شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید موسوی سلحشور-سیداحمد

شهیدسیداحمد موسوی سلحشور

نام پدر: سیدقاسم

نام مادر:سودابه

تاریخ تولد: 2-1-1346 شمسی

محل تولد:روستای دمق-همدان

شغل:شیشه بری

سربازارتش

لشگر28سنندج-تیپ 40سراب

سن:19سال

تاریخ شهادت : 3-9-1365 شمسی

محل شهادت : میمک

گلزار شهدا: :امامزاده محمد 

البرز - کرج

شهید سید احمد موسوی سلحشور» در تاریخ دوم فروردین ماه 1346، در روستای «دمق» از توابع استان همدان در خانواده ایی مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. حدود یک ساله بود که به علت مشکلات زندگی در روستا به همراه خانواده به شهرستان کرج نقل مکان کردند و در سن هفت سالگی وارد کانون علم و دانش گردید و در مدرسه ششم بهمن( شهید روستا نژاد فعل) به تحصیل پرداخت و دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد لیکن به علت هزینه زیاد زندگی ترک تحصیل نمود و شیشه بری را پیشه خود ساخت و در زمان اوج گیری انقلاب با اینکه سن و سال کمی داشت وی ایفای نقش می کرد و بعد از پیروزی هم در بسیج عضو شده و به طور مستمر و شبانه روز خدمت می کرد و در پی شروع جنگ تحمیلی در پشت جبهه به فعالیت می پرداخت تا اینکه به خدمت مقدس سربازی فرا خوانده شد و در زیر پرچم اسلام برای کشور خدمت می کرد و پس از طی دوره آموزشی در پادگان عجب شیر چندین بار به مناطق جنگی اعزام گردید و به مقابله با صدام و مزدورانش پرداخت تا اینکه سرانجام در تاریخ سوم آذر ماه 1365، در منطقه عملیاتی پس از ماه ها ایثار و از جان گذشتگی با اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای جوار امام زاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

وصیت نامه شهید «سیداحمد موسوی سلحشور» را درادامه مطلب می خوانیم:

به نام خداوند بخشنده مهربان

باسلام بر منجى عالم بشریت امام زمان و با سلام برنایب بر حقش امام بزرگوارمان بر پدر وحامى مستضعفان جهان امام خمینى (ره) و با سلام به مادر عزیزم که دنیاى استوار بود مثل من که جزئى از قطره خون آنم و سلام به تمام برادرانم وخواهرانم ودوستان خوبم و اما برادر عزیزم عابدین اگر شهادت نصیب این جانب برادر کوچکت احمد شد بر سر مزار من گریه نکنید. مادرم را دلدارى بده. مى دانم که برادرانم زن و بچه دارند ولى امیدوارم بعد از من اسلحه من را زمین نگذارید هر طور که مى توانید در پشت جبهه کمک رزمندگان و اسلام باشید و اگر شهید نشدم که امیدوارم با رزمندگان دیگر بتوانم راه کربلا را باز کنم دست مادرم را بگیرم و به زیارت کربلا ببرم به امید آن روز و اگر شهید شدم این شعر را در مسجد و یا در خانه براى دوستانم بخوان .

بى عشق خمینى نتوان عاشق مهدى شد * عاشق اسلام باید یک مرد جنگى باشد

نوشتم نامه اى از برگ انگور * شدم جانباز مهدى از وطن دور

عاشق امام بودم سرافرازم کرد * عشق وطن داشت سرم که جانبازم کرد

بر مشامم مى‌رسد هر لحظه بوى کربلا * بر دلم ترسم بماند آرزوى کربلا

اى زمین کربلا من ارمغان آورده‌ام * طفل کوچک اصغر شیرین زبان آورده‌ام

چو من سرباز اسلامم * رسد چون بر تو پیغامم

در این معراج انسانى * بده مادر تو قربانى

مرا با هر غم و دردى * چه زیبا تربیت کردى

نمودى تو سرافرازم * حلالم کن حلالم کن

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار

«سید احمد حسینى» لبیک یا خمینى


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات