شهید بهمن احمدی دیزانی
نام پدر: علی اکبر
تاریخ تولد: 9-6-1339 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
تاریخ شهادت : 5-7-1360 شمسی
محل شهادت : آبادان
عملیات:ثامن الائمه
گلزار شهدا: کمال اباد
البرز - کرج
زندگینامه شهید بهمن احمدی
یا انیس الذاکرین
در یکی از سپیدهدمهای شهریورماه سال1339 که گلهای رنگارنگ از دل خفتهی خاک برمیخیزند، شقایقهای وحشی یکی پس از دیگری قد میکشند و دیده به جهان میگشایند و خداوند متعال درهای رحمت و برکت را بر مخلوقاتش باز میکند، خداوند غفار، پسری به حاج علیاکبر احمدی عنایت کرد که " بهمن" نامیده شد.
بهمن در تاریخ 9/6/1339 در محلهی کمالشهر کرج دیده به جهان گشود. او در خانوادهای بسیار مذهبی و متدین رشد نمود و پرورش یافت. او سومین فرزند خانواده بهشمار میرفت و پدر و مادرش به او علاقهی خاصی داشتند. او نیز منزلت پدر و مادر را به درستی شناخته بود و از همان دوران کودکی احترام به بزرگتر را فرا گرفت و همواره قدردان آنها بود. البته بعد از او دو خواهر و دو برادر دیگر نیز متولد شدند.
وی از همان سالهای نخست تحصیل و دوران ابتدایی به کلاسهای آموزش قرآن و نماز میرفت و اصول و مبانی دینی را فرامیگرفت. بهمن به برکت آموختن قرآن و احکام الهی در درسهایش موفق میشد.
او در دوران نوجوانی علاقهی خاصی به ورزش داشت، مخصوصاً ورزش فوتبال. همچنین بسیار اهل مسجد بود؛ زیرا میدانست اگر ورزش برای خدا باشد میشود عبادت. نکتهی قابلتوجه اینکه بهمن از همان دوران نوجوانی استقلال کافی پیدا کرد و در مغازهی پارچهفروشی پدرش مشغول کار شد. او با روی گشادهای که داشت در کنار مغازهداری به مردم کمک میکرد و مردم یکییکی جذب این جوان مؤمن و صالح میشدند. در این هنگام بود که خیلی زودتر از حد تصور، با عزت نفسی مثالزدنی، راه بزرگان خدا را پیشه کرد و مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد. او همزمان با تحصیل علم و مغازهداری به فعالیتهایش در بسیج محلی و مسجد ادامه داد و به طور پیوسته در جریان انقلاب اسلامی و فعالیتهای سیاسی و اقتصادی مرتبط با آن قرار گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی، بهمن نیز همچون دیگر جوانان این مرزوبوم برای حفظ کیان کشور، یاری انقلاب اسلامی و جهاد در راه خدا به نبرد با دشمنان و مستکبران پرداخت و شجاعتهای زیادی را از خود ارائه نمود. سرانجام این سرباز جان برکف و فداکار امام زمان (عج) پس از مدتها رشادت و ایثار و فداکاری در تاریخ پنجم مهرماه سال 1360 پس از پیروزی در عملیات ثامنالائمه و شکستن حصر آبادان به درجهی رفیع شهادت نائل گردید و با خون پاکش نهال نوپای جمهوری اسلامی را استحکام بخشید و مانند لالهای سرخ پرپر گردید. پیکر مطهر این شهید غیور در گلزار شهدای کمالشهر قرار دارد.
بر گرفته از کتاب صبح بهمن:
زندگینامه و خاطرات سرباز امام زمان شهید بهمن احمدی
مقدمه دکتر انصاری نژاد بر کتاب صبح بهمن:
بسم رب الشهدا والصدیقین
با صبا در چمن لاله،سحر می گفتم
که شهیدان که اند این همه خونین کفنان؟
حافظ
باید از شمیم شقایق های باغ ملکوت،سرشار باشی و پنجره های دلت به سمت آسمان گشوده باشد، تا قلم در دستت،برای نوشتن از عموی شهیدت ،بی تابی کند وآسوده ات نگذارد تا بعد از چهل سال، از پرواز سرخ آسمان مردی خاکی پوش بنویسی.
چقدر زیباست سن شناسنامه ای شانزده سال باشد وپس از چهل سال، برای دم زدن از شهادت نامه ی عمو، برگزیده شوی.
درست است که همین سیزده ساله و شانزده ساله ها در روزهای خدایی جبهه وجنگ،حماسه های آفریدند که مایه ی شگفتی همیشگی تاریخ است.
اما هنوز هم تب و تاب راه های طولانی نپیموده را برپیشانی امیررضا و امیررضا های بی شمار دیگر به وضوح می توان حس کرد. اما برگزیده شدن برای نوشتن از عموی شهید،سعادتی ست که دراین وانفسای زمانه و هجوم نفسانیت ها،درخانه ی کمتر شاعر و نویسنده ی بزرگ سالی رامی زند. نوجوان خوش قریحه ای چون امیررضای عزیز که درآغازشکفتن است،جای خود دارد.
امیررضای عزیز،باجانی شیفته وشفاف کوشیده است تا دریچه هایی روشن به سمت صمیمانه ی حیات شهید بهمن بگشاید که به راستی ستودنی ست.
صبح بهمن، دیروز، نوازشگرچشم هایم شد و برلحظه های خسته و مکدر این روزهایم تابید ودلم را آفتابی کرد.درفصل های خواندنی و معطراین کتاب،درنگ و تاملی داشتم.به تماشای گلبرگ های خاطره که با قلمی روان و موفق و شورمند ، نگاشته شده بود،پرداختم و به نفس های آسمانی آن مسافر عرشی متبرک شدم. شعرهایی که به یادآن ستاره ی شهید ، تذهیب صفحات پایانی کتاب گردیده را هم زمزمه کردم.
ناگاه دیدم دلم دارد بیت هایی شکسته بسته می سراید. این دو رباعی را به روح بلند شهید بهمن احمدی عزیز ، پیشکش می کنم :
از بس که شبیه چشمه روشن بودی
مجموعه ای از شعر شکفتن بودی
در سال هزار و سیصد و شصت و دو داغ
ای لاله شهید ماه بهمن بودی!
***
ما خیره به سیر انقلابی شدنت
چون سوره ی فجر،سرخ وآبی شدنت
برتیرگی ام ببار ای ابر شهید
امشب چه خوش است آفتابی شدنت
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدحسین انصاری نژاد
آبان ماه/1399
مقدمه دکتران کوره ایی و فدایی بر صبح بهمن:
بسم ربّ الشّهداء و الصّدّیقین
شهادت ، پربارترین و عمیق ترین و بالقوّه ترین واژه ای است که از قداست ، شکوه ، نورانیّت و جذبه والای احدیّت برخوردار است و نمودار تکامل ایمان و عمل صالح ، مقاومت ، روشندلی ، عبودیّت ، تقوا ، هوشیاری و توکّل است.
شهادت ، مقام و منزلتی است که حضرت علی (ع ) آن را پایان دادن به فروغ درخشان زندگی در کمال هوشیاری و آزادگی دانسته است که آن هدف ، والاتر و بهتر از زندگی طبیعی دنیاست .
با توجّه به فرمایش مقام معظّم رهبری " امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر شهادت نیست . " بر ماست که برای انتشار و شناساندن این زیبایی های معنوی در همه ابعاد زندگی نهایت تلاش خود را انجام دهیم.
کتاب" صبح بهمن" نمونه بارزی از پاسداشت نام و یاد مقدّس شهدا ست که به کوشش و قلمِ جوان فرهیخته ، شاعر و ادیب " امیررضا احمدی " برادرزاده ی شهید ،به یادِ سرباز امام زمان ( عج )، شهید " بهمن احمدی " مزیّن شده است. .
شهید بهمن احمدی ، در رشادت و شهامت مشهور عام و خاص و در غیرت مندی ،همیاری ،دست گیری از نیاز مندان و محرومان، دلسوز و مهربان بود و رزمنده ای که خود را سرباز کوچک امام زمان "عج"می دانست .سربازی که در راه آرمان های خدا جویا نه وبا عشق ناب و خالصانه ،بزرگترین سرمایه ی زندگی خود ،جان ارزشمندش را برای دفاع از کیان و هستیِ زاد بوم خود، ایران سرفراز، سخاوتمندانه به درگاه احدیّت هدیه نمود.
این مجموعه در دو بخش تنظیم شده است :
بخش اول:زندگی نامه و خاطرات شهید با عنوان"صبح بهمن"،
بخش دوم:مجموعه ی اشعار شاعر جوان" امیر رضا احمدی " ، در رثای شهید احمدی با عنوان "فجر بهمن"
بیایید : " شهدا را به یاد بسپاریم ، به خاک نسپاریم ، .
" شهیدان نامة گلگون نوشتند
شهادت نامه را با خون نوشتند
بنازم این همه ایمان و ایثار
به تاریخِ جهان ، قانون نوشتند
اول آبان ماه/99
مصادف با شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع)
دکتر فریدون کوره ایی_دکتر زهره فدایی
سخن را با نام خدای شهیدان آغاز میکنم . اول از هر چیز خدمت پدر عزیزم سلام عرض میکنم و از خداوند متعال سعادت و خوشبختی شما را خواهانم .من افتخار میکنم که همچون شما پدری دارم.
پدرجان زمانی که حسین (ع) به نبرد با کافران برآمد که فقط 72 یار داشت
و با این 72 تن به نبرد با کافران پرداخت و برای همیشه اسلام عزیز را پایدار نمود
ومن هم اکنون این افتخار بزرگ را پیدا نکردم که همچون یاران حسین در نبر حق علیه
باطل در ارتش حسین زمان خود خمینی بزرگ که همیشه روح و جسم من بوده است با کافران به نبرد بپردازم و تو ای پدر باید
افتخار کنی که یکی از فرزندان خود را برای جاویدان ماندن اسلام عزیز نثار کردی و
بدان تا زمانی که ما زنده هستیم نخواهیم گذاشت که کوچکترین خدشهای به اسلام عزیز
وارد شود و تا آخرین نفس خمینی کبیر را یاری خواهیم کرد.
![«اگر باید بمیرم بگذار شکوهمندانه بمیرم » / کلام شهید بهمن احمدی «اگر باید بمیرم بگذار شکوهمندانه بمیرم » / کلام شهید بهمن احمدی](https://alborz.navideshahed.com/files/fa/news/1395/7/5/32446_703.jpg)
مادر عزیز سلام، چند کلامی هم با تو مادر عزیز سخن دارم. تویی که همیشه راهنمای من بودی . هیچگاه تو را فراموش نخواهم کرد و فقط از شما میخواهم که همچون زینبوار کوه مقاومت و ایثار باشی و تمام برادران من را همچون حسین(ع) به بار بیاوری تا روزی که احتیاج شد آنها را در راه اسلام عزیز قربانی کنی و هیچگاه به خاطر من قطرهای اشک از چشمانت جاری نشود که این همانا شاد کردن اسلام عزیز است.
و شما ای برادران و خواهران عزیزم از شما میخواهم که تا زنده هستید راه خمینی کبیر را که همان راه الله است ، ادامه دهید و تا آخرین قطره خون از این راه مقدس دفاع کنید .
و ضمناً در پایان سخنانم ازتمام دوستان و آشنایان میخواهم که اگر اشتباهی از من سر زدهاست مرا ببخشید و همگی شما را به خدای بزرگ میسپارم .
((( اگر باید بمیرم بگذار شکوهمندانه بمیرم )))
از کربلای آبادان
تاریخ تولد ــ روز شهادت
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا