شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید میرخانی-سیدجلال

شهید سیدجلال میرخانی

نام پدر: سیدابوالقاسم

نام مادر:زبیده

تاریخ تولد:1344 شمسی

محل تولد: البرز - ساوجبلاغ 

سن:22سال

سربازارتش

تاریخ شهادت : 11-4-1366 شمسی

محل شهادت : سقز-کردستان

درگیری با حزب کثیف دموکرات

گلزار شهدا: امامزاده محمد 

البرز - کرج


به گزارش نوید شاهد البرز؛

 شهید سیدجلال میرخانی که نام پدرش سیدابوالقاسم است سال 1344 در کرج متولد شد. وی دوران کودکی را در آغوش گرم خانواده سپری کرد و 7 سالگی به مدرسه رفت و موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد.

وی پس از اخذ دیپلم داوطلبانه جهت گذراندن خدمت سربازی خود را معرفی و دفترچه اعزام دریافت کرد که پس از گذراندن دوره آموزش نظامی به منطقه غرب اعزام شد و در این خطه شروع به خدمت و انجام وظیفه کرد. یازدهم تیرماه 1366 به همراه گروهان جهت سرکوب ضدانقلاب‌ها به ارتفاعات شیخ چوپان کردستان عزیمت کرده که طی درگیری با دموکرات‌ها و ضدانقلاب‌ها وی با اصابت تیر به شهادت می‌رسد.

در ادامه نامه به یادگار مانده شهید "سیدجلال میرخانی"را بخوانید.

با عرض سلام خدمت برادر عزیزم آقای "سید جواد میرخانی"

پس از تقدیم سلام سلامتی شما را از درگاه ایزدمنان خواهان و خواستارم و امیدوارم که هیچ‎گونه نگرانی نداشته باشید.

باری برادرجان، اگر از احوالات برادر خود جلال خواسته باشید به شکر خدای بزرگ این تن دور افتاده از نعمت سلامتی برقرار است و ملالی نیست به‎جز دوری شما که امیدوارم هر چه زودتر دیدارها تازه گردد.

برادر جان، نامه پر مهر و محبت شما هیجدهم مهر به‎دستم رسید که خیلی مرا خوشحال کرد. همانطور که می‎دانی قرار بود ما را هیجدهم مهر ماه به منطقه ببرند و وقتی که ما خودمان را کاملاْ آماده رفتن کرده بودیم، گفتند: نمی‎برند چون عوض نداریم که از منطقه بیاید ولی باز هم دقیقاْ معلوم نیست که ببرند یا نه ولی امکانش خیلی کم است در ضمن من و رضا یازدهم تا چهاردهم مهر به مشهد رفتیم که خیلی خوش گذشت.

به حسین بگو که نبردند و معلوم نیست که ببرند حتی ما تسویه‎حساب هم کردیم و آماده برای رفتن بودیم از منطقه رفتن ما به کسی چیزی نگو و فعلاْ به همین آدرس نامه بنویس تا خودم اگر رفتم برایت نامه بنویسم.

در ضمن داداش جمال هم می دانست بگو که فعلاْ نبردند به مادر نیز اصلاْ حرفش را نزن خوب جواد جان دیگر عرضی ندارم که خدمتتان برسانم فقط به پدر و مادر، برادر و خواهرها حسین و بچه ها ، زن داداش‎ها سلام برسان و همچنین کلیه دوستان و آشنایان رضا سلام می رساند و حالش خوب است. خداحافظ

(راجع به خدمت حالا زمستان است و فکرش را نکن) به همین آدرس نامه بنویس فردا پست می شود.

برادرت جمال بیست و دوم مهرماه 1365

کرج - کمال آباد – خیابان 22 بهمن – پلاک 100 – سید جلال میرخانی

نامه میان غروب غم‌ها و طلوع شادیهایت را خواهانم.

مورخه: بیست و سوم مهر ماه 1365

نامه ای|


نامه ای

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنریَ


نظرات (۱)

در قلب و یادمان ماندگاری عمو جلال 

دعامون کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."

آخرین نظرات