شهید محرم یادگاری آقبلاغ
نام پدر: حیدر
نام پدر: حیدر
نام مادر:سکینه
شغل: نانوا
تاریخ تولد: 20-2-1347 شمسی
محل تولد: آذربایجان شرقی - هشترود
تاریخ تولد: 20-2-1347 شمسی
محل تولد: آذربایجان شرقی - هشترود
سرباز ارتش
سن:19سال
تاریخ شهادت : 19-7-1366 شمسی
محل شهادت : سومار
گلزار شهدا:امامزاده محمد
محل شهادت : سومار
گلزار شهدا:امامزاده محمد
البرز - کرج
نامه و دستخط شهید«محرم یادگاری»
بهخدمت پدر عزیزم و مادر مهربانم سلام علیکم؛
پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم که در زیر سایه خداوند متعال شاد و خرم و خوشحال باشی و امیدوارم که از دست من ناراضی نباشید و اگر از احوالات اینجانب، محرم را جویا باشید؛ الحمدالله نعمت سلامتی حاصل و برقراراست و هیچ ملالی نیست به جز دوری و ندیدن شما که ان شاءالله برطرف میشود.
باری، پدرجان، امروز که نامه شما به دست من رسید، خیلی خیلی خوشحال شدم و پدرجان من در نامه نوشته بودم که چرا جواب نامه مرا نمیدهید ولی پدر جان مرا ببخشید، پوزش میطلبم که نامه من دیر به دست شما رسیده و امروز که شانزدهم مهر ماه 1366 نامه شما به دست من رسید خیلی خوشحال شدم و از نگرانی درآمدم و پدر جان از قول من به مادر خیلی خیلی سلام برسان. پدر جان و مادر مهربانم، من حالا قدر شما را میدانم که چقدر برای من مهربانی میکردید، پدر جان، از قول من به عموی عزیزم حاجیحسین و زن عمویم کبری خانم و پسر عمویم اکبر سلام برسان و از قول من به برادرانم اصغر و یوسف سلام برسان و از قول من به خواهرانم خانم نغمه و هاجر سریه و رقیه و اکرم سلام برسان و از قول من به دامادمان اکبر و حیدر علی سلام برسان و به خانواده داداشم همه سلام برسان. مخصوصاْ به جواد عزیزم و از طرف من یک به یک خواهر زاده هایم را و برادرزادههایم را ببوسی و به برادر عزیزم یوسف بگو که چرا برای من نامه نمی نویسی که خیلی دلم میخواهد، دست خط تو را ببینم.
خب، پدر جان و مادر مهربان دیگر وقتتان را نمی گیرم و ما را از یاد نبرید. دیگر عرضی ندارم
*********
با عرض سلام به حضور برادر عزیزم علی اصغر یادگاری پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و خواهانم امیدوارم که در زیر سایه خدا شاد و خرم بوده باشید. باری دیگر برادر جان، اگر از احوالات اینجانب، برادر کوچکت محرم یادگاری خواسته باشی به لطف خدا خوب هستم و فقط نگرانی من از دوری شما و پدر و مادرم است که امیدوارم با دیداری مجدد تازه و رفع گردد.
برادر جان، از قول من به خانوادهات سلام برسان و از قول من به ناهید و حمیده و جواد عزیزم سلام برسان و از قول من به پدر و مادر عزیز سلام برسان و از قول من به برادر عزیزم سلام برسان و از قول من به خواهران عزیزم خانم نهنه و هاجر و ... و رقیه و اکرم سلام برسان و از قول من به عموهایم و پسر عموهایم سلام برسان و از قول من به بچه های خواهرم و مخصوصا به پسر عموی عزیزم و با خانواده اش سلام برسان و از قول من به محمد یادگاری و همه بچه خواهرم سلام برسان باری دیگر برادر جان ما وقتی که به خط می آمدیم ماشین ما تو مرد آباد نگه داشت که ناهار بخوریم که من زود رفتم به خانه برادر خانمت که علی است.
علی خان نبود و خانمش را دیدم و به او گفتم که اگر علی آقا آمد به ایشان بگو که برود به خانه ما و برادرم یعنی شما باشی، بگوید که من رفتم به خط مقدم ولی به برادرم بگو که به پدر ومادرم بگوید که من رفتم شیراز که ناراحت نباشند اگر گفته باشد از علی آقا خیلی تشکر میکنم.
برادر جان، دیگر چکار می کنی؟ حالت خوب است. برادر جان، حالا اینجا حال من خوب است. برادر جان، میدانم که خیلی من تو و پدر ومادرم اذیت کردم حالا میفهمم که چقدر من به شما اذیت کردم، برادر جان باید همگی مرا ببخشید.
پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم که در زیر سایه خداوند متعال شاد و خرم و خوشحال باشی و امیدوارم که از دست من ناراضی نباشید و اگر از احوالات اینجانب، محرم را جویا باشید؛ الحمدالله نعمت سلامتی حاصل و برقراراست و هیچ ملالی نیست به جز دوری و ندیدن شما که ان شاءالله برطرف میشود.
باری، پدرجان، امروز که نامه شما به دست من رسید، خیلی خیلی خوشحال شدم و پدرجان من در نامه نوشته بودم که چرا جواب نامه مرا نمیدهید ولی پدر جان مرا ببخشید، پوزش میطلبم که نامه من دیر به دست شما رسیده و امروز که شانزدهم مهر ماه 1366 نامه شما به دست من رسید خیلی خوشحال شدم و از نگرانی درآمدم و پدر جان از قول من به مادر خیلی خیلی سلام برسان. پدر جان و مادر مهربانم، من حالا قدر شما را میدانم که چقدر برای من مهربانی میکردید، پدر جان، از قول من به عموی عزیزم حاجیحسین و زن عمویم کبری خانم و پسر عمویم اکبر سلام برسان و از قول من به برادرانم اصغر و یوسف سلام برسان و از قول من به خواهرانم خانم نغمه و هاجر سریه و رقیه و اکرم سلام برسان و از قول من به دامادمان اکبر و حیدر علی سلام برسان و به خانواده داداشم همه سلام برسان. مخصوصاْ به جواد عزیزم و از طرف من یک به یک خواهر زاده هایم را و برادرزادههایم را ببوسی و به برادر عزیزم یوسف بگو که چرا برای من نامه نمی نویسی که خیلی دلم میخواهد، دست خط تو را ببینم.
خب، پدر جان و مادر مهربان دیگر وقتتان را نمی گیرم و ما را از یاد نبرید. دیگر عرضی ندارم
به امید دیدار خداحافظ
نه شرقی نه غربی جواب نامه برقی
نه شرقی نه غربی جواب نامه برقی
قربانت پدر
جان محرم
هیجدهم مهر ماه 1366
با عرض سلام به حضور برادر عزیزم علی اصغر یادگاری پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و خواهانم امیدوارم که در زیر سایه خدا شاد و خرم بوده باشید. باری دیگر برادر جان، اگر از احوالات اینجانب، برادر کوچکت محرم یادگاری خواسته باشی به لطف خدا خوب هستم و فقط نگرانی من از دوری شما و پدر و مادرم است که امیدوارم با دیداری مجدد تازه و رفع گردد.
برادر جان، از قول من به خانوادهات سلام برسان و از قول من به ناهید و حمیده و جواد عزیزم سلام برسان و از قول من به پدر و مادر عزیز سلام برسان و از قول من به برادر عزیزم سلام برسان و از قول من به خواهران عزیزم خانم نهنه و هاجر و ... و رقیه و اکرم سلام برسان و از قول من به عموهایم و پسر عموهایم سلام برسان و از قول من به بچه های خواهرم و مخصوصا به پسر عموی عزیزم و با خانواده اش سلام برسان و از قول من به محمد یادگاری و همه بچه خواهرم سلام برسان باری دیگر برادر جان ما وقتی که به خط می آمدیم ماشین ما تو مرد آباد نگه داشت که ناهار بخوریم که من زود رفتم به خانه برادر خانمت که علی است.
علی خان نبود و خانمش را دیدم و به او گفتم که اگر علی آقا آمد به ایشان بگو که برود به خانه ما و برادرم یعنی شما باشی، بگوید که من رفتم به خط مقدم ولی به برادرم بگو که به پدر ومادرم بگوید که من رفتم شیراز که ناراحت نباشند اگر گفته باشد از علی آقا خیلی تشکر میکنم.
برادر جان، دیگر چکار می کنی؟ حالت خوب است. برادر جان، حالا اینجا حال من خوب است. برادر جان، میدانم که خیلی من تو و پدر ومادرم اذیت کردم حالا میفهمم که چقدر من به شما اذیت کردم، برادر جان باید همگی مرا ببخشید.
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا