شهید عیوضی-محمد

شهید محمد عیوضی

نام پدر: علی

تاریخ تولد: 10-1-1344 شمسی

محل تولد: مرکزی - زرندیه

تاریخ شهادت : 22-2-1361 شمسی

محل شهادت : خرمشهر

عملیات : بیت المقدس

گلزار شهدا: بی بی سکینه 

تهران - شهریار - صفادشت

نویدشاهد البرز؛ شهید «محمد عیوضی» در فروردین ماه سال 1345، در یکی از روستاهای اطراف زرند ساوه به نام «حسن آباد » به دنیا آمد. روزهای کودکی را در کانون گرم خانواده گذراند و هنگامی که محمد پنج ساله بود خانواده اش از «حسن آباد» به مدرسه شهرستان کرج نقل مکان نمودند.

وی در سال 1351، پا به عرصه علم آموزی نهاد و تا سوم راهنمایی ادامه تحصیل داد. بعد از آن آستین همت بالا زد و به کار و کوشش برای امرار معاش خانواده پرداخت. در مغازه پدرش مشغول به کار شد و در این دوران بود که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسیده بود. جهت حفاظت از انقلاب اسلامی راهی جبهه های جنگ گردید و پس از پنجاه روز پیکار جانانه با دشمنان قرآن بالاخره در عملیات بیت المقدس در «فکه» در تاریخ بیست و دوم اردیبهشت ماه 1361، بعد از حماسه آفرینی های فراوان به درجه رفیع شهادت نائل گشت. پیکر پاک شهید در «بی بی سکینه کرج» نمادی از ایثار و شهامت می باشد.

شهید گرانقدر «محمد عیوضی» در وصیت نامه خود چنین آورده است:

با درود و سلام فراوان به حضرت بقیةالله العظم و نایب بر حقش خمینی کبیر و سلام بر رزمندگان سلحشور اسلام و سلام بر شهیدان همیشه شاهد تاریخ و سلام بر محمد و حسین و معلولین انقلاب اسلامی ایران و سلام و درود فراوان بر ملت شهید پرور قهرمان ایران.

اگر کشته شدم فقط دعا کنید که خدا مرا در زمره شهیدان درگاهش قرار دهد و مرا غسل ندهید و کفن نکنید چون رهبرم حسین (ع) نه کفن داشت و نه غسل و به مادرم بگویید که مادر آرزوی من بر آورده شد و گریه نکن فقط دعا کن و بگویید اگر گناهی در حق تو کرده ام به خاطر خدا مرا ببخش چون اگر تو مرا نبخشی خدا مرا نمی بخشد و به پدرم بگویید من که خدمتی برای تو نکردم ولی از تو درخواست می کنم به هر چه می پرستی مرا ببخشی و غیر از خون یک پیام به ملت مسلمان مجاهد دارم و آن اینکه اگر همه کشته شدند به جز یک نفر من از آن یک نفر می خواهم که تسلیم دشمن نشود. فقط تسلیم در برابر خدا باشند و ملت باید فقط متکی به خدا و قوانین خدا و اسلام باشند و گوش به فرمان خلیفه ا... یعنی خمینی بت شکن باشند.

برادران و خواهران مسلمان نوای ( هل من ناصر ینصرنی ) امام شهید مان حسین (ع) از آن سوی کوههای غرب در صحرای کربلا هنوز بگوش می رسد و قلب عاشقان راهش را در خود می سوزاند و لیکن خوشا به حال آن عاشقی که خدایش توفیق دهد و با خلوص پاک و نیتی که تنها و تنها برای خدا باشد این راه را بپیماید. قفس تنگ و تاریک تن را بشکند و روحش پروازکنان به معشوق واصل گردد زیرا که دنیا با تمام دو رنگیها و نیرنگها و چهره های نفاق منافقان برای عاشقان الله بسیار کوچک است و تحمل ناکردنی و اما در جبهه ها چه می گذرد.

آری! اینجا مکان مقدس کربلاست که یاران حسین (ع) مردانه جان فدای اسلام و قرآن می کنند و با نیتی پاک و تمام وابستگیهای دنیا یعنی مال و جان و پدر و مادر را رها کرده اند و شب و روز تمام ذکرشان خداست و خوب این را درک کرده اند که اینجا فقط قدرت «لا یزال الهی» است که یاریشان خواهد کرد و این واقعیتی است انکار ناکردنی ولیکن برادران و خواهران درکنار فرزندان شما از منافقین و خلقی های روباه صفت خبری نیست چرا که جبهه های حق علیه باطل جایگاه عشاق خدا است. از قول سربازان امام زمان به آنها بگویید که ای طرفداران دروغین خلق حتی به کودکان و پیرمردان این خلق مستضعف رحم نکرده اند پس به کدام سوراخ خزیده اید عملکرد شما ماهیتتان را برای ملت مسلمان آشکار ساخته است.

و کار شما برای خلق این بود و هست که به دستور اربابانتان ( آمریکا و شوروی ) کوک بشوید و خدمت گزاران واقعی خلق را ناجوانمردانه ترور کنید و بدانید که خون شهیدان اسلام را خدا خریدار است.

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاتة