شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهید ظریف-احمد

شهید احمد ظریف مظلومیان یزدی

نام پدر: محمد

تاریخ تولد: 3-8-1345 شمسی

محل تولد: تهران 

تاریخ شهادت : 25-3-1365 شمسی

محل شهادت :  شرهانی

گلزار شهدا: کلاک پائین(امامزاده حیدر) 

البرز - کرج

نوید شاهد البرز:

"شهید احمد ظریف” در تاریخ سی ام آبان 1345 در تهران از یک خانواده مذهبی دیده به جهان هستی گشود. مانند همه کودکان آن دوره دوران طفولیتش را سپری نمود و

وی بعد از گذراندن دوران طفولیت خویش در نزد خانواده در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی در همان محل سکونت خود سپری نمود و سپس برای کمک به پدر و برداشتن باری از دوش پدر نتوانست، ادامه تحصیل بدهد و ترک تحصیل نمود و جهت امرار و معاش زندگی به شغل کارگری پرداخت تا از این طریق توانسته باشد کمکی به‌ خانواده‌اش بکند.

زمانی که ایران داشت به سوی تحولی عظیم گام بر می داشت ایشان نیز در زمان اوج گیری انقلاب در اکثر راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌ها با وجود سن کم شرکت داشته و بر علیه رژیم منحوس پهلوی فعالیت می‌کرد.

بعد از پیروزی انقلاب زمان خدمت سربازی با فرا رسیدن خدمت سربازی ایشان نیز وارد ارتش گردید و در سال 1363 از طریق ارتش به عنوان رزمنده به خدمت سربازی اعزام گردید و در طول دو سال با همه توان خود عیله دشمن بعثی جنگید و در پایان خدمت سربازی بود که خداوند نخواست احمد ظریف از این خوان وسیع الهی توشه ای عظیم بر نگیرد و شهادت را نصیبش کرد. پس در تاریخ بیست و پنج خرداد 1365 در منطقه شرهانی بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل گردید.


نامه پدر به فرزند که شهید شده است:

بسم الله رب الشهداء و الصدیقین

نور دیده عزیزم و شهید نازنینم احمد ظریف؛ امیدوارم سلام گرم و خالصانه پدر و مادر و برادران و خواهران و اقوام و آشنایان و دوستان داغدیده ات را از راه بسیار دور بپذیری. عزیزم همانطور که درست در روز شهادتت یعنی 25/3/67 نامه نوشته بودی و جواب خواسته بودی منهم پدر داغدیده ات جواب نوشتم لذا اگر کمی دیر شده است، عذر مرا بپذیر.

عزیزم! داغ تو مسئله ساده ای نبود و مسلما" برای همه ما ناراحتی داشت به همین علت جواب چند روزی دیر شده.

باری نور دیده ام من بعنوان یک پدر شرمنده و همچنین از طرف مادر داغدیده ات از تو معذرت می خواهم. ناز نکن! من پدر خوبی برای تو نبودم. خدا شاهد است و تو خود هم گواهی که اگر در این مدت کوتاه عمرت گاهی به تو امر و نهی و جسارتی کردم برای خیر و سعادت خود تو بود و امیدوارم که از من حقیر دلگیر نباشی.

عزیزم! من در مقابل تو خیلی کوچک و حقیرم و واقعا" به تو احتیاج دارم با آن گذشت و بزرگواری که در تو سراغ دارم، امیدوارم مرا ببخشی و در آن دنیا نزد خداوند بخشنده شفاعت من و مادرت را بکنی.

احمد جان تو در این دنیا فانی هم شهید و آگاه بودی که تمام مسائل مادی را به هیچ می گرفتی. عزیز پدر! من اگر بخواهم نام تمام کسانی را که در مجالس سوگواری و یادبود تو شرکت داشتند، برایت بنویسم، طومارها پر می شود. امیدوارم خداوند با وساطت تو و امثال تو به همه اینها اجر خیر عنایت فرماید.

احمدم! حرف برای گفتن زیاد دارم و در این مختصر نمی گنجد. امیدوارم همینطور که من همیشه تا زنده هستم، به یاد تو خواهم بود، تو هم مرا فراموش نکنی.

دوستدار همیشگی تو پدرت محمد ظریف ضمن آرزوی پیروزی و موفقیت از نور دیده گانی که همرزم و هم سنگر احمد بودند، خواهش می کنم اگر آشنایی با این برادر خود دارند این نامه را بخوانند و نحوه شهادتش را برای من بنویسند و بفرستند به آدرس پشت پاکت . پنجم تیر 




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."




آخرین نظرات