شهید صالحی پور-منصور

شهید منصور صالحی پور

نام پدر: بهرام

تاریخ تولد: 30-6-1343 شمسی

محل تولد: تهران 

شغل :مکانیک اتومبیل

میزان تحصیلات:سوم راهنمایی

تاریخ شهادت : 10-2-1361 شمسی

محل شهادت : خرمشهر

عملیات : بیت المقدس

گلزار شهدا: امامزاده بی بی رقیه 

تهران - شهریار - باغستان

شهید منصور صالحی پور در سال 1343 در یک خانواده مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود و در سن 7 سالگی برای درس به مدرسه ای توسط خانواده اش نام نویسی شد و مشغول درس خواندن شد .چون خانواده مستأجر بودند طبیعتاْ هر 6 ماه یک بار خانه و اطلاق اجاره ای در تهران عوض می کردند و این موضوع باعث شده بود که درس او تا اندازه ای ضعیف باشد چون در اثر مشگل مسکن ، مدرسه او هم مرتب عوض می شد تا این که انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی در سال 1356 به بعد مرتباْ اوج می گرفت و خانواده شهید منصور مثل همه ملت قهرمان ایران در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کردند و شهید نوجوان هم در تمام راهپیمایی ها شرکت داشت تا این که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به پیروزی نهایی رسید بعد از پیروزی انقلاب بود که آن شهید مرتباْ می گفت من در مقابل انقلاب مسئول هستم که به نحوی خدمت کنم البته آن شهید در وصیت نامه خود به این

دلیل نکته کاملاْ اشاره کرده است .و با اجازه سرپرست .

خانواده در بسیج مستضعفین نام نویسی کرده پس از دوره آموزشی در تاریخ 28/1/61 با شماره کارت شناسایی 68290صادره از پادگان امام حسین (ع)به جبهه نبرد حق علیه باطل اعزام گشت و طی درگیری و مبارزه با دشمنان اسلام و مزدوران بعثی در اولین مرحله حمله بیت المقدس در جاده آبادان خرمشهر شهر خون و شهادت به درجه رفیع شهادت نائل و پرپرگشت و در سن 18 سالگی به لقاءالله پیوست تاریخ شهادت آن نوجوان عاشق اسلام و امام 10/2/61 می باشد.شهید منصور همیشه آرزومند بود گوشه ای از زندگی خانواده اش را اداره نموده و به سرپرست خانواده کمک می نماید (پدر)ولی دشمنان انقلاب اسلامی و استکبار جهانی این مجال و فرصت را به او نداده ای مرگ بر دشمنان انقلاب اسلامی و مستضعفین جهان و با توجه به این که در جبهه جادو او و همسنگرانش به عللی دچار آتش سوزی شد و یک پای آن شهید سه روز قبل از حمله به طور عمقی سوخته بود و فرمانده او به همین سبب دستور داده بود که برای معالجه و درمان به خانه رفته و استراحت و بعد از درمان مجدداْ به جبهه باز گردد ولی شهید منصور صالحی به دست و پای فرمانده می افتد و التماس می کند که من در حمله باید شرکت کنم و توجهی به پای سوخته خود نداشته است و با همان وضع می گفت که جناب فرمانده کسی به من می گوید برو و باید در این حمله شرکت نمایی و در هر صورت میدان نبرد را به هیچ وجه ترک نکرده آری شهید صالحی همیشه می گفت طبق فرموده امام دشمن اصلی ما امپریالیسم آمریکاست هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید با تمام تفنگ ها به سوی آمریکا و می گفت طبق فرموده حضرت آیت الله منتظری در هر حال که هستید مرگ بر آمریکا یادتان نرود و همیشه در نامه های خود متذکر می شد که شعار همیشگی خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار را تکرار بکنید و فریاد می زد تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست و مرتب می گفت هر کس از هر گروه و طبقه اعم از شرق و غرب که با حکومت اسلامی مبارزه کند ما آنها مبارزه خواهیم کرد‌ و هر کشور و ممالکی که دشمن این انقلاب خدایی باشدنبرد خواهیم کرد و چه داخلی و خارجی و این شعار هر ایرانی مسلمان است و این بود خلاصه ای از زندگی شهید منصورصالحی

 نوجوان حزب الهی

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد والسلام