کتاب « آخرین معبر»

نویدشاهدالبرز؛

کتاب « آخرین معبر» با بازنویسی و تدوین «خسرو عباسی خودلان» و ویراستاری «فاطمه دهقان نیری» و براساس دیرنوشت های «حسن ایزدبین» به رشته تحریر در آمده است.
نویسنده در این کتاب بعد از مقدمه و پیشگفتار به خاطرات کودکی و نوجوانی و فتح سوسنگرد و نظم جنگ های ناامن و جهاد در جبهه غرب و گردان تخریب عملیات کربلای چهار و کربلای پنج و... پرداخته است.

نویسنده در مقدمه ذکرکرده است که این دیرنوشت ها در یکی دو دهه بعد، در حال و هوای خاص نوشته شده اند. حسن ایزد بین راوی خاطرات مذکور جانباز پنجاه درصد شیمیایی که متولد1344، و از رزمندگان دوران دفاع مقدس است. او در پیشگفتار می گوید این خاطرات بیشتر حرف دل است که از نوک قلم روی صفحه سفید کاغذ نقش می بست.

کتاب درقطع رقعی و در سیصد و سی و دو صفحه و یازده فصل تنظیم شده است. در فصل پایانی این کتاب تصاویری از «حسن ایزدبین» در کنار یاران و همرزمان موجود است.

قطعه زیر برشی از این کتاب است که از فصل دوم انتخاب شده است:

« ...روبه رو فقط آتشی عرض جاده را پوشانده بود. اولش خواستم با دنده عقب از شیب تند جاده بروم بالا ولی به خاطر شیب و خاکی بودن جاده، چرخ های عقب تویوتا بگسباد می کرد. فرصتی برای دورزدن و برگشتن هم نبود. ناگهان رگباری به طرف تویوتای ما شلیک شد. من که انتظار موشک آر.پی.جی را داشتم، یک لحظه به یاد فاصله ی بین دو ایفا افتادم که حالا آتش آن را پوشانده بود. قبل از اینکه موشک آر.پی.جی به ماشین اصابت کند، خودرو را در دنده دو قرار دادم و با سرعت به طرف آتش حرکت کردم. آن لحظه که به آتش نزدیک می شدم فریادهای حاج حسین و حاج یدالله را می شنیدم. ولی تمام حواسم به ا ین بود که طوری از وسط آتش عبور کنم که به هیچ کدام از دو ایفا برخورد نکنم. چون برخورد ما اب آن سرعت با ایفاهای در حال سوختن دستکمی از اصابت موشک آر.پی.جی به تویوتا نداشت. با گفتن یا ابوالفضل(ع) تمام حواسم را جمع کرده، فاصله بین دو ایفا را توی ذهنم مجسم کردم. هنوز فریاد یا ابوالفضل(ع) تمام نشده بود که وارد آتش شدیم...»

این کتاب برای اولین بار توسط انتشارات «حنظله»در کرج در سال 1392، در شمارگان 2200، نسخه به بهاء هشت هزاروهشتصد ریال منتشر شده است.