شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید
شهید ابراهیمی-فردین
بسم الله الرحمن الرحیم

در سحرگاه روز 23 خرداد 1404 رژیم شیطانی ، سفاک و خون آشام صهیونیستی جنگ نظامی خود را به طور غافلگیرانه با هدف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و با بهانه از بین بردن توانایی غنی سازی هسته ای ایران با نام  عملیات چکش نیمه‌شب آغاز کرد.این اقدام وحشیانه با مذاکرات غیر مستقیم ایران با آمریکا همزمانی داشت. مذاکراتی آمریکایی که پوششی جهت فریب ایران و حمله نظامی سگ هارخودش در منطقه طراحی شده بود.
این حملات با استفاده از موشک های دوربرد،موشک های پرتاب شده توسط هواپیماها،بمباران هوایی بر علیه مناطق مسکونی،صنعتی و مراکز هسته ای و همچنین حملات تروریستی در به شهادت رساندن فرماندهان نظامی،دانشمندان هسته ای و به کارگیری عوامل و جاسوسان داخلی در پروازدادن ریزپرنده ها و پرتابه های انفجاری و بمب گذاری، همراه بود و تعداد زیادی از کودکان و زنان و مردم بی گناه را به خاک و خون کشید و در ادامه تجاوزگری های خود در دوم تیر ماه در حمله جنگنده های خود به ساختمان های اداری سپاه امام حسن مجتبی (ع) در مرکز شهر کرج تعدادی از پاسداران و سربازان مدافع امنیت و وطن را مظلومانه به شهادت رساند.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
*******************************
***************
*****

فردین ابراهیمی 23 ساله، یکی از 41  شهید حمله دوم تیرماه اسرائیل به  مقر ستاد سپاه امام حسن مجتبی (ع) در میدان سپاه کرج بود؛ سرباز وظیفه‌ای جوان که فقط دو ماه از خدمتش باقی مانده بود و اطمینان داشت که اسرائیل به محل خدمتش حمله نمی‌کند. غروب روز حمله، مادرش منتظر بود که پدر، همراه فردین به خانه برسد؛ نه خبر شهادتش.

به مقر ستاد سپاه امام حسن مجتبی (ع) ساعت 12 روز دوم تیرماه حمله شد و سربازان وظیفه فردین ابراهیمی، سالار موسوی نژاد و جواد ایزدی همراه 38 پاسدار و سرهنگ و سروان دیگر به شهادت رسیدند.

بهرام ابراهیمی، پدر فردین خبر را از یکی از آشنایانش در کرج شنید. او حالا به «هم‌میهن» می‌گوید: «یکی از اعضای خانواده که در کرج زندگی می‌کند، به ما گفت پادگان را زده‌اند. فردین خانه است یا پادگان؟ گفتیم پادگان است. آنها از همانجا به دنبال فردین رفتند و من هم در عرض یک ساعت از خانه‌مان در شهریار خودم را رساندم. یک سری با پای پیاده آمدنه بودند به پادگان. وقتی رسیدند کسی را راه ندادند. همه‌چیز به هم ریخته بود. از ساعت یک تا هفت غروب  از پسرم خبر نداشتیم. هرچه می‌پرسیدیم می‌گفتند یا در بیمارستان‌هاست یا او را برده اند بهشت سکینه. همان ساعتها اعلام کردند که شهید شده است.»

فردین مدرک دیپلم داشت و  قرار بود بعد از پایان سربازی به تحصیلش ادامه دهد. پدرش تعریف می‌کند که او در اولین بمباران و حملات به این پادگان به شهادت رسید: «در همان حمله اول فردین زخمی شد و او را به بهداری پادگان بردند و بعد از حدود یک ساعت، شهید شد. بعد پیکرش را به سردخانه بهشت سکینه منتقل کردند و ما هم او را به شهریار – محل زندگی خودمان- منتقل کردیم. آنجا به ما گفتند که سه سرباز در پادگان شهید شده است. باقی همه مسئول و پاسدار بودند.»

فردین سرباز وظیفه دفتر فرماندهی پادگان بود و پدرش می‌گوید شدت بمباران دفتر فرماندهی را «زیر و رو» کرده بود: «آنجا را که دیدم وحشت کردم. همه آمده بودند دنبال فرزند و اعضای خانواده‌شان. در آن مدت همه اعضای خانواده ما به بیمارستان‌ها سر می‌زدند و بیمارستان‌ها را می‌گشتیم.»

او تعریف می‌کند فردین در آن روزها پنج صبح تا دو – سه بعد از ظهر در پادگان بود و بعد به خانه برمی‌گشت: «جنگ که شروع شد، او در مرخصی بود. برای شرکت در مراسم عروسی یکی از اقوام به شهرستان رفته بودیم. بعد از یک هفته که هچنان آن شرایط ادامه داشت، فردین می‌گفت باید برگردیم، من غیبت می‌خورم. با فرمانده‌شان تماس گرفتم که فردین بیاید پادگان یا نه؟ گفت بیاید، اینجا قسمت اداری است، وسط شهر است، هیچ اتفاقی برای او نمی‌افتد. ما هم به هوای حرفهای او گفتیم برود، اما دو روز بعد به شهادت رسید.»

**************************

***********

*****


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

..........ارسال فیلم و عکس با شماره 09213166281 بله و ایتا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات