شهید جواد نقوی
نام پدر: محموعلی
نام مادر:بتول
تاریخ تولد: 1-1-1346 شمسی
محل تولد: همدان
کشاورز
بسیجی
سن:20سال
تاریخ شهادت : 26-1-1366 شمسی
محل شهادت : شلمچه
عملیات کربلای8
گلزار شهدا:امامزاده قاسم -روستای جوقین
تهران - شهریار - وحیدیه
نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛
شهید جواد نقوی/ در سپیده دم روز اول فروردین هزارو سیصد وچهل وشش دیده به جهان گشود نامش را جواد تعیین کردند.در دوران کودکی کمتر با بچه ها بازی میکرد واز تفریحات ناسالم پرهیز می کرد ودوران درس ابتدایی را پشت سرگذاشت وبا خصوصیاتی که داشت وارد دبیرستان شد واول عید نوروز سال 64با خانواده عازم مشهد مقدس شدیم وچون یکی از امتحانات او باقی مانده بود جواد را به مشهد نبردیم وقرار شد بعد با دوستانش به مشهد بیاید وقتی دوستانش آمدند پرسیدیم جواد کو گفتند او رفت جبهه وسه ماه از دروس سوم راهنمایی باقیمانده بود که با علاقه مندی به امام ومیهن وانقلاب اسلامی در اول نوروز64 از طریق بسیج راهی جبهه شد وپس از چهار ماه در جبهه به خانه بازگشت.
سرانجام در مورخه 25/8/65به خدمت پاسداری اعزام به جبهه گردید وگفته بود که من دوره آموزشی رادیده ام ومستقیما اعزام به جبهه میشود خواسته بود که د رعملیات کربلا4 و5 شرکت کند وفرمانده اش مانع شده بود بعد از هفتاد وپنج روز که به مرخصی آمد آنچنان شیفته جبهه شده بود که گفت من دیر رفتم کاش یکسال قبل رفته بودم .
جواد همیشه در دعای کمیل و دعای توسل شرکت میکرد وچند بار هم دعای توسل را در منزل خود برقرار نمود و وآخر الامر در عملیات کربلا8 درشلمچه شربت شهادت را نوشید وبه لقاءالله پیوست یادش گرامی وراهش پر رهرو باد.
وصیت نامه شهید جواد نقوی را در ادامه می خوانید؛
جنگ جنگ است وعزت وشرف ودین ما در گرو همین جنگ است
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام ودرود بیکران بر پیشگاه حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لفداونایب بر حق او رهبر کبیر انقلاب اسلامی خمینی بت شکن وامت شهید پرور ایران.
و با درود به ارواح طیبه شهدا حمد وسپاس خدای را که عمر مرا در این عصر شهادت ودر این دوران نو پای زنده شدن اسلام قرار داد تا بتوانیم با ریختن خونم برای این مملکت واسلام وقرآن و حقانیت اسلام را در جهان به اثبات برسانم وخدا را شکر می کنم که به من لیاقت داده که در راه مقدس سربازی را بر تن کرده ام.
خداوندا روسفیدم کن خدایا تو بهتر از هرکس میدانی که این بنده حقیرت شرمسار از گناهان رو به سوی تو آورده وبا تمام ایمان واز ته قلب فریاد بر می آورد خداوندا گناهانم را ببخش .
بدینوسیله به عرض کلیه بازماندگان عزیز خود می رسانم:
که اولا از یکایک آنها التماس دعا دارم وثانیا طلب عفو ونکته ای را که لازم می دانم تذکر دهم است که من راه را با شناخت کامل انتخاب کرده ام و هیچگونه زور واجباری در انتخاب این راه نبوده است.
لذا تقاضای که از همه عزیزان دارم این است که بعد از کشته شدن من اگر خداوند منان بخواهد شهادت که آرزوی چندین ساله ام بوده است و هم اکنون به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسیده ام کسی را مسئول ندانند وخدا را شکر میکنم که شربت شهادت این یگانه راه رسیدن انسان به خدا را به من بنده حقیر وگناهکار خود ارزانی داشت.
وخدا را شکر می کنم که این تنها نعمت خود را به این انسان ذلیل عطا فرمود خداوندا مرا از این همه لطف وعنایت دور مگردان وشهادت را نصیبم کن الهی رضایم به رضایت.
تنها تقاضای که از عزیزان دارم این است که برای من گریه نکنند چرا که من فدای اسلام وقرآن وامام شدم ونباید برای چنین چیزهایی ارزشمندی گریه کرد وکاری نکنید که دشمن پوسیده شاد گردد.
ولذا ازتمام دوستان وآشنایان وهمسایگان ومخصوصا از پدرو مادرم وبرادران وخواهرانم وتمام اقوام وخویشاوندان تقاضا دارم که مرا بخشند واگر چنانچه از من رنج وناراحتی به آنها رسیده است آن را به بزرگی خود ببخش انشاالله.
خانواده گرامی بعد از شهادتم مرا در کنار برادرم مصطفی صفدری دفن کنید تا اینکه او تنها نباشد هرچندکه تنها نیست...
وچند کلمه ای با پدر خوبم دارم پدر جان شما باید افتخار کنید که فرزندی داشته اید که توانست جانش رادر راه خدا ودر راه اسلام و قرآن فدا کند پدر جان از شهید شدنم ناراحت نشوید چون من راه خودم را انتخاب کرده ام و آن راهی جز یاری رساندن به اسلام وقران نیست.
و از این بابت افتخار کنید و خدا راشکر کنید که امانتش را به این صورت تحویل دادید و چند کلمه ای با مادر مهربانم دارم مادرعزیزم شما را خیلی دوست دارم ولی خدارا بیشتر دوست دارم میدانم که در طول مدت حیاتم نتوانسته ام برای تو فرزندی لایق و شایسته باشم وتو را خیلی ناراحت کردم.
ولی امیدوارم که این فرزند حقیر و نادان خود را ببخشی واز من راضی باشی وشیرت را حلالم کنی و پس از شهادتم همچون زینب صبرکنید واز شما میخواهم که مثل زینب داغ فرزند را به دل بخرید ومرا سرافراز کنی.
اگر این کار را بکنید روحم را شاد کرده اید وبر مزارم گریه نکنید واین را بدانید که من هیچوقت احساس تنهای نخواهم کرد و اگر در این دنیا شما خانواده عزیز رااز دست دادم در عوض دوستان خوبی همچون مصطفی صفدری را دارم وخودم راکوچکتر از آن میدانم که در کنار چنین افرادی دفن میشوم.
و پیامی نیز به ملت همیشه در صحنه دارم و آن این است که در دعاها ونماز جمعه ونماز جماعت ها شرکت کنید و پیروزی رزمنگان را از خداوند منان بخواهید و بدانید که همین دعاها بودند ما را پیروز کردن وبه جبهه ها بیایید که اسلام به شما احتیاج دارد ونگذارید که خون چندین مزار شهید پایمال شود.
و از کمک کردن به جبهه دریغ نکنید چرا که خداوند اجر عظیمی به شما خواهد داد وهرگز فریب منافقان وبعثی ها را نخورید چراکه قرآن کریم می فرماید باطل رفتنی است وهرگز فریب عشوه گری های دنیا را نخورید چرا که بازگشت همه به سوی اوست.انا لله وانا الیه راجعون
وپیامی به دوستانم دارم که دورانی با هم بودیم دوستان گرامی از اینکه نتوانستم دوست خوبی برایتان باشم وهمیشه مزاحم شما بودم وامیدوارم مرا ببخشید وحلالم کنید وانشاالله شما ادامه دهندگان راه امام حسین وشهیدان باشید.
بسیج ونماز را فراموش نکنید وتقاضای که از برادران وخواهرانم دارم چه در جبهه وچه درپشت جبهه رزمندگان را یاری کنید ولذا از شما عزیزان که این وصیت را می خوانید می خواهم که از روحانیت مبارز و امام عزیزمان پیروزی کنید واو را تنها نگذارید.
و قدر این نایب امام زمان را بدانید واگر حضورش مشرف شدید سلام من حقیر را به او برسانید واز کلیه دوستان وآشنایان واقوام که در تشییع جنازه ومجلس ختم من شرکت کردند تشکر می کنم.
ودر خاتمه از همه برادران وخواهران می خواهم که حلالم کنند تاروحم در آن دنیا راحت باشد خدایا خدایا تاانقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام/ چهاردهم فروردین 1366
منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات/ شهرستان های استان تهران
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا