شهید احمد نخبه زارع
نام پدر: قربان علی
تاریخ تولد: 30-6-1346 شمسی
محل تولد: البرز - ساوجبلاغ - هشتگرد
بنا ومعمار
بسیجی
سن:18سال
تاریخ شهادت : 21-11-1364 شمسی
محل شهادت :جزیره ام الرصاص
عملیات: والفجر8
گلزار شهدا: زکی اباد
البرز - ساوجبلاغ
زندگی نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید احمد نخبه زارع فرزند قربانعلی در تاریخ سی ام شهریور ماه سال 1346 در روستای زکی آباد از توابع شهرستان ساوجبلاغ در خانواده ای مومن ومذهبی از روستائیان و محرومان اجتماع دیده به جهان گشود . دوران کودکی را در کوچه پس کوچه های روستا به بازی و نشاط مشغول بود و درس زندگی را از محضر والدین متعهد ومسلمان خویش گرفت در سن 7 سالگی به مدرسه روستا رفت و تحصیل وعلم را آغاز کرد .
پس از پایان مقطع ابتدائی وارد مدرسه راهنمائی شد و تا سال سوم راهنمائی با موفقیت تحصیل کرد واز ان پس در کنار خانواده به کار وتلاش و کسب تجربیات ارزنده زندگی مشغول شد در سال های دفاع مقدس او نیز همچون هزاران نوجوان وجوان ایرانی که فلسفه ی جنگ و علت اصلی تهاجم دشمن به خاک میهن که همانا ریشه کن انقلاب اسلام بود .مطلع شد شور اشتیاق جبهه در سرش پدیدار گشت و به اصرار بسیار در صف بسیجیان جان بر کف پس ازطی دوره آموزش های نظامی راهی مناطق جنگی کشور شد و با اراده ای استوار و ایمانی قوی در برابر دشمن متجاوز سینه سپر کرد و جنگید و در راه دفاع از اسلام و ایران و فدارکاری و سلحشوری ها کرد تا سرانجام در تاریخ بیست ویکم بهمن ماه سال 1364 در منطقه ام الرصاص در اثر اصابت تیر به سر پر شورش به لقای دلدار شتافت پیکر مطهرش در منطقه جنگی باقی ماند و نام بلندش در زمره بلند همتان مفقود الاثر دفاع مقدس درخشیدن آغاز کرد تا صحنه ی روزگار رانور افشان کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
آنقدر به جبهه می روم و می جنگم تا شهید شوم ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین علیه السلام در میدان نبرد شهید شد .
ای جوانان مبادا در غلفت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) و با هدف شهید شده.
ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلو گیری کنید که فردا در محضر خدا نمی تواند جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نموده همه مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم . برادران استغفار ودعا را از یاد نبرید و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بر دارید حضورتان را در جبهه های حق بر علیه باطل ثابت نگه دارید .در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید .
اگر فیض شهادت نصیبم شد آنان که پیرو خط امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و به جنازه من حاضر نشوند .
سلام مرا به رهبر عزیز برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نمی کنم و با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشورا ها و در تمام کربلا ها با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا در آید .
ودر آخر از پدر ومادر و خواهران و برادرانم تقاضا دارم که از من هر بدی که دیده اید حلال کنند و از پدر ومادرم می خواهم که اگر شهید شدم نگذارد که سلاح من بر روی زمین باقی بماند ودیگر برادرم را به جای من حتما،حتما بفرستید و از مردم زکی آباد خواستارم که هر گونه بدی از من دیده اند حلالم کنند و السلام امام را دعا کنید .
دوشنبه ساعت یک ربع به چهار بعد از ظهر مورخه 24/10/63
روحش شاد
منبع:یقظه شهید
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا