جانبازشهید امامقلی کاویانی
نام پدر: عزیزالله
نام مادر:ماه بی بی
تاریخ تولد: 12-4-1316 شمسی
محل تولد: مازندران - نوشهر
تاریخ جراحت:1366/1
محل مجروحیت : شلمچه
عملیات کربلای ۸
سن :50سال
تاریخ شهادت : 20-6-1383 شمسی
سن:67سال
محل شهادت : بیمارستان مهر تهران
گلزار شهدا: امامزاده محمد
البرز - کرج
همسرش شاه زنان لرزمانی و فرزندانش فرشاد و مهرداد و دامادشان نجفعلی سیرایی نیز به شهادت رسیده است
خانواده کاویانی در تظاهرات علیه رژیم پهلوی حضور فعالی داشتند. پس از شروع
جنگ «امامقلی» با وجود هشت فرزند به جبهه رفت. او در این مسیر دو فرزند و
دامادش را از دست داد. همسر وی نیز در حج خونین سال ۶۶ به شهادت رسید.
جانباز امامقلی کاویانی سرانجام در سال ۸۳ به فیض شهادت نائل آمد.
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: بی گمان اگر مقاومت ملت و شهدا نبود، دیگر در کشور عزت و هویتی نمی ماند تا بخواهیم آن را حفظ کنیم. جانفشانیهای زیادی نیز در این مسیر صورت گرفت تا ما در میدان جنگ نابرابر پیروز شویم. به مناسبت عملیات کربلای ۸ مروری بر زندگی خانوادهای داریم که برای پیروزی انقلاب و حفظ نظام جمهوری اسلامی در تمام صحنهها حضور فعال داشتند. جانباز حاج امامقلی کاویانی با وجود هشت فرزند و پدر پیرش در تظاهرات دوران انقلاب و سپس در جبهه حضور داشت. او در عملیات کربلای ۸ دو پایش را از دست داد و همچنین در این راه ۲ فرزند و دامادش نیز شهید شدند. همسر فداکار جانباز کاویانی هم در حج خونین سال ۶۶ شهید شد، اما او همچنان استوار ایستاد تا نظام پا بر جا بماند. در ادامه مروری بر زندگی خانواده شهیدان کاویانی داریم که میخوانید:
نقش تاثیرگذار همسر شهید در حمایت از خانواده
سال ۱۳۱۶ در حسنآباد چالوس به دنیا آمد. ۲۶ ساله بود که ازدواج و خداوند هشت فرزند به وی عطا کرد. او برای تهیه خرج خانواده کارهای متعددی همچون کار در میدانترهبار، فروش نفت و بنایی انجام داد. در روزهای اوج انقلاب به اتفاق همه اعضای خانواده در راهپیماییها شرکت میکرد. بعد از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ که از سوی ابرقدرتها بر ما تحمیل شده بود، عشق حضور در جبهه و انجام تکلیف در وجودش شعلهور شد، اما متأسفانه به دلیل اینکه پدری ۹۵ ساله و زمینگیر داشت نتوانست در اوایل دفاع مقدس سهیم باشد، اما روزی این مسئله را با همسرش در میان گذاشت و گفت: «درست است که بچهها کوچک هستند، ولی من وظیفه دارم که به جبهه بروم.» سپس از او درخواست کرد که نگهداری از بچهها و پدر پیرش را به عهده بگیرد. همسرش پذیرفت. به این ترتیب وی در اواخر سال ۱۳۶۰ به جبهه رفت. مدتی از حضورش در جبهه میگذشت که عملیات بیتالمقدس (۱۰ اردیبهشت ۶۱) آغاز شد. او توفیق حضور در این عملیات را کسب کرد که در این عملیات پنج تیر به ناحیه پایش اصابت کرد.
خواهرزاده آقای کاویانی به نام «نجفعلی سیرایی» که دامادش نیز بود، به جبهه رفت؛ و در عملیاتهای مختلف اعم از «بازی دراز»، «حصر آبادان» و «والفجر مقدماتی» شرکت کرد و به در این عملیات به شهادت رسید.
وصیت جالب شهید به برادرش
کاویانی پس از گذراندن دوران نقاهت در تاریخ ۹ مرداد ۶۲ به جبهه بازگشت. مدتی بعد در عملیاتی از ناحیه سر جراحت برداشت. پس از بهبودی بار دیگر به جبهه برگشت و در جریان تهیه امکانات برای انجام عملیات والفجر ۸ از ناحیه سینه ترکش خورد و برای سومین بار مجروح شد. این مجروحیت مانع حضورش در ادامه عملیات والفجر ۸ نشد.
وی روایت کرده است: «بعد از پایان عملیات و تثبیت مواضع، گردان ما به دوکوهه برگشت. همان موقع چهار گردان از لشکر ۱۰ سیدالشهدا به اضافه واحد ما آماده مرخصی بودند. بچهها داشتند حرکت میکردند که ناگهان خبر آوردند. موردی پیش آمده است که نیاز به حضور برادرها دارد، مسئولین از بنده خواستند که با بچهها صحبت کنم. من موضوع را با آنها در میان گذاشتم و خوشبختانه برادران بدون هیچ اعتراضی متفقالقول گفتند: مرخصی بیمرخصی! ما به خط برمیگردیم. این تصمیم قاطع آنها باعث شد که من هرگز این اخلاص و ایثار را فراموش نکنم. آمادگی بچهها برای حضور در خط باعث شد که در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۶۵ عملیاتی نامنظم با رمز یا سیدالشهداء در فکه شروع شود. یکی از فرزندان من به نام فرشاد کاویانی در همین عملیات پنج ترکش به بدنش اصابت کرد و شهید شد. ما را به شرهانی فرستادند. در آنجا هم عملیات مورد نظر به نحو احسن انجام شد. به طوری که ۲۹۰ کیلومتر مربع از منطقه آزاد شد و خلاصه پس از اتمام این عملیات ما به فکه بازگشتیم. در آنجا، چون جسد فرزندم در منطقه مانده بود، با تلاش بچهها و همت دوستانش آن را به پشت جبهه منتقل و دفن کردیم. پسرم وصیت کرده بود که اگر من شهید شدم برادرم «مهرداد» به گردان ما بیاید که این کار هم انجام شد.
فرزند دومم به نام مهرداد که در گردان برادر شهیدش خدمت میکرد، در عملیات کربلای ۲ در تاریخ ۱۰ شهریور ۶۵ به شهادت رسید. وقتی خبر شهادت او را به من دادند، من با رویی باز پذیرفتم. برخورد من طوری بود که دوستان همه به من تبریک میگفتند. به هر حال پس از شهادت فرزند دومم، خودم نیز در یکی از عملیات به شدت از ناحیه دو پا مجروح شدم و نهایتاً هر دو پایم را از دست دادم.»
جانباز کاویانی در سال ۶۶ با همسرش به مکه مشرف شد. در آن سال سعودیها به صفوف زائران خانه خدا که برای برائت از مشرکین راهپیمایی میکردند، حمله کردند. در این حادثه همسر جانباز کاویانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
گفتنی است جانباز ۷۰ درصد، حاج امامقلی کاویانی که دو فرزند و دامادش در جبهه و همسرش نیز در حج خونین سال ۶۶ به شهادت رسیده بودند، در سال ۶۶ در منطقه شلمچه و عملیات کربلای (۸) از ناحیه دو پا مجروح شد و سالهای مابقی عمر خود را با تحمل جراحات ناشی از قطع دوپا و سلاحهای شیمیایی، همچنان با ساده زیستی ایفاگر نقش موثر در فعالیتهای مذهبی بود و سرانجام نیز در سال ۸۳ به فیض شهادت نائل شد.
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا