من رضا چهره قانی ، خواهر زاده ی شهید مصطفی محمدیاری هستم و هنوز خاطرات ایشان با بنده هست و به یاد میآورم ، گاهی هنوز خواب دایی شهیدم را میبینم که برای نوشتن ارزشمند است ، مثلا" یکی از آن خواب این بود که مرا ، متوجه حقیقتی بزرگ کرد که حقیقتا" عین یک معجزه بود و برای خودم بسیار تکان دهنده ، شاید بعد از آن به باور رسیدم که آری شهیدان که میگویند ، زنده اند و نزد خدا روزی میخورند عین حقیقت است ،،،
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهمالسّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."
من رضا چهره قانی ، خواهر زاده ی شهید مصطفی محمدیاری هستم و هنوز خاطرات ایشان با بنده هست و به یاد میآورم ، گاهی هنوز خواب دایی شهیدم را میبینم که برای نوشتن ارزشمند است ، مثلا" یکی از آن خواب این بود که مرا ، متوجه حقیقتی بزرگ کرد که حقیقتا" عین یک معجزه بود و برای خودم بسیار تکان دهنده ، شاید بعد از آن به باور رسیدم که آری شهیدان که میگویند ، زنده اند و نزد خدا روزی میخورند عین حقیقت است ،،،