شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید معدن پیشه-علی

شهید علی معدن پیشه

نام پدر: محمود

نام مادر:ام کلثوم

تاریخ تولد: 1-1-1346 شمسی

محل تولد: البرز - ساوجبلاغ 

تاریخ شهادت : 14-5-1366 شمسی

محل شهادت :میمک

عملیات : نصر6

گلزار شهدا: هیو 

البرز - ساوجبلاغ


نام شهید:علی معدن پیشه            نام پدر: محمود

محل تولد : هیو                             تاریخ تولد:1346

مدرک تحصیلی: سیکل                  رشته تحصیلی:راهنمایی

وضعیت تأ هل :مجرد                 شغل شهید:کارگر کارخانجات فخر ایران

محل کار:فخر ایران                        تاریخ شهادت :1366/5/14

نام عملیات :نصر6                      نحوه شهادت:اصابت ترکش خمپاره

محل شهادت : میمک                نشانی مزار: مزار شهدای شهرک هیو

مدت حضور درجبهه:10 ماه        

 تاریخ آخرین اعزام :1366/4/3

ارگان اعزام کننده:لشگر 28 سنندج

یگان خدمتی :گردان تکاور لشگر 28 سنندج

 آخرین مسئولیت در جبهه:سرباز رزمی

نام عملیات :نصر6

ناحیه آسیب دیده: سر و دست و پا و شکم

خلاصه ای از زندگی شهید:

علی معدن پیشه در سال 1346 مصادف با رمضان و ایام شهادت حضرت علی در خانواده ای روستایی متولد شد هنگام تولد به گواه مادر و شاهدان از نورانیت خاصی برخوردار بود به مناسبت روز تولد وی را علی نامیدند وی سومین فرزند خانواده بود و از همان ابتدا به علت زیبایی و چهره خندان از محبوبیت خاصی برخوردار بود

هر چند تنها نان اور خانواده یعنی پدر به علت کارگر بودن از درامد خوبی برخوردار نبود اما در محیط ارام و خوبی پرورش یافت

در سال 1353 به مدرسه رفت درسهایش را خوب می خواند روزی نشد معلم وی به علتی والدین را به مدرسه دعوت کند در خانه نیز با دیگر فرزندان که حالا به عدد 5 رسیده بودند رفتار مهربانانه داشت پسر شادی بود و دیگران را دوست داشت روز نشد بدون سلام وارد خانه نشود و بدون خداحافظی منزل را ترک کند تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند وقتی وضعیت مالی خانواده را خوب ندید ترک تحصیل کرد و با تلاش پدر و مادر را راضی کرد تا کار کند

به کارخانه فخر ایران جهت کار مراجعه کرد و در انجا مشغول کار شد وقتی حقوق می گرفت پاکت حقوقش را در بسته تحویل مادر می داد تا اگر هر طور لازم می داند خرج کند وقتی مادر مقداری را به عنوان پول توجیبی به وی می داد با خجالت ان را می گرفت تا سال 1365 در انجا مشغول به کار بود

سپس در مورخه 18/7/1365 به سربازی اعزام شد چند ماهی را در بیرجند اموزش دید بلافاصله به سنندجه اعزام شد در همان ایام که به مرخصی امده بود بوی شهادت از حرفهایش شنیده می شد به مادر می گفت خوش به حال انان که در جوانی بسوی معبود می شتابند

از دوستان شهیدش می گفت ازدرگیریهایشان با ضد انقلابیون در منطقه کردستان و غیره

در مورخه 20/4/1366 به مرخصی امد وقتی در مرخصی بود چند تن از هم دوره ایهای خدمتی او به شهادت رسیده بودند و 1 روز زودتر از مدت مرخصی عازم شد

همان موقع وصیت نامه اش را تنظیم کرده بود و در لابه لای کتابهایش گذاشته بود

در وصیت نامه نوشته است : بارخدایا تو را شکر می گویم که مرا نعمت سلامتی عطا فرمودی سپاس تو را که در خانواده ای مذهبی به دنیا امدم سپاس خدا را که در سن جوانی با شور و هیجان انقلابی مردم مسلمان ایران مواجه و از انحراف مصون ماندم

سپاس خدا را که به من بینش عطا فرمودی تا دین اسلام را برگزینم و به احکام ان عمل نمایم سپاس خدا را که مردم صالح و پاک و باتقوا را الگویم قرار دادی تا عبرت بگیرم

1-نکات برجسته در زندگی شهید:

وی فردی ساده و با روحیه کنجکاو و هنرمند بود

الف ) فعالیتهای مهم عبادی و معنوی:

از زمان اولیه پیروزی انقلاب درتکاپوی فهم علتهای انقلاب بود و کتب مذهبی و غیره را مطالعه می کرد

ب) فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی :

در تظاهراتهای مختلف بعد از پیروزی انقلاب و حتی بعضی از تظاهرات بهمن 57 شرکت می کرد و کلا بدون اینکه تظاهر به چیزی بکند فردی عاشق انقلاب و رهبری بود

ج)فعالیتهای مهم علمی ، فرهنگی و هنری:وی به نقاشی علاقه خاصی داشت و اگر با مخالفت والدین قرار می گرفت در خفا و به نقاشی می پرداخت چند اثر مینیاتور روی شیشه از وی باقیست

د) ویژگیهای بارز اخلاقی ( با ارائه نمونه رفتاری ) :

شهید علی معدن پیشه در بین فرزندان خانواده خصوصیتهای فردی زیادی داشت طوری که هیچگاه کسی از وی ناراضی نمی شد و اگر هم احساس می کرد رفتارش خوش ایند دیگران نیست بدون هیچگونه کبر و خودخواهی سعی می کرد از خواسته اش چشم پوشی کند

2- فرازهایی ازوصیت نامه :

قطعه شعری در اول وصیت نامه وی نوشته شده که گویای زندگی وی بود

من نمی گویم سمندر باش یا فرزانه باش

                   گر به فکر سوختن افتاده ای پروانه باش

وصیت نامه وی چند روز قبل از شهادت تنظیم شده و سراسر از عشق به شهادت و از خودگذشتگی می باشد فرازهایی از ان در صفحه اول مرقوم شده است

3- خاطرات :

در مدتی که وی در کردستان بود برادر بزرگتر وی نیز در کرستان بود روزی نامه ای به برادر نوشت و از وی خواست با هم به مرخصی بروند وقتی با هم به مرخصی امدیم به مادر با اصرار می گفت نگذارید برادر برود چون او فرزند 30 روزه دارد اگر شهید شود شما دچار مشکل می شوید اما من تک و تنهایم و شهادت من انچنان زیانی به خانواده نمی رساند

وقتی از مرخصی رفت به فاصله 15 روز به شهادت رسید

4-پیام شهید:

شاد هستم که می توانم مردانه و در میدان کارزار و در میان دیگر دوستانم کشته می شوم و هنگام مرگ می توانم خون خویش را مشاهده کنم


https://s31.picofile.com/file/8468173450/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%87.JPG




https://s30.picofile.com/file/8468171926/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%87.JPG


https://s31.picofile.com/file/8468171934/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%87.JPG

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات