شهید سهراب مومنی تبار
نام پدر: قدم علی
نام مادر:معظمه
تاریخ تولد: 28-6-1345 شمسی
محل تولد: البرز - ساوجبلاغ
سن:22سال
جهاد سازندگی
تاریخ شهادت : 22-3-1367 شمسی
محل شهادت :جزیره مجنون
گلزار شهدا: خودکاوند
البرز - طالقان
نوید شاهد البرز:
شهید «سهراب مومنیتبار»
در یکی از روستاهای طالقان به نام «خودکاوند» در بیست و هشتم شهریور ماه
1345، پا به عرصه وجود نهاد. وی تا سال سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد و
بعد از تحصیل به جهاد سازندگی به عنوان روزمزد مشغول به کار شد و در 22
خرداد ماه 1367، در جزیره مجنون با اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل
آمد. تربت پاکش در گلزار شهدای «خودکاوند» نمادی از ایثار و استقامت در راه
وطن است.
متن کامل وصیتنامه شهید «سهراب مومنیتبار» را درادامه مطلب میخوانیم:
اول،
سلام و درود بر رهبر انقلاب اسلامی و ابراهیم زمان و نجاتدهنده اسلام و
انسان و روند راه سرخ حسین که یزیدیان تاریخ را یکی پس از دیگری از صحنه
روزگار راند و خود نیز همچنان کوهی عظیم استوار که از صدر اسلام تا امروز
کم دیده شده است و سلام و درود بر روان پاک شهیدان اسلام از هابیل تا حسین و
از حسین تا امروز که در راه تشییع علوی و امامت که با خون پاکشان درخت
تنومند اسلام را آبیاری کردهاند تا منافقان و مسلمان نماهایی اموی و عباسی
و سلطنتی مثل سراسر جهان برپا کنید.
ای جوانان
مصر، اردن و تمام ملتهای اسلامی که در زیر اختناق و شکنجه و متجاوز و زور
قرار گرفتهاند، برخیزید و بکوشید تا بهیاری الله آنها را از زیر یوغ
چپاولگران نجات دهید.
ای مردم،
بی تفاوت نباشید و هرکدام بهدست خود تا میتوانید بکوشید؛ کشاورزان در
کشتزاران؛ سربازان اسلام در جبههها؛ معلمان عزیز و شاگردان در مدرسه
روحانیان متعهد در اجتماع؛ کارگران غیرتمند در کارخانهها و کارمندان
شرافتمند در ادارات و کاسب در کسب و همه مردم در صحنه هرکدام تا میتوانید
فعالیت کنید تا این انقلاب اسلامی عزیز را به پیروزی کامل برسانید که متعهد
برای انقلاب جهانی حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لفدا میباشد و در این
راه از هیچکس نهراسید.
ای جوانان، نکند در رختخواب ذلت بمیرید که امام حسین و سربازانش در میدان نبرد شهید شد.
و ای مادران،
مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خداوند
تبارک و تعالی جواب حضرت کبری را بدهید که تحمل 72 شهید کربلا و اسارت یزید
ملعون را نمود و در صدر اسلام نمونههای دیگری هم داریم مانند خانواده وهب
و جوانانتان را به جبهههای نبرد بفرستید ولی اقوام و خویشاوندان بر من
اشک تمساح نریزید اگر واقعا مرا دوست داشتید حالا راهم را ادامه دهید و با
شرکت در جبههها و کمکهای مالی پشت جبهههای اسلام را یاری کنید و گرنه من
نمیخواهم بگویید بدبخت شد و ملعون شد من به بهترین راه ها رفتم و به
آرزوهایم رسیدم و این قابل درک نیست مگر برای آنکه خدارا از هر چیز بیشتر
دوست دارند و از همه آشنایان و دوستان و بستگان رضایت میطلبم البته وقتی
نبود و این را تند تند نوشتم و کامل هم نشده در خاتمه باز هم از همه رضایت
میطلبم و خط امام را از دعا فراموش نفرمایید.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. شب حمله 9 مهرماه 1361، جبهه سومار
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا