شهید علی اوسط مشهدی
نام پدر: نظرعلی
تاریخ تولد: 8-9-1344 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 24-1-1362 شمسی
محل شهادت : فکه
عملیان : والفجر1
گلزار شهدا: گلیرد
البرز - ساوجبلاغ
شهید علی اوسط مشهدی در اذر ماه سال 1344 مصادف با روز ولادت باسعادت امام چهارم بدنیا امد به همین مناسبت علی نام گرفت.
ایام کودکی و تحصیل را در کرج و طالقان گذراند و سال دبیرستان را در دهخدا ادامه داد.
شهید عزیز ضمن تحصیل ، قران را در سن 10 سالگی نزد پدر
بزرگش به خوبی اموخت، تابستانها را به کشاورزی و دامداری سپری میکرد و در
قیامهای مردمی بر علیه رژیم منفور پهلوی فعالیت داشت و در یک تظاهرات وسیع
مورد حمله و هجوم ماموران حکومت قرار گرفت و زخمی شد بعد از پیروزی انقلاب
در انجمن اسلامی دبیرستان دهخدا شرکت فعال جست و به دفاع از دستاوردهای
انقلاب میپرداخت.
در پی شروع جنگ تحمیلی به خاطر علاقه شدیدش به
انقلاب و امام و کشور اسلامی وی دوره های کوتاه مدت اموزش
را طی کرده و با کسب اجازه از پدر و مادرش به جبهه های نبرد اعزام گردید تا
اینکه سرانجام در تاریخ 22/1/62 در عملیات والفجر1 در منطقه فکه بر اثر
اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش مدت هادر کنار تپهها و
استحکامات و کانالهای دشمن به جاماند .
گزیده ای از نامه های شهید علی اوسط مشهدی به خانواده و دوستان:
پدر عزیزم، از اینکه برای اعزام من رضایت دادید از شما متشکرم و امیدوارم خداوند بزرگ و پیغمبر اسلام و ائمه اطهار و امام زمان«عج» از شما راضی و خشنود باشند. 22/12/61
در خاتمه از همه شما خداحافظی میکنم و همه شما را به خداوند متعال میسپارم، اگر مصلحت خداوند بود و برگشتم که امیدوارم عصای دست شما باشم و اگر سعادت شهادت نصیبم شد هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید و فقط صبر کنید: ان الله مع الصابرین . امیدوارم در آخرت شفیع شما باشم هرچند که لیاقت این مسند را ندارم. 22/12/61
از شما (پدرو مادر) عاجزانه تقاضامندم در این شبهای آخر سال که همه فرزندان در کنار پدران و مادران هستند اما من از شما دور، مرا حلال نمائید و اگر بعضی مواقع موجب ناراحتی شما شدم و بر اثر نادانی با شما با تندی صحبت کردم مرا ببخشید. از همه فامیلها و خواهران و برادران حلالیت طلبیده و از درگاه خداوند متعال برای خود طلب عفو می نمایم. 28/12/61
ان شاءالله به منطقه خواهیم رفت و روبروی دشمن کافر قرار گرفته و با تیربار گرینف قلب دشمنان اسلام را نشانه خواهیم گرفت. در مقابل خداوند متعال سربلند و خوشحال باشید که توانستید با تربیت صحیح ، فرزندتان را روانه جهاد فی سبیل الله کنید، چون این مسئله به حق و بدون تردید نشئت گرفته از تربیت شماست وگرنه معلوم نبود که تا به حال چکاره بودم و مانند دیگران به دام شیاطین می افتادم، پس خدای را شکر میگویم و صدهزار بار شکر میگویم و وقتی که در دل شب برای مناجات با دیگر برادران برمیخیزم از خداوند متعال طلب عفو برای خود میکنم که رسالت فرزند یودن را نسبت به شما ادا نکردم و همیشه در سر نماز و دعاهای کمیل و توسل از خداوند متعال سربلندی شما را مسئلت می نمایم و در اینجا از شما عاجزانه تقاضا دارم که گناهان گذشته مرا ببخشید و از خداوند متعال برایم طلب عفو کنید و مطمئن باشید که نتیجه زحمات شما در درگاه ایزد متعال پایمال نخواهد شد و اجر خود را بنحو احسن از خداوند بزرگ دریافت خواهید نمود، در ضمن به محمّد داداشی و دو خواهر کوچولوهایم حتماً قرآن را یاد دهید چون انسان در اینجا می فهمد که قرآن را باید یاد گرفت و چقدر هم لازم است. من هر وقت اینجا قرآن می خوانم مرحوم آقاجان در نظرم مجسم میشود و از برکت آموزش قرآن ایشان بنده الآن در اینجا افتخار خدمتگذاری و یاد دادن قرآن به دیگر برادران را دارم. 5/1/62
از قول من به خواهران کوچکم بگوئید در سر نماز با قلب پاکشان و دستهای کوچکشان برای پیروزی رزمندگان اسلام و سلامتی امام دعا کنند. 8/1/62
یک نکته اینجا قابل توجه است و آن اینکه کربلا به همین سادگی آزاد نمیشود و پیروزی بدون خون و ایثار بدست نمیآید و بهشت را مجاناً به ما نمیدهند همه این مسائل مستلزم رنج و زحمت و کوشش و ایثار است و باید در همین جاها تأمین شود. 8/1/62
عیدی امسال را همراه با بدنهای پاک شهیدان به پشت جبهه خواهیم فرستاد و چنان درسی به آمریکا و فرزندان نامشروعش خواهیم داد که بار دیگر هوس تجاوز به خاک کشور اسلامی را نکند. 15/1/62
اگر با کشته شدن امثال ما اسلام به پیروزی برسد ما سینه های خود را جلوی گلوله های دشمن سپر می کنیم اما تن به ذلت نخواهیم داد و این مسئله را با خون نوشته و به اثبات خواهیم رساند و ما چون برای خدا آمده ایم به رضای خدا راضی هستیم، یعنی اگر شهید شدیم خدای را شکر گوئید و اگر مجروح گشتیم خدای را شکر گوئید و اگر به سلامتی هم برگشتیم خدای را شکر گوئید. 15/1/62
از قول من به پسرعمو محمدرضا سلام برسانید و به ایشان بگوئید که نگذارد بعد از من محمدجواد احساس غریبی و تنهایی کند بلکه دو نفری دست وحدت به یکدیگر داده و پیام خون برادرشان را به جامعه برسانند و آن هم در یک کلام اطاعت از امام و یاری مسلمین. 17/1/62
انقلاب اسلامی ایران در روند خود بسوی حکومت جهانی حضرت مهدی«عج» با مصائب و مشکلات عظیمی روبرو گشت که از آن جمله مسائلی بود که خود شما بهتر از بنده مطّلعید و چون انقلاب اسلامی بود لذا منافقین کوردل سعی داشتند که در بین برادری و اخوت که میان مردم ما بخصوص جوانان حزب الله بود بهم بزنند و این دامنه شوم را به خانواده ها نیز کشانیدند برادر عزیز: بنده اگر گاهی موقع صرفاً بخاطر خون شهدا و تداوم انقلاب با شما و یا دیگر بستگان و دوستان با صدای بلند صحبت کردم و یا از روی احساسات برخورد کردم مرا ببخشید و از همه فامیل ها برایم حالیت بطلبید چون حمله است و شهادت و اسارت و جراحت و سلامت تا خداوند متعال کدامیک را برای ما مقرر فرموده باشد... از شما تمنا دارم که ادامه دهنده راه شهدا و بخون خفتگان غرب و جنوب کشور باشید و به شما قول میدهم که در همین نزدیکی پیروزی از آن ما خواهد بود و دست امت حزب الله به ظریح مقدس اباعبدالله الحسین خواهد رسید اگر چه با شهادت عده ای از جوانان این آب و خاک تمام شود چون ( هیهات من الذلّه).
خط امام را همیشه الگو و سرمشق کارهای خود قرار دهید و هیچگاه در هیچ مسئله ای زودتر از امام نظر ندهید مگر آنکه قبل از امام از زبان یاران امام مسائل را بشنوید.
همیشه سعی کنید در مجالس کمتر صحبت کنید و بیشتر فکر کنید، با برادران دینی خود در جلسات و در همه جا برخورد برادرانه و اسلامی داشته باشید و دیگران را از خود مرنجانید که ما همه این مسائل را که گفتم در اینجا احساس میکنیم البته کوچکتر از آنم که شما را نصیحت کنم و یا برای شما موعظه بگویم اما اینهایی که گفتم آن چیزهایی است که ما امروز در اشتباه و پشیمانی آن میسوزیم و دسترسی به هیچ یک از اقوام و دوستان و برادران نداریم و چه بسا که این آخرین نامه ام باشد که در هوای سالم با بدن سالم و فکر نسبتاً سالم برای شما مینویسم. از کجا معلوم که این نامه پس از شهادت به دست شما نرسد، خلاصه اگر در دوران زندگی کوتاه چندساله ام باعث ناراحتی و کدورت شما شدم امیدوارم که مرا حلال کنید،اگر بالهایمان به خون نشست با پرواز روحمان این پیام دلنشین را به همه مظلومان و مستضعفان جهان خواهیم رساند که فتح کربلا آمد، خود را برای فتح قدس آماده کنید.
اگر سعادت شهادت نصیبم شد حتی الامکان مرا در گلیرد بخوابانید و بدانید که اگر ما به شهادت رسیدیم به جاودانگی ابدی رسیده ایم و شما نیز صبر را پیشه کنید که ان الله مع الصّابرین. 19/2/62 (قسمتی از نامه شهید خطاب به پسرعمویش)
هرچند که دور بودن از شما در شب تحویل سال 62 بسی ناراحت کننده است اما جهاد در راه خدا و دفاع از اسلام بسیار شیرین است و امیدوارم که انشاء الله خداوند متعال عیدی امسال ما را پیروزی اسلام قرار دهد، هیچگونه ناراحتی و تأثر در خود راه ندهید چرا که الان میلیونها نفر بسیجی و سپاهی از پیرمرد 80 ساله گرفته تا جوان 12 ساله در اینجا هستند و آنان نیز در شب عید دور از خانواده خویش. 22/2/61
به نام خدا
با درود و سلام بیکران بر خاتم انبیاء حضرت محمدصلی الله علیه وآله و سلم و 12 وصی برحقش ائمه اطهار و با درود بر آخرین ستاره آسمان امامت و ولایت حضرت ولی عصر امام زمان (عج) و نایب کفر ستیز و جهادگر ایشان حضرت امام خمینی و بر ارواح پاک و مطهر شهیدان اسلام از صدر اسلام تا به امروز.
انقلاب اسلامی امت ما به رهبری امام عزیز همچون سیلی بنیان کن به پیش رفته و می رود و همه خس و خارهای سر راه خود را شسته و به زباله دان تاریخ می افکند.
در پی توطئه های رنگارنگ ابرجنایتکاران شرق و غرب در جهت به شکست کشانیدن این انقلاب خونین آمریکای جنایتکار چون تاب مقاومت در برابر نیروی امت حزب الله را نداشت و همه طرح های خود را از کودتا گرفته تا جنگ و برادرکشی در کردستان توسط ایادی خون خوارش و حمله مستقیم نظامی به طبس را با شکست روبرو دید لذا دست به کار جنایتی تازه شده این ام الفساد قرن مزدور سرسپرده اش صدام افلقی را وادار به تجاوز به خاک کشور اسلامی می نماید
ارتش بعث عراق به امید فتح تهران در عرض 3 روز دست به لشگرکشی می زند و تمام طول مرز ایران و عراق را پر از نیرو می کند و تا بدینجا، اما مسئوولیّت ما در این برهه از زمان چیست؟ ایا در زمانی که کشورهای سودان و مصر و عربستان و اردن نیروی نظامی به عراق گسیل می دارند تا با انقلاب اسلامی به نبرد برخیزند. وجدان ما چنین اجازه ای را به ما نمی دهد که در خانه خود بنشینیم و سربازهای سودان و مصر به آب و خاک ما تجاوز کرده و هر روز چند تن از بهترین فرزندان این آب و خاک را به شهادت برسانند؟ ما باید تا سرنگونی کامل رژیم بعثی صهیونیستی عراق به جنگ ادامه داده و کربلا و سپس قدس را فتح نموده و امریکا و شوروی و همه دولت های منطقه را به زانو در آوردیم چون بر طبق ایه قرآن اگر بکشیم پیروزیم و اگر کشته شویم نیز پیروز بنابراین در فرهنگ شهادت تسلیم معنا ندارد.
امروزه شهادت در راه خدا در جامعه ما در سایه تعالیم قرآن ارزش والایی درآمده و هر کسی که قلبش به نور ایمان منور گردیده است مشتاقانه آرزوی فوز عظیم را در دل می پروراند.
در جامعه امروز ما پیر و جوان برای زنده گردانیدن ارزش های اصیل اسلامی مهیا گردیده و در این راه از مال و زندگی گذشته و حتی جان عزیز خویش را در مسلخ عشق و ایمان نثار می کنند و بدرستیکه برایشان خوف و اندوهی نیست.
اما سخنی کوتاه با پدر و مادر عزیزم:
مادر مهربانم! اگرچه می دانم از دوران طفولیّت من برایم چه زحمت ها که نکشیدی شب ها تا صبح در کنار من بیدار می ماندی و از من پرستاری می کردی اگر کوچکترین ناراحتی برایم پیش می آمد اولین غمخواران شما بودید اگر کوچکترین مریضی دچارم می شد شما از ناراحتی من خود مریض می شدید و همه این بود که شاید این نهالی را که بدست خود او را بزرگ مکرده اید روزی بدردتان بخورد و بتوانید ثمره آن را که کارهای نیک در حق شما بود بگیرید اما اگر امروز فرزند خود را در راه خدا از دست دادی نگران مباش و به این قربانی ناچیز که برای احیای ارزش های الهی دادی افتخار کن و مبادا خدای ناکرده عملی انجام دهی که بخاطر از دست دادن فرزندت خداوند ناراضی و دشمنان شاد گردند، اگر بر اثر غرور و جوانی با شما بد صحبت کردم مرا حلال نمایید و همانطوری که پیامبر اسلام فرمود بهشت زیر پای مادران است
امیدوارم که با رضایت خود فرزندتان را از سعادت بهشت ابدی برخوردار گردانید.
و اما پدر مهربان و فعالم :
شما همه ان زحمت هایی که در جهت به ثمر رسانیدن من انجام دادید بی نتیجه نماند نتیجه آن همین قدر بس که قربانی نمودن آن در راه خدا،
شما باید امروز افتخار کنید که سعادت قربانی دادن در راه خدا در مملکت اسلام و الله اکبر را داشتید هرگز در مسئله از دست دادن فرزند 18 ساله تان نگران نباشید و هرگاه ناراحتی و کدورت به شما فشار می آورد به یاد 72 شهید بی غسل و کفن کربلا باشید و اسیری زینب و مریضی امام سجاد را به یاد بیاورید و بر سر خاک شهدا بروید و همیشه به یاد خدا باشید مبادا خدای ناکرده لحظه ای از یاد خدا غافل شوید و حتما خواندن قرآن را به برادران و خواهران کوچکترم یاد بدهید که قرآن سرچشمه و کلید سعادت دنیوی و اخروی همه مردم است
سخنی چند با برادران و خواهران انجمن اسلامی مدارس :
برادران و خواهران اکنون رسالت شما در سنگر مدارس رسالت بدوش کشیدن خون هزاران هزار شهید و معلول و مجروح می باشد با دقت و هوشیاری دقیق همه مسائل مدرسه را زیر نظر داشته باشید سعی کنید مراسم صبحگاهی را حتما باشکوه خاصی انجام بدهید و عظمت اسلام و قرآن را به همشاگردی های خود تفهیم کنید و از نفوذ گروهک ها به داخل انجمن شدیدا جلوگیری کرده و با مسئوولین مدرسه حنی الامکان برخوردی اسلامی داشته و همکاری نمایید از سایر برادران و خواهران دانش اموز امیدوارم که با دقت کافی و مطالعه بیشتر انجمن اسلامی مدارس را هر چه بیشتر حمایت و تقویت نمایند چرا که به قول معلم شهید رجایی: انجمن های اسلامی در مدارس حکم سرباز در جبهه را دارند در پایان همه برادران و خواهران را به صبر و بردباری دعوت نموده و مخصوصا از برادر و خواهرانم استدعا دارم که همه موازین شرعی را رعابت نموده و خوب درس بخوانند تا در آینده کشور را بطور کلی از وابستگی نجات دهند و خصوصا از خواهرانم می خواهم که همچون حضرت زینب در غم از دست دادن برادر خود شکیبا باشند و پیام رسان خون شهدا به جامعه و حتما سعی کنند حجاب خود را بطور دقیق رعایت کرده و قران بخوانند و برای اسلام و انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب دعا کنند در اینجا از همه امت حزب الله تقاضا دارم که مبادا دست از رهبرکبیر انقلاب بردارند چون تنها گذاشتند رهبر همان و شکست اسلام در این برهه از زمان همان. پروردگارا توفیق خدمت و بندگی خود را به همه ما عنایت فرما، پروردگارا رهبر کبیر انقلاب را تا انقلاب حضرت مهدی برای مستضعفین جهان نگهدار،
بارالها! رزمندگان ارتش ازادی بخش اسلام را هر چه زودتر در تمام جبهه های داخل و خارج پیروزشان بگردان.
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا