورش ناگهانـی لشـکرِ بـی آزَرم آتـش تـا بعدهـا ... تـا پنـج پاییـز و زمسـتان کـه آمدنـد و رفتنـد و او ایـن بهارانههـا را بـه درد و بـه داغ از سـر گذرانـد تـا ... سـال 70، کـه سـال رهایـی بـود و آزادی و پـرواز بـه همان جایـی کـه از آنجـا آمـده بـود:
مـا زبالاییـم و بـالا میرویـم / مـا ز دریاییم و دریا میرویم
«قُلْ
تعالوَْا» آیتِی است از حِذب حق ما به جذبة حق تعالی میرویم،
خوانـدهای؛ «إنـَّا إلیَـْه رَاجعُونَ» تا بدانی کـه کجاها میرویم.
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا