شهید حسن میعادی
نام پدر: حسین علی
نام مادر:ربابه
تاریخ تولد: 3-2-1347 شمسی
محل تولد: تهران - شهریار
دانش آموز رشته اقتصاد
بسیجی
سن:16سال
تاریخ شهادت : 22-12-1363 شمسی
محل شهادت : جزیره مجنون
گلزار شهدا: ملارد
تهران
برادرش نجاتعلی نیز به مقام شهادت نائل آمده است
به گزارش نوید شاهد
شهرستان های استان تهران، شهید«حسن میعادی»، سال 1347 در شهرستان ملارد چشم به جهان گشود. وی از خانواده ایی مذهبی و در خط اسلام بوده و هستند و از کودکی بسیار کنجکاو و منظم در امور بودند و همیشه سعی در اخلاص و تعاون داشتند.
پس از پشت سر گذاردن دوران کودکی به مدرسه راه یافت و در
مدرسه در بهتر درس خواندن و نمونه بودن داشتند و در سال 1357 پس از پیروزی انقلاب
اسلامی که ایشان حدودا ده سال سن داشتند و همراه خانواده و دیگر دوستانش با آن سن
کم در راهپیمائیها و تظاهرات شرکت می کردند و از همان اوائل شور و شعف انقلاب در
وی تاثیر بسیار و مثبتی داشت و در سال 1358 سعی در نمایاندن ذوق و استعداد خویش در
جهت همکاری با نهادها برای امور تبلیغی و فرهنگی داشت.
در سال 1359 با شرکت در انجمن اسلامی ملارد و فعالیت در آنجا قسمت عمده زحمات تبلیغ را سعی داشت خود به دوش بکشد و بسیار تلاش می نمود و هنگامیکه کاری بر وی محول می شد سعی در بهتر انجام شدن آن داشت و در همان سال با تشکیل طرفداران حزب جمهوری اسلامی ملارد در این نهاد مقدس که مظلومیت آن نشات گرفته از مظلومیت رهبران آن و افراد لایق و کاردانی همچون شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی، شهید حسن آیت و دیگر شهدا و خصوصا حضرت حجة الااسلام و المسلمین خامنه ای و هاشمی و رفسنجانی و ... تلاش فراوان می نمود.
پس از اندی در کرج در حزب جمهوری اسلامی در کلاسها و اردوهای آموزشی شرکت داشت و با توجه به اینکه حقیر با وی در کارها مشارکت داشتم ولی روح سرشار از نشاط برای کار ایشان مرا به تعجب وامیداشت و چون دیگر کسانی بودند که بمانند ایشان در آنجا فعالیت داشتند. همچون شهید خشنود وای ایشان با توجه به سن کمی که داشت روح دیگری در خود می پروراند.
فعالیتهای ایشان را کسانیکه اطلاع داشتند هرگز فراموش نخواهند کرد. در سال 1361 که برادرش (نجاتعلی) به شهادت رسید دیگر روح ایشان قرار و آرام نداشت و البته در همان زمان که فعالیت می کرد و همیشه آرزوی رفتن به جبهه را داشت ولی پس از شهادت برادرش این خواسته در وی شدت گرفت تا آنکه در سال 1361 برای اولین بار و 1362 دومین بار به جبهه اعزام شد که در منطقه کردستان (سقز) خدمت می کرد.
پس از آن برای سومین بار در سال 1363 نیز به جبهه جنوب اعزام شد که در این موقع ایشان سخت مجروح شد که واقعا توجهات الهی بود که وی شفا یافت و البته هنوز به سلامتی کامل نرسیده بود که با حال نامساعد به جبهه اعزام شد تا انکه در عملیات بدر به خواست دیرینه اش (شهادت) و رسیدن به قرب الهی و رسیدن به همان (راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی) گشت.
منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهرانبسم الله الرحمن الرحیم
آنانکه ایمان آوردند و ازوطن هجرت گزیدند و درراه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندند.
لبیک یا ابا عبدالله الحسین
با سلام و درود برپیشگاه مقدس مولایم امامم صاحب اختیارم حضرت ولی عصر عبدالله تعالی فرجه الشریف ارواحنا و با درود و سلام بی پایان بر رهبرم نور چشمانم و نائب امام و ولی عصرم حضرت امام روح الله خمینی و با سلام و درود بر شهدای اسلام از صدر تا کنون به خصوص حضرت ابی عبدالله الحسین و شهدای جنگ تحمیلی و با سلام بر تمامی بازماندگان عزیز مخصوص پدر و مادر عزیزم و با یاد و نام خدا و شهادت بر یگانگی خداوند و شهادت بر رسالت فرستاده او محمد (ص) و شهادت برعلی (ع) و یازده امام دیگر چند کلامی به عنوان وصیت عرض میکنم اگر چه خود نیز میدانم که بیشتر از هر کس خود محتاج می باشم.
آرزویم یا پیروزی یا شهادت
هدفم بر پایی حکومت الله در روی زمین است و آن هم به دست مولایم حضرت ولی عصر (عج) می باشد و آرزویم پیروزی یا شهادت چون که اگر پیروزی بدست نیاورم دیگرسودی ندارد چرا که باید زیر بار ظلم زندگی کنیم شهید شوم افتخار میکنم چرا که فدای قدمهای پاک و مطهر حضرت ولی عصر (عج) می شوم و با شهادت خود شاید بتوانم دیگران را به هدفم نزدیکتر کنم و اگر شهید شوم این منت بزرگی می باشد که پروردگار بزرگ و متعال بر سر ما میگذارد و ما را وسیله ای برای آمدن منجی عالم بشریت و رفتن سیاهیها و زشتیها ازعالم میکند ای کاش میشد به یک نحوی خود رابه لقا الله پیوند زده و به رسول الله ص و ائمه اطهار (ع) بپیوندم.
دنیا فانی و بهشت و جهنم همیشگی است
و از پیروان واقعی اسلام می شدم. انشاالله عزیزان و برادرانم ما که میدانیم این دنیا فانی و ازبین رفتنی است و آن بهشت و جهنم است که جاوید و همیشگی است و نیز آن را میدانیم که بهشت را به بها دهند نه به بهانه پس حالا که همه اینها را میدانیم چرا بمانیم، گمان میکنید که به بهشت درمی آیید بدون آزمایشهایی که پیش ازشما برفرشتگان آمد. (سوره بقره آیه 214)
لحظه ناب شهادت را می خواهم
آری عزیزان من غلام مولا و آقایم حسین و حال وقت آن فرا رسیده است که به آن سخنان و شعارهایی که میدادم به هر حال عمل برسانم و مانند آقایم حسین فدا شوم آری من حقیر همیشه منتظر فرصتی بودم که حمد و ستایش و سنای خداوند را به نحو احسن به جای آورم که خداوند متعال این فرصت را هم اکنون به من عطا نمود و لحظات عظیم شهادت را به من نصیب کرده و مرا جزء شهدا قرار دهد.
وظیفه خود دانستم به جبهه بروم
ای مسلمانان، امامتان را خوب نگهدارید که به خدا قسم در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) کسی بهتر از او پیدا نخواهید کرد او را همیشه یاد کنید و همواره در خط او گام بردارید که خط امام زمان (عج) در نهایت خط الله است و بترسید از آتش خدا اگر با او مخالفت کنید و چون که این گونه اعتقادی داشتم و امامم را قبول داشتم وقتی دیدم که امپریالیزم و صدام کافر قصد نابودی اسلام و انقلاب اسلامی را دارد.
وقتی امامم فرموند: به سوی جبهه ها بشتابید وظیفه شرعی دانستم و رفتم و به آرزوی شهادت رسیدم. هرگاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر مرگ بروی فرا رسد اجر چنین کسی با خداست.
وعده دیدار با مولا گریه دارد!
عزیزانم برای شما از خدای تبارک و تعالی طلب استقامت میکنم و از شما نمیخواهم که ناراحت و غمگین باشید ولی خودتان فکر کنید من وعده دیدار مولایم حسین را دارم باید شما غمگین و گریان باشید؟ فکر نمیکنم.
بلکه باید خوشحال باشید و اگر هم خواستید گریه کنید به یاد روز عاشورا بیفتید و به حال امام حسین (ع) و فرزندان من و خاندانش گریه کنید که چگونه به شهادت رسیده و یا به اسارت شدند از شما میخواهم که حلالم کنید و دعا کنید که خداوند شهادت مرا قبول نماید.
ای مسلمانان نکند در خفت بمیرید!
تا شاید بتوانم سبک بال سوی لقا الله پروبال بکشم. ای مسلمانان نکند در ذلت وخواری یا بی تفاوتی بمیرید چراکه در عاشورا امام حسین (ع) و دیگر یارانش برای مبارزه با ظلم و بر پا ساختن احکام الله شهید شدند.
مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد. این وصیت نامه یک بنده سرا پا گناه بود امیداست که کلیه برادران و خواهران مواردی که امام امت میفرماید: همه را به مرحله اجرا در آورید من آگاهانه و با کمال میل در این راه قدم گذاردم و فقط برای پیروزی اسلام و قرآن وظیفه شرعی دانستم پابه جبهه گذارم به خدا قسم من شرمنده این شهید و مجروح انقلاب و جنگ تحمیلی بودم که خداوند مرگی را نصیب ما بگرداند که بتوانیم علی وار فریاد بزنیم: «فزت برب الکعبه» به خدای کعبه که رستگارشدم .انشاالله.
دعا کنید که خدا امام را تا انقلاب مهدی عج نگه دارد. به امید ظهور ولی عصر به امید سلامتی امام امت تا ظهور آن حضرت و به امید پیروزی رزمندگان اسلام .
حسن میعادی/ چهاردهم مهر ماه 1363/ السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته / خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دارانشاالله.
منبع:
1. مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
2. نوید شاهد
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا