شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید ممبینی-بهروز

بسم الله الرحمن الرحیم

نام : بهروز ممبینی

نام پدر : ملک حسین

محل تولد : خرمشهر

 تاریخ تولد : 1346/4/26

مدرک تحصیلی : دوم راهنمایی

وضعیت تاهل : مجرد

شغل شهید : جوشکار 

یگان خدمتی : بسیج

 مسئولیت در جبهه : رزمنده

تاریخ شهادت :1362/1/26

نام عملیات : والفجر مقدماتی 

نحوه شهادت : اصابت تیر به سر  

محل شهادت : شرهانی

نشانی مزار : امامزاده طاهر 

           

زندگینامه شهید بهروز ممبینی فرزند ملک حسین

بهروز دوران کودکی خود را در محله هایی گذرانده بود که تقریبا همه مردم آن محله ها زیر طبقه سه بوده اند و هیچگونه خصلت استکباری نداشته و فرزند فعال و تیز هوشی بود تا سن هفت سالگی که به مدرسه رفت بیشتر دوستان او از بچه های زجر کشیده و مستضعف بود­ه اند و بهروز همه چیز خود را با آنها تقسیم میکرد هر وقت پدر و یا برادر و هر کس دیگری از او سئوال میکرد چرا وسایل خودت را میدهی به بچه ها اظهار میکرد آنها وضعشان خوب نیست و از همان کودکی درد جامعه خود را حس میکرد بیشتر اوقات به کتاب خیره میشد و یکدفعه از پدرش سئوال میکرد پدر چرا بچه های مدرسه با لباس پاره می آیند و سپس بعد از چند لحظه خودش جواب میداد که خوب پدرشان یا کارگر است یا بنا است .

فعالیتهای او قبل از انقلاب این بود که اعلامیه های امام را پخش میکرد و شبها با چند تا از دوستای خود در یک خانه جمع میشدند و در رابطه با امام صحبت میکردند و برنامه ریزی میکردند که چه موقع و چطور اعلامیه را به مردم برسانند و بیشتر در راهپیمائیها شعار میداد و از امام حمایت می کرد و با افرادی که سن انها از او بیشتر بود بحث میکرد و عباراتی را به کار میبرد که چشمان هر بیننده ای را به خود جلب میکرد و یکی از گفته های او این بود ، اسلام به خصوص در سطح مذهب شیعه 2 هدف مهم دارد یکی از بین بردن حکومت شاه و دیگری آزادی دادن به مردم برای سرنوشتشان .

هر کجا میرفت صحبت شهادت میکرد و میگفت شهید زنده است آیا شما می خواهید زیر بار ستم زندگی کنید یا اینکه ظلم را از بین ببرید ما باید ظلم را نابود کنیم به دلیل اینکه آزاد آفریده شده ایم پس باید آزاده باشیم زمانی می توانیم خوب زندگی کنیم که در وحله اول آزاد باشیم معمولا" بعضی از اوقات خود را صرف مقاله نویسی در رابطه با مردم علیه شاه می نوشت و خوش حال بود از اینکه توانسته تا حدودی برای مردم خود را مسئول نماید ( امر به معروف و نهی از منکر )

همراه با اعلامیه رساله امام را شبانه می خواند و میگفت کسی نباید بفهمد را که این رساله اینجاست و در زمان اوج گیری انقلاب

سعی و کوشش او بیشتر شد و مردم را به دور خود جمع می کرد برعیله ارتش شاهنشاهی شعار میدادند و جهت مبارزه از سه راهی گرفته تا هر چه که می توانست درست میکرد . و به مجروحین رسیدگی می نمود و میرفت و به منزل مجروحین هر گونه کمک مالی و جنسی مورد نیاز بود بهر تقدیری بود و تهیه و به آنها میداد غرق در اشتیاق به شهادت و معرفت الهی بود و ارزوی شهید شدن در دل می پروانده مسئله مردم از همه چیز برای او مهمتر بود و میگفت باید مردم را آگاه نمود باید به آنها اسلام راستین را نشان داد و نباید گذاشت ضد انقلاب نفوذ کند و باید در بست ضد انقلاب را قطع کرد و در راهپیمائیها با شعار بعد از شاه نوبت آمریکاست و زندانی سیاسی آزاد باید گردد و ....

در همین اوان که یازده ساله بود ولی شاید به اندازه چندین برابر سن خود را درک میکرد و مطالعه او زیاد شده بود هیچوقت از مردم جدا نشد همیشه در بین مردم بود و به فریاد هر کسی میرسید و تا آنجایی را می توانست و در توان داشت کمک میکرد .

زندگی در این دنیا برای او هیچ ارزشی نداشت و میگفت این زندگی یک مسئله مادی است و ما باید معنویان آنرا درک نمائیم ما باید آینده خود را درست کنیم ( الدینا مزرعة الاخره ) این دنیایی را که شما می بینید همین است اگر کار خوب کردی در آن دنیا خوبی خواهی داشت و اگر نه به مردم آگاهی ندهی و آنها را هوشیارنکنی او چگونه حق خود را در جامعه بگیرد هیچ پاداشی در آن دنیا نخواهی داشت او یک معلم بود از تبار خون آلود خونین شهر از خاک پاک جنوب و از هر قطره خون او هزاران انسان آگاه بوجد میایند تا صدای دلنشین بهروز را به تمام مستضعفین برسانند و بگویند به مستضعفین تا حق شما را نگیریم آرام نخواهیم نشست .

و بعد از پیروزی انقلاب کار تشویق و آگاهی دادن را ادامه ضابطه کار خود برابر این جنبه قرار داده بود و طی برنامه ریزی دقیق اظهار میکرد که حال انقلاب شده و ما باید مواظب انقلاب خود باشیم باید هوشیار باشیم که آمریکا و اسرائیل نفوذ نکند و این هشدار بزرگی بود که او همیشه به فامیلها و کلیه دوستان خود باشیم باید هوشیار باشیم که آمریکا و اسرائیل نفوذ نکنند و این هشدار بزرگی بود که او همیشه به فامیلها و کلیه دوستان خود میداد و همه را تشویق به جهاد سازندگی سپاه پاسداران مینمود و اظهار میداشت از یکطرف گندم میکارم و از طرف دیگر با اسلحه ام از آن مواظبت میکنم و به کلاس ایدوئولوژی میرفت تا اینکه بتواند روزی الگوی راستین جهت پیشبرد جامعه در آگاه کردن مردم باش و بگوید که معنی شهید قلب تاریخ است چیست و مواظب بود که اطرافیان خود منحرف نشوند و آنها را به حمایت از امام و مستضعفین تشویق میکرد و همیشه از ایه های قرآن مثال یک ورد اظهار میداشت سعی کنید چون زنجیر در کنار هم باشید و در کنار امام رهبر انقلاب و از پراکندگی امتناع میورزید . و بیشتر اوقات خود را با برادران بسیج و سپاه پاسداران میگذراند علاقه شدیدی به سپاه پاسداران داشت و هر گونه کاری خوشحالی انجام میداد شاید یکی از ارزوهای او ورود به ارتش حزب الله سپاه پاسداران بود .

بهروز بدلیل مسائلی را در اول زندگینامه ذکر کردیم علاقه زیادی به مطالعه داشت و نهج البلاغه و کتاب های امام و شهید مطهری و شهید بهشتی و غیره را مطالعه میکرد و فکرهای جالب نهج البلاغه را بریده و به دیوار اطاق نسب میکرد و میگفت حضرت علی (ع) نوزاد کعبه پاسدار مکتب و شهید محراب است .

یکی از خصوصیات بهروز همان نقطه جوششی بود که رابطه جامعه و خانواده خود بود که کلیه اتفاقات روزمره را برای خانواده خود تحلیل میکرد و نقش هماهنگ کننده را داشت هیچوقت بهانه کم غذایی و یا از نظر لباس را نداشت این مسائل در زندگی او حل شده بود و اصلا" اهمیتی نداشت و معنویات را بیشتر از مادیات در نظر میگرفت هر کاری را که میخواست انجام بدهد مسئله خدا و مسئولیت انسان را مطرح میکرد اما مسئله جنگ او معتقد بود که صدام باید از بین برود مثل همه شهیدان و این سرطان این منطقه است و سرطان این منطقه است و سرطان این منطقه است و سرطان را باید از بین برد . اظهار میداشت تمام دوستانم د رجبهه علیه کفر میجنگد من نباید این جا باشم منهم مثل اونها هستم مگر چه چیزی ا ز اونها کم دارم من میروم تا مشتی بر دهان ضد انقلاب و متجاوزین بزنم . امید که جزئی از خاطرات بهروز را بتوان در خاطره ها زنده نگاهداشت و الگویی برای دوستداران او امام و انقلاب باشد .

در عشق تو بی جسم باید زیست

جسمم همه اشک گشت و چشمم برگیست

در عشق توبی جسم همی باید زیست

از من اثری نماند این عشق ز چیست

چون من همه معشوق شدم  عاشق کیست

با پیروزی حق علیه باطل

درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی


شهید ممبینی-بهروز


https://s31.picofile.com/file/8471463334/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D9%85%D9%85%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C.JPG

 



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات