شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهید طایی-علی

شهید علی طایی

نام پدر: محمدهادی

تاریخ تولد: 1-8-1339 شمسی

محل تولد: تهران 

تاریخ شهادت : 26-4-1361 شمسی

محل شهادت : پاسگاه زید

عملیات : رمضان

گلزار شهدا: جاویدالاثر

یکم آبان1339 در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش محمدهادی و مادرش فخرالسادات نام داشــت. تا پایان دوره متوســطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیســت و ششم تیر  1361 در پاسگاه زید عراق براثر اصابت ترکش گلوله تانک به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد. 

به گزارش نوید شاهد از کرج شهید بزرگوار علی طائی در سال 1339  در تهران چشم به جهان گشود ، از زندگی علی فقط این را می توان گفت که بسیار آرام و خنده رو و بیدار بود. بیدار به معنی واقعی کلمه و زمانی که انقلاب در حال شکل گیری  به طور عمومی در بین مردم بود دیگر آرام و قرار نداشت. می خواست در همه صحنه ها حضور داشته باشد بطور مستمر اعلامیهها را می خواند و پخش میکرد و بعد از پیروزی انقلاب و همزمان با حمله متجاوزان بعثی به خاک میهن اسلامی تاب و توان خود را از دست داده و بطور جدی به تمام مقرهای سپاه پاسداران مراجعه می کرد تا شاید از طریق آن ارگان که به آن ایمان کامل داشت به جبهه اعزام گردد که نهایتاً با فرا رسیدن وقت نظام وظیفه از طریق ارتش جمهوری اسلامی به خدمت گرفته و به جبهه اعزام گردید و همچون لاله های به خون تپیده  در روز بیست و ششم تیر ماه سال 61 در پاسگاه زید به لقاا... پیوست.

شهید علی طائی/ هیچ وقت به من ناکام نگویید چون در نهایت،کامم را گرفتم

 سیری در وصیت نامه شهید
به نام او که همه چیزم از اوست. به نام او که زندگی ام در جهت اوست. به نام او که زنده به اویم. به نام او که از اویم. به نام او که زندگی ام بخاطر اوست. شدنم در جهت اوست. بودنم از اوست. رفتنم به اوست. یادم اوست. جانم اوست. معشوقم اوست. معبودم اوست. مقصودم اوست. مرادم اوست. احساسش می کنم با قلبم با ذرّه ذرّه ی وجودم، با تمام سلولهایم، امّا بیانش نتوانم کرد. ای همه چیز به یادت هستم و به یادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود.
پدر و مادرعزیز و گرامی ام! ممکن است وقتی که شما این نوشته را می خوانید من دیگر نباشم و از حالت مادّی که دارم خارج شده باشم. چون برای یک مسلمان مرگی وجود ندارد و این حالت تحوّلی بیش نیست. امیدوارم زیادی بی تابی نکنید که این کار از اجر شما می کاهد. انسان برای گذراندن امتحان در این جهان آفریده شده و مام کارها و مسائل برای امتحان انسان است.فرزند دار شدن هم جزیی از این امتحان می باشد. فرزند امانتی است پیش شما از طرف خداوند که در موقع لزوم باید آن را پس داد. * إِنَّالِلَّهِ وَإِنَّاإِلَیْهِ راجِعُونَ*(بقره/156)
پس چه خوب است آدمی در راه خدا از این مرحله بگذرد.
پدر و مادر عزیزم! از اینکه حس می‌کردم در مکانی راحت قرار بگیرم و در سنگر نباشم غمگین بودم من نمی‌توانستم به خود بقبولانم که برادرانم در مرزها شهید شوند و من هر روز شاهد این باشم. من چگونه می توانستم مشاهده کنم که هر روز عدّه ای از بهترین جوانان ما در مرزها کشته می شوند و من به کارهای روزمرّه مشغول باشم. می دانم که از دست دادن من برایتان سنگین است ولی آیا غم از دست دادن حسین (ع) بر فاطمه زهرا (س) و زینب کبری(س) سنگین نبود؟ مگر آنها کشته نشدند تا دین اسلام پا بر جا باشد؟ به من آموختند که زندگی مادّی نکبت بار است و نباید منتظر باشم که مرگ مرا فرا گیرد بلکه باید به سراغ مرگ بروم. مگر انسان یک بار بیشتر می میرد؟ پس چه بهتر که آن یک دفعه هم در راه خدا باشد. باید بگویم که امید زیادی برای شهادت دارم و همیشه هنگام خواندن نماز آرزوی شهادت می کنم و شهادت را یک افتخار می دانم، برای مکتبم، میهنم و خانواده ام شهادت را یک پیروزی می دانم و امیدوارم این پیروزی هر چه زودتر نصیبم شود. انسان تنها در مقابل مرگ تسلیم است و هیچکاری از او بر نمی آید پس چه بهتر که این مرگ در راه عشق خود در راه آن کس باشد که انسان او را می پرستد.
امروز حسین زمان تنها است امروز فرزند فاطمه (س) در برابر سپاهان کفر و ابر قدرتهای پست بی یاور است امروز کربلای انقلابمان خون می خواهد و من می روم تا به یزید و یزیدیان زمان بفهمانم که شهادت بالاترین آرزوی ماست. می روم شاید نینوایی را بیابم و در عاشورای دوران هدیه ی نا قابلی در راه پیروزی حق بر باطل و اسلام بر کفر در پیشگاه مولایم مهدی(عج)تقدیم نمایم:
الهی در دلم نوری بر افروز            مراتقوای قدسیان بیاموز  
الهی جان من توحید گر کن          مرا زین شرکزیرو زبر کن
پدرم! درود بر توکه چون ابراهیم (ع) فرزند خویش را به فرمان خدای بزرگ به قربانگاه فرستادی و آگاه باش که فرزندت هرگز از فرمان باریتعالی سرباز نمی‌زند. و مرگ در راه خدا را جز سعادت نمی داند و زندگی را جز جهاد در راه عقیده درست نمی‌داند و شهادت را جزء بهترین نعمتهای خداوند می داند. پدرعزیزم! امیدوارم که برای از دست دادن من غصّه و افسوس نخورید که شهادت حدّ نهایی تکامل یک انسان است و کاری کن که بقیّه ی فرزندانت در راه خدا باشند.
شهید علی طائی/ هیچ وقت به من ناکام نگویید چون در نهایت،کامم را گرفتم


مادرعزیزم! سلام بر تو که بالاخره بر احساس مادرانه ات پیروز شدی و فرزندت را روانه ی میدان نبرد کفّار و مسلمین کردی و گفتی که تو را در راه خدا هدیه ی انقلاب اسلامی می کنم.من بوجود تو افتخار می کنم که مادری از سُلاله ی فاطمه زهرا (س) هستی.
تو بوستان وجود منی و من آن غنچه ی توأم که پروریده ایی مادرمهربانم! قامتت را بلند گیر و ندای الله اکبر  خمینی رهبر سر ده و سخن رفتگانِ راه خدا را به مردم برسان که همانا سخن ما پیروی کردن از خدا و قرآن و خمینی است.
برادران عزیزم! هوشیار باشید و غیر اسلام و قرآن به چیز دیگر فکر نکنید که هر چه خیر و صلاح انسان است در این کتاب نهفته است.  شما سعی کنید که راه خدا را ترویج نمایید و در این راه از بذل جان و مال خویش دریغ نکنید...
پدر و مادر و برادران عزیزم! در مرحله ی اول اسلام و تکلیف دینی و بعد این آب و خاک بر گردنم حق دارد، در حفظ آن کوشش کنید. بعد از رفتنم بزرگترین آرزویم این است که اسلحه ام زمین نماند. رهبر عزیز را تنها نگذارید و همیشه از او تبعیّت کنید. امیدوارم هیچ وقت به من ناکام نگویید چون در نهایت،کامم را گرفتم که بهترین نعمتهاست. شکر خدا می کنم که قدری مهلتم داد تا اسلام واقعی را بشناسم و در خاموشی جهل از دنیا نرفتم. بارالها! پروردگارا! این هدیه، این خون ناقابل ما پیروان فرستاده ات محمّد(ص) و فرزندش خمینی را بپذیر و ما را از سر بازان ولیّ عصر (عج)قرار بده و آرزوی ما که همان نعمت پُرلطف ملکوتی است بر آورده ساز و این بنده ی حقیرت را جزو غلامان سرور شهیدان قرار بده.
شهید علی طائی/ هیچ وقت به من ناکام نگویید چون در نهایت،کامم را گرفتم
خدایا! سپاس مرا بپذیر و بهترین لذّتهای آخرتی و دنیایی را به من عطا کن و آن  لذّت که می‌دهی در عبادت کردن قرار بده و به من آنی عطا کن که در به کار گرفتن آن از مقرّبین تو باشم. خدایا! می دانم آنچه تو می خواهی می کنی مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست. خدایا! تو جانم دادی و جانم خواهی گرفت مرا در آن صراطی گذار که هیچ گاه در لحظه ی جان دادن هراس نکنم. خدایا! به من نعمتها دادی که من نه قدرش دانستم و نه لیاقتش را داشتم پس مرا زبانی ده که سپاسگزار تو باشم. خدایا! به من دانشی ده که تو را بهتر بشناسم و زبانی ده که تو را بهترین وصف کنم و هوشی ده که تو را بهتر درککنم و حافظه ای ده که تو را همیشه در نظر گیرم و باز ذهنی ده که تو را دائم در ذهن گیرم و به من بینایی ده که تو را همیشه ببینم و باز احساسی ده که تو را حس کنم و به من تمام حواسی را ده که تو را همیشه در خود حس کنم. خدایا! تو خدایی یعنی آفریننده ای و من هیچ، ولی بنا به حکم تو بشر می تواند به جایی رسد که فقط تو هستی.خدایا! به من لیاقت رسیدن به این مقام را بده.خدایا! به حدّی گناه کردم و از فرمان تو سرپیچی کرده ام که شرمنده‌ام، مرا از بخشنده شدگان درگاه خود قرار بده.خدایا! هرگز مرا به خودم وا مگذار که بی تو همیشه هیچم. خدایا! پدر و مادرم را ببخش و بیامرز که آنها نیز بی تو رو سیاه هستند. خدایا! اگر لحظه ای مرا بخودم وا گذاری همیشه غفلت خواهم کرد مرا بخودم وا مگذار. خدایا! هر چه بخواهم کم است و هر چه بگویم ناکامی و هر چه بشنوم ناقص و هر چه از تو بخواهم و تو بدهی لازم و هر چه درک کنم ناکامل و هر چه حس کنم و هر چه ببینم نامعلوم، خدایا! آنچنان قدرتی به من عطا کن و آنچنان لطفی در حقّ من بنما که در آخرین لحظات عمرم نام تو را بر زبان داشته باشم.خداوندا! اسلام و مسلمین را یاری ده و پیروزی را در سرتاسرجهان هرچه زودتر برمسلمین نعمت ده. ازخدامی خواهم که ظهور امام زمان (عج) را سریعتر گرداند و بر سلامتی نایبش امام خمینی بیفزاید و طول عمر او را افزون بگرداند. خدایی را سپاس می گویم که درِ رحمت جهاد را بر من گشود و جرأتم داد تا از مرگ نهراسم وزنده مرزوق باشم. قدر این ابرمرد را بدانید، از بیانات گوهربارش استفاده نمایید که به راستی خداوند حجّت عظیمی بما عطا نموده و در این بُرهه از تاریخ چنین رهبری را به ما اهدا نموده است. پس قدرش را بدانید که فردا در روز جزا در پیشگاه خداوند سرافکنده و شرمسار نباشیم. همیشه گوش به فرمان او باشید و از این نعمت گرانبها که خداوند نصیب ما کرده است حداکثر استفاده را نمایید. عرق می ریزم تا خون نریزم به هنگامش خون ریزم تا شرف نریزم.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."




آخرین نظرات