شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید قلی زاده-مسلم

شهید مسلم قلی زاده

نام پدر: عبدالعلی

تاریخ تولد: 7-5-1346 شمسی

محل تولد: کردستان - بیجار

تاریخ شهادت : 10-7-1365 شمسی

محل شهادت : پیرانشهر

دلیل شهادت : درگیری با ضد انقلاب

گلزار شهدا: امامزاده عبداله

البرز - کرج

نویدشهید البرز:

"شهید مسلم قلی زاده" در هفتم مرداد سال 1346 در دامن خانواده ای زحمتکش و متدین در قریه عرب شاه گروس از توابع بیجار چشم به جهان گشود. وی پس از طی دوران طفولیت در همان زادگاهش شروع به تحصیل نمود و یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود و تا پنجم ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد.

وی در کنار تحصیلاتش در کارهای کشاورزی به پدرش کمک می کرد و اما به علت عدم امکانات تحصیلی در روستا و فقر مالی مجبور به ترک تحصیل شد و به پدرش در تأمین امرار معاش خانواده کمک کند.

او در همین حین یادگیری کتاب آسمانی قرآن مجید همت گماشت و در مدت کوتاهی خواندن قرآن را یاد گرفت و با شروع انقلاب اسلامی به علت کوچکی جثه و کمی سن نمی توانست فعالیت چشمگیری داشته باشد و اما خانواده او کاملاْ مذهبی بودند.

وی برای اجرای سنت پیامبر در 17 سالگی ازدواج کرد که حاصل آن یک فرزند پسر می باشد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی که از سوی قدرت های استکباری توسط صدام عفلقی برای نابودی انقلاب اسلامی آغاز کرده بودند. او نیز از هیچ کمکی دریغ نمی کرد، پس از چندی به روستای علی آباد گونه کرج به همراه خانواده اش کوچ کردند. او در کارهای بنایی و ساختمانی کار می کرد و از این راه تأمین مخارج پدر و مادرش و خانواده خودش را می کرد با وارد شدن جنگ به مراحل حساس و نهایی بود که شهید از طریق سپاه پاسداران به عنوان پاسدار وظیفه پس از طی یک دوره آموزش در منطقه میاندوآب عازم جبهه پیرانشهر شد و به نبرد با متجاوزین و گروهکهای منافق پرداخت و او پس از یک ماه نبرد مردانه در ارتفاعات سر به فلک کشیده کوهستان های پیران شهر در غروب خونین دهم مهرماه 1365 مورد اصابت تیر به گلو و شکمش قرار گرفت و با پرواز بال های پر دردش به ندای حسین زمان در عمل لبیک گفت و به سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع)اقتدا کرد.

نقل قول از همرزم :

شهید مسلم قلی زاده خیلی دوست داشت به جبهه اعزام بشود ولی وقتی که می رفت دفترچه آماده به خدمتش را گرفت به او گفتند که تو هنوز به سنی نرسیدی که مشمول اعزام به سربازی و خدمت زیر پرچم جمهوری اسلامی و دفاع از کشور و دین اسلام شوی و یک سال سنت کم است. او نپذیرفت به هر دری تا از طریق سپاه کرج به عنوان پاسدار وظیفه به جبهه اعزام شد .




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات