شهید رضا نژادفلاح
نام پدر: عباسعلی
نام مادر:فاطمه
تاریخ تولد: 15-10-1333 شمسی
محل تولد: البرز - ساوجبلاغ - هشتگرد
معلم
متاهل
سن:28سال
بسیجی
تاریخ شهادت : 2-1-1361 شمسی
محل شهادت : شوش
عملیات : فتح المبین
گلزار شهدا: خور
البرز - ساوجبلاغ
برادرانش اسدالله،غیاث و شعبانعلی نیز به درحه رفیع شهادت رسیده اند.
نوید شاهد البرز:
"شهید رضا نژاد فلاح" در دیماه سال 1333 در روستای خور از توابع شهرستان ساوجبلاغ چشم به جهان گشود . دوران ابتدایی را در همان روستا و دبیرستان را در شهر نظرآباد به پایان رسانید. فعالیت سیاسی خود را با پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) آغاز و با شرکت در تظاهرات وراهپیماییهای ضد رژیم طاغوت تداوم بخشید. او بهمراه برادر شهیدش اولین گروه آموزش بسیج را در نظرآباد گذرانید و سپس پایگاه بسیج زادگاهش خور را آغاز نمودند وجزو انجمن اسلامی و در سنگر آموزش و پرورش به شغل مقدس معلمی مشغول بود. هر موقع می خواست به جبهه برود از طرف مسئولین اظهار می شد که به وجود شما در اینجا بیشتر نیازمندیم تا اینکه در تعطیلات عید روانه جبهه های حق علیه باطل گردید. در عملیات غرورآفرین فتح المبین مردانه جنگید و در همین عملیات نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای خور با آغوش باز آماده پذیرش برادران شهید خود شد.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
فرازهایی از وصیت نامه شهید :
مبادا از مرگ غافل باشید و روزی مرگ به سراغ شما بیاید و خدای ناکرده دست خالی به جهان آخرت بروید. زندگی زیباست ، زندگی سعادت است ، زندگی شرف است . اما آن زندگی که همیشه خدا را در کارهایت ناظر و حاضر بدانی آن زندگی که انسان از یاد خدا دور باشد، زندگی نیست، ذلت و خواری است و آخرش بدبختی و عذاب.
اسلام عزیز حق بسیار بزرگ برگردن ما دارد و ما در بین خونهایی که برای اسلام ریخته شده است مانند دانه کاهی هستیم در روی آب اقیانوس.
یک لحظه غافل بودن از این انقلاب چند لحظه غافل بودن از خدای عز وجل می باشد. بنده این راه را آگاهانه و صادقانه انتخاب نموده و از خدا همیشه این درخواست را می نمودم ، خدایا اگر زندگی ما باعث پیشرفت و پیروزی اسلام و انقلابمان می شود طول عمر نصیبمان بفرما تا بتوانیم خدمت بیشتری انجام داده باشیم و اگر شهادتمان باعث پیشرفت و پیروزی اسلام و انقلابمان می شود آماده شهادتیم. پدرم امیدوارم که با شنیدن خبر شهادتم بیاد بدنهای پاره پاره شهدای کربلا و احد بیفتید. یک چیز که به همه توصیه می نمایم اطاعت از رهبری و روحانیت است. اسلام عزیز آنقدر ارزش دارد که از پیش شما به خاطر خدا هجرت نمودم.
جبهه آدم را زود به یاد مرگ و آخرت میاندازد که حسابهای مادی خود را قبل از آنکه مرگ به سراغش بیاید، باید رسید. با پیروزی این جنگ اسلام بعد از پیامبر دوباره زنده می گردد و رسول الله خشنود می گردد و محاسبات کشورها در هم ریخته و پوزه آنها به خاک مالیده می شود.
*******************************
نامه شهید
منبع:یقظه شهید
سلام علیکم با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی نائب بحق امام زمان صلوات علیه و روحانیت متعهد و اصیل و پرچمداران خط سرخ حسینی و با سلام بر تمامی شهدای اسلام و شهدای انقلاب اسلامی ایران و با درود بر تمامی رزمندگان اسلام در جبهه و پشت جبهه در جبهه آنهایی که با خون سرخشان زمین را رنگین کرده و پیام اسلام را به مستضعفین میرسانند وپشت جبهه آنهایی که خون این شهیدان را با (خط) رفتار و تربیت نمودن نسلهای آینده این جامعه را به عهده گرفته و پیام آنان را به دیگران و نسلهای بعدی میرسانند.
پس از عرض سلام سلامتی شما را از خداوند متعال خواسته و خواهانم و امیدوارم که همیشه در زندگی بیاد خدا و امام زمان دعاگوی رهبر انقلاب و روحانیت متعهد بوده و خوش و خرم انشاءا... بوده باشید باری همسرعزیزم زندگی زودگذر است و اگر یکشب در جبهه یا نزدیکیهای جبهه بودی والله شبها خواب نداشتی تا صبح عبادت و مناجات خدا و روزها را روزه میگرفتی و اصلا با کسی حرف نمیزدی مگر فقط برای تبلیغ دین خدا فقط توصیهام به شما و دیگران این است که مواظب اعمالت باشی مرگ هر آنی به سراغ آدم میرسدو دست خالی به جهان آخرت میبرد عذاب جهنم از این عذابهای دنیا نیست و یک روز و دو روز و ده سال و صدسال و هزار سال میلیونها سال نیست بلکه برای همیشه است پس مواظب اعمالت در هر کجا که بودی باش مبادا خدا و امام زمان و ملائکههای آسمان از تو ناراضی باشند اگر خدا از کسی ناراضی باشد زمین از آدم ناراحت است خورشید ، ماه ، خانه ، آجر ، درودیوار و هوایی که تنفس میکنی از انسان ناراحتند و زمانی که انسان بمیرد همه آنها میگویند خدایا شکر که این شخص مرد و ما از دست آن راحت شدیم و برعکس اگر انسان صالح بودی پس از مرگ همه آنان میگویند خدا ما از او راضی بودیم وشما هم از او راضی باش و در آخرت با او مهربان باش عزیزم جبهه ما فقط اسمش را شنیده بودیم ولی ندیدهایم که این جوانان چگونه از خودگذشتگی دارد ، با برادر پاسداری صحبت میکردیم که میگفت وقتی میخواستم به جبهه وارد شوم پدر و مادرم آمده بودند خانه و من را بدرقه کنند البته به شبنشینی آمده بودند میگفت که پولی نداشتم بروم دوکیلو میوه بخرم و جلوی آنان گذاشته و سرافراز گردم میگفت از خانه بیرون رفتم و پیش خود میگفتم خدایا چکار کنم در جایی منزل گرفتهام که آشنایی ندارم میگفت بلاخره راه افتادم و همونجوری خیابان را قدم میزدم تا به یک مغازهای وارد شدم و گفتم آقا من پول ندارم ممکن است یک مقداری پول به من بدهی گفت که او هم 200 تومان به ما پول داد و ما به این وسیله توانستیم دو کیلو میوه به منزل ببریم عزیزم چنین جوانهایی شب و روز در جبهه در زیر توپهای آسمانخراش دارند شب وروز جانفشانی میکنند خدمت مریم عزیز سلام میرسانم و دیده بوسی نمایید خدمت همه قوم و خویشان سلام میرسانم نامه را سرپایی نوشتم اگر خدا خواست که زنده برگردیم انشاءا... قدر زندگی را میدانیم.
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا