نام پدر:حسین
نام مادر:ام هانی
شغل :روحانی
بسیجی
سن:17سال
تاریخ تولد: 10-6-1345 شمسی
محل تولد: خوزستان - اندیمشک
تاریخ شهادت : 12-8-1362 شمسی
محل شهادت : پنجوین
عملیات:والفجر4
گلزار شهدا: امامزاده عماد
تهران - رباط کریم
فرزند حسین درتاریخ دهم شهریور ماه سال ۱۳۴۵ درشهرستان اندیمشک از استان خوزستان درخانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. مادری پاکدامن، پدری متدیّن و زحمتکش، او را در دامان خویش پروراندند. از همان آغاز کم رو و پر حیا به نظر می آمد. از آن دست کودکانی بود که مظلوم می نمایند. کم حرف، ساکت، صبور، در خود فرو رفته، آنقدر پر حیا که گاهی مورد ایراد واقع می شد. بی آزار بود، آنقدر بی آزار که می گفتند حاضر به لگد مال کردن مورچه ای هم نیست.
سالهای کودکی را در حال و هوای شهرش گذرانده و قدم به سالهای ابتدایی نهاد. تا پایان دوره راهنمایی را بی وقفه طی کرد .
پس از گذراندن دوره راهنمائی ، رشته تجربی راجهت ادامه تحصیل دردبیرستان برگزید ودردبیرستان مولوی اندیمشک به تحصیل پرداخت اما یک باره تصمیم گرفت از اواسط دوره متوسطه به حوزه علمیه برود.انس با معارف اسلامی، علاقه به روحانیت شیعه، تربیت مذهبی در محیط خانواده، و همراهی اش را انقلاب اسلامی او را عازم حوزه های علمیه تبریز نمود. به تبریز رفت و در مدرسه علمیه ولی عصر(عج) ثبت نام کرد و به فراگیری مقدمات علوم اسلامی پرداخت. وقتی نجواها تبدیل به فریاد شد،
وقتی زمزمه ها به خروج خلق مبدّل گردید، وقتی شهرهای ایران یکی بعد از دیگری به تظاهرات و راهپیمایی های سراسری پیوست، او در اندیمشک با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها، فعالیت های اجتماعی اش را آغاز نمود.
بعد از پیروزی انقلاب، در ستاد مقاومت کمیل، به مسجد امام جعفر صادق(ع) پیوست و سپس در بسیج مرکزی مشغول خدمت گردید. مدتی نیز در ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی، به انجام وظیفه مشغول شد. گاهی هم در قسمت تبلیغات اداره ارشاد اسلامی، به قسمت خطاطی به شعار نویسی در معابر عمومی پرداخت.
وسجده های طولانی اش در نماز شب، انس با خواندن دعای کمیل وتوسل و زیارت عاشورا ودیگر ادعیه و ارادت به ائمه اطهار، چهره او را غرق نور کرده بود. ونسبت به دنیا بی اعتنا بود. او اعتقاد خاصی به حلال و حرام داشت و این نکته در تمام زوایای زندگی اش دیده می شد. همه ی دوستانش از تواضع و فروتنی وچهره ی گشاده اش می گویند.
با آغاز جنگ و تجاوز مزدوران بعثی به خاک پاک میهن اسلامی، او که همیشه به شهادت عاشقانه می نگریست و آرزوی پروازی رفیع و خدا پسندانه را، به دل می پروراند، بی قرار و امیدوار، عازم جبهه های نبرد گردید. به عملیات بیت المقدس، همپای دیگر رزمندگان، قدم های فتح و پیروزی را برداشت. در سفر دوم خویش به هنگام تعطیلات حوزه، از طرف بسیج تبریز، عازم جبهه های فتح و شهادت گشت. در سومین سفر خویش، گویا می دانست که دیگر باز نمی گردد. با همه اقوام خداحافظی کرد و به هنگام جدایی از خانواده، به مادرش گفت: “خدا به تو صبر بدهد، شما دو پسر دارید که باید یکی از آنها را در راه اسلام بدهید، چه بهتر که این سعادت نصیب من بشود”.
و این سعادت نصیب او شد. در صحنه های ایثار، در صحنه های سازنده، در صحنه های رفتن، و به مظاهر دنیا نگریستن، همگام دیگر برادران رزمنده ه اش مدت ها علیه خصم کافر، دلیرانه جنگید تا سرانجام در دوازدهمین روز آبان ماه ۶۲، به سومین مرحله عملیات والفجر۴، در جبهه پنجوین، قلب با محبتش به ستم گلوله صدامیان متلاشی شد. قامت استوارش کمانی گشت و فروغ دیدگانش به خاموشی نشست و آن «بایدی» که به مادر گفته بود در اینجا به حقیقت پیوست.
وپیکر پاکش در گلزارشهدای امام زاده هادی رباط کریم به خاک سپرده شد.
متن وصیتنامه و پیام شاخص شهیدهمهوند را بخوانید.
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به رهبر کبیر حضرت بقیهالله الاعظم حجت بن الحسن مهدی (عج) و
با سلام به رهبر کبیر و عظیمالشان انقلاب حضرت امام خمینی و درود به روان
پاک شهدای عزیز اسلام بالاخص شهدای کربلای حسینی و شهدای کربلاهای غرب و
جنوب کشور و سلام به پدر و مادر عزیزم که با فرستادن من به جبهه درخت
پیروزی انقلاب و پیروی از امام را امضاء کردند. ای خدای بزرگ از تو می
خواهم که به پدر و مادرم صبری دهی تا در برابر ناملایمات زندگی استقامت
کنند و به برادرم تا آن حد اجازه بدهند که به دلخواه خود قدم هایش را برای
اسلام محکم و مفیدتر کند.
ای خدای رحمان و حریم از تو می خواهم که
به رزمندگان با امدادها و سکینههایت یاری دهی و از تو می خواهم که هر چه
زودتر به حضرت بقیهالله الاعظم (عج) اجازه دهی تا از پس پرده غیبت درآید.
تا با نورالهی خویش این ظلمت را از بین ببرد برشما امت اسلامی ایران واجب
است که از این انقلاب دفاع کنید و پشتوانه ولایت فقیه باشید و از امام
اطاعت تام کنید که عصاره اسلام است و او را تنها نگذارید که نماینده
حجتابن الحسن (عج) است. حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند: وقتی که زمانه به
آخر رسد شهادت خوبان مرا گلچین می کند. برادرها، ای امت اسلامی باید برای
ظهور حجت خدا خود را مهیا کنیم تا با آمدنش این بار سنگینی که از قبل به ما
دادهاند از کربلای حسینی تا کربلای هویزه و خونین شهر و شوش و تا غرب و
کردستان و از شهدای پاک مفقودالاثر به ما رسیده که همین انقلاب است به آن
حضرت دهیم و این هم تنها با شهادت و پشتوانه ولایت فقیه بودن میسر می شود.
از
قشر روحانیت متعهد جدا نشوید زیرا این روحانیت متعهد هستند که کلید پیروزی
این انقلاب در دستشان است. ای برادر دست از دعا برندار زیرا بهوسیله
دعاست که قلب ها مطمئن می شود و اگر مسلمان باقلبی مطمئن و سرشار از محبت
الهی باشد به کوهها رو آوردند کوهها از هم می پاشد.
حال ای پدر و
مادر عزیزم، با رفتن من خود را ناراحت نکنید و نگویید زحمت چند سالهای
که کشیدیم از دستمان رفت. این فکر غلطی است چون شهادت ثمره زندگی یک فرد
مسلمان است زیرا انسان مثل یک میوه میماند که به درخت آویزان است. موقعی
که میوه رسیده می شود از درخت می افتد، انسان هم همین طور است وقتی انسان
به اوج تقرب الهی برسد دیگر باید برود. پس ای پدر و مادرم برایم اشک حسرت
نریزید. برایم اشک شادی بریزید. جسدم را نخواهید اگر بهدستتان برسد در
بهشت زهرا مرا دفن کنید و از خواهرم می خواهم که حجابش را نگهدارد تا خیانت
به خون شهیدان نکنیم از پولی که دارم سه هزار تومان را به فقرا بدهید.
خرجم خیلی ساده باشد نمی خواهم برایم لباس سیاه بپوشید. والسلام.
پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات
پشتیبانی از ولایت فقیه
پیام شهید : پشتوانه ولایت فقیه باشید و از امام اطاعت تام کنید که عصاره اسلام است و او را تنها نگذارید که نماینده حجت ابن الحسن (عج) است.
شاهد حدیثی: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (ع) قَالَ: إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ (ع) قَالَ: یَا رَبِّ رَضِیتُ بِمَا قَضَیْتَ تُمِیتُ الْکَبِیرَ وَ تُبْقِی الصَّغِیرَ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یَا مُوسَى أَ مَا تَرْضَانِی لَهُمْ رَازِقاً وَ کَفِیلًا قَالَ بَلَى یَا رَبِّ فَنِعْمَ الْوَکِیلُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الْکَفِیلُ. (الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى)، ص110)
از ابو جعفر حضرت محمّد بن على باقر (ع) که فرمود: موسى بن عمران (ع) گفت: که اى پروردگار من راضى و خوشنود شدم به آنچه قضاء کرده و حکم فرموده بزرک را می میرانى و خود را باقى می گذارى خداى جلّ جلاله فرمود: که اى موسى آیا به من راضى نیستى که ایشان را روزى دهنده و کفیل و پاینده باشم موسى عرض کرد بلى اى پروردگار من راضیم پس تو خوب وکیل و نیکو کفیل هستى.
با سلام به عزیزانی که کار قشنگ و ماندگار را انجام داده اند.
غمتان را هرگز نبینم