شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید
آزاده جانباز "محمدمهدی حاتمی‌پور

    به گزارش نوید شاهد البرز؛ محمدمهدی حاتمی‌پور، فرزند ایثار و مقاومت، در سال ۱۳۴۶ در شهر ساوجبلاغ دیده به جهان گشود. او که از نخستین روزهای دفاع مقدس با عشق به میهن و ایمان راسخ عازم جبهه‌های نبرد شده بود، در تاریخ سیزدهم مهر ماه 1361، به ندای «هل من ناصر» امام خویش لبیک گفت. وی در عملیات‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی چون مسلم بن عقیل و والفجر مقدماتی حضوری فعال داشت و در رسته‌های مختلفی از جمله بسیج، کمک تیربارچی و کمک آرپی‌جی زن به دفاع از کیان اسلام و ایران پرداخت. اما مسئولیت‌های او تنها به رزم محدود نبود؛ او به عنوان مربی و امدادگر هلال احمر، در گروه‌های ویژه مانند «بیسم» (بسیج سریع مردمی) به نجات جان مجروحان و ارائه کمک‌های اولیه می‌پرداخت. در بیستم بهمن ماه سال ۱۳۶۱و در جریان یکی از نبردهای سهمگین، پس از رشادت‌های فراوان، به دست نیروهای بعثی اسیر شد. او حدود ۷ سال از بهترین سال‌های جوانی خود را در سیاهچال‌های رژیم بعث، به ویژه در اردوگاه مخوف عنبر (کمپ ۸) تحمل کرد. آزاده حاتمی‌پور در دوران اسارت، شاهد عینی صحنه‌های جان‌سوزی از مقاومت و ایثار بود. او با چشمان خود دید که چگونه شهید شاهپور صادقی، هم‌رزم غریب و فراموش‌نشدنی‌اش، در برابر شکنجه‌های طاقت‌فرسای بعثی‌ها ایستادگی کرد و در نهایت، در غربت اسارت به فیض عظیم شهادت نائل آمد. این صحنه‌های مظلومیت و مقاومت، تا همیشه در خاطرۀ او ماندگار شد. سرانجام پس از تحمل سال‌ها رنج و مشقت، در چهارم بهمن ماه ۱۳۶۷ و با پذیرش قطعنامه، به میهن اسلامی بازگشت و دوباره در آغوش خانواده و ملت شهیدپرور ایران قرار گرفت. محمد مهدی حاتمی‌پور، نه تنها نماد صبر و استقامت در اسارت، بلکه گواه زندۀ مظلومیت و ایثار شهیدان غریب اسارت است. یاد و خاطرۀ این آزادۀ سرافراز و شهیدانِ در کنارش، همواره زنده و گرامی باد.

در ادامه، در مصاحبه‌ با آزاده جانباز محمد مهدی حاتمی‌پور، روایت دشوار و غم‌انگیز شهادت شهید شاهپور صادقی در چنگال شکنجه‌گران بعثی را خواهید خواند؛ خاطراتی که از پشت میله‌های زندان عنبر، رشادت و مظلومیت شهیدی غریب را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد.
نوید شاهد البرز: با تشکر از شما آزاده گرانقدر، چه انگیزه‌ای موجب شد شما به سمت جبهه بروید و در نهایت در راه دفاع از میهن، به اسارت درآیید؟
 آزاده حاتمی‌پور: انگیزه من برای حضور در جبهه، پیش از هر چیز، پاسخ به ندای امام خمینی(ره) بود. او فرموده بودند که دفاع از اسلام و ایران یک «فریضه» است و این برای من و بسیاری از جوانان آن زمان، یک تکلیف شرعی بود.  ما برای حفظ خاک میهن در برابر تجاوز دشمن بعثی، دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی و حفاظت از مکتب امام حسین(ع) به جبهه رفتیم. اینها تنها دلایل ما نبود، بلکه عشق به شهادت و مسئولیت در برابر نسل‌های آینده نیز در این تصمیم نقش داشت.  در جبهه، هر لحظه امکان شهادت یا اسارت وجود داشت، اما ما با آگاهی و عشق به این سرنوشت، قدم در این راه گذاشتیم. اسارت، اگرچه سخت بود، اما ادامه همان جهاد در لباسی دیگر بود و ما آن را نیز با روحیه‌ای انقلابی و با توکل بر خدا پذیرفتیم.

نوید شاهد البرز: آزاده عزیز، لطفاً بفرمایید در کدام عملیات و چگونه به اسارت درآمدید و همچنین چگونه با شهید شاهپور صادقی آشنا شدید؟
آزاده حاتمی‌پور:  بنده در عملیات والفجر مقدماتی و در مرحله ای از این نبرد، مجروح شدم و پس از چند روز تحمل جراحت، در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای بعثی درآمدم. 
آشنایی من با شهید شاهپور صادقی به دوران سخت اسارت در اردوگاه عنبر برمی‌گردد. به یاد دارم که در بخشی از این اردوگاه که به قاطع ۲ معروف بود، من احتمالاً در آسایشگاه ۱۵ و او در آسایشگاه ۱۶ مستقر بودند.  او به عنوان یک رزمنده شجاع و متعهد از استان خوزستان، احتمالاً شهر آبادان، شناخته می‌شد. اگرچه جزئیات دقیقی از سمت و مسئولیت نظامی او ندارم، اما حضور و روحیه مقاومش در آن شرایط سخت، برای همه ما الهام‌بخش بود.
نوید شاهد البرز: آزاده گرامی، ممکن است بیشتر درباره شخصیت و خاطرات خود از شهید شاهپور صادقی برای ما بگویید؟ چگونه او را توصیف می‌کنید؟
 آزاده حاتمی‌پور: شهید شاهپور صادقی از جمله افرادی بود که حتی در سخت‌ترین شرایط اسارت، نور امید و ایمان را در دل هم‌بندانش زنده نگه می‌داشت. او اهل آبادان بودند و همانند بسیاری از رزمندگان آن خطه، دارای قلبی سرشار از عشق به امام و انقلاب و روحیه‌ای مقاوم و استوار بودند. من او را به عنوان فردی خوش‌برخورد، صبور و متعهد به یاد می‌آورم که همواره در برابر فشارهای نگهبانان بعثی، غیرت اسلامی و عزت نفس از خود نشان می‌داد. حتی در آن شرایط سخت، ذکر و دعا همواره بر لب داشت و دیگران را نیز به صبر و توکل بر خدا تشویق می‌کرد. یکی از ویژگی‌های برجسته شهید صادقی، علاقه عمیق او به امام خمینی(ره) بود. همیشه می‌گفت: "ما اینجا برای امام و برای اسلام اسیر شده‌ایم." این ایمان راسخ، باعث شده بود که حتی در تاریکی‌ترین لحظات اسارت، چراغ امید در دل ما روشن بماند. متأسفانه دشمن بعثی، تاب مقاومت و استواری چنین انسان‌های بزرگی را نداشت. او در نهایت، در راه ایمان و اعتقادش، به فیض عظیم شهادت نائل آمد و نام خود را در میان شهیدان غریب و سرفراز اسارت به ثبت رساند.
نوید شاهد البرز: آزاده عزیز، لطفاً بفرمایید در کدام عملیات و چگونه به اسارت درآمدید و همچنین چگونه با شهید شاهپور صادقی آشنا شدید؟
آزاده حاتمی‌پور:  بنده در عملیات والفجر مقدماتی مجروح و پس از چند روز، در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۶۱ به اسارت درآمدم. به دلیل شرایط خاص اسارتم که بیشتر در بیمارستان‌های مختلف سپری شد - از بیمارستان الاماره گرفته تا بیمارستان‌های الرشید بغداد و تموز حبانیه - و با بیش از ۱۲ بار عمل جراحی و بستری طولانی، متأسفانه فرصت زیادی برای شناخت کامل هم‌بندانم پیدا نکردم. آشنایی من با شهید شاهپور صادقی در یکی از همین انتقالات بین بیمارستانی اتفاق افتاد. زمانی که از بیمارستان الرشید به بیمارستان تموز منتقل شدم، با صحنه‌ای تکان‌دهنده روبرو شدم. بر روی دیوار بالای تخت، عبارت زیر با اثری شبیه به مداد (که ظاهراً با دسته قاشق حک شده بود) نوشته شده بود:"کشتند مرا  امضاء: مهدی (شاهپور) صادقی"
این عبارت، نشان از شکنجه‌های وحشیانه‌ای داشت که بر این شهید بزرگوار تحمیل شده بود. ظاهراً پس از شکنجه‌های شدید در اردوگاه، او را به بیمارستان تموز منتقل کرده بودند و این آخرین یادگاری او از خود بود. این نوشته، برای همیشه در ذهن من ماند و گواهی بر مظلومیت و مقاومت شهید صادقی در برابر جنایت‌های رژیم بعث است.

روایت آزاده جانباز از شهادت غریبانه هم‌رزمش در زندان‌های بعث؛ از
نوید شاهد البرز: وقتی شما پس از دیدن آن نوشته تکان‌دهنده، چند روز بعد به آسایشگاه ۱۱ در اردوگاه بازگشتید، واکنش دیگر اسرا و حتی نگهبانان عراقی به شهادت شهید صادقی چه بود؟ و چگونه یاد و خاطره او در بین آزادگان زنده نگه داشته می‌شد؟
آزاده حاتمی‌پور:  وقتی به آسایشگاه بازگشتم، آقای سید مرتضی نبوی که به عنوان ارشد داخلی اسرا بودند، نزد من آمدند و با نگرانی در مورد حال شهید صادقی پرسیدند: "او رو دیدی؟ حالش چطوره؟"  متأسفانه مجبور شدم به او بگویم: "منتظرش نباشید..." و ماجرای آن نوشته روی دیوار بیمارستان تموز را براو تعریف کردم.  با شنیدن این خبر، غم و تأثر عمیقی تمام بچه‌های آسایشگاه را فرا گرفت. همه ما می‌دانستیم که چه انسان بزرگی را از دست داده‌ایم. به احترام او، مراسم مخفیانه‌ای برگزار کردیم؛ چرا که عراقی‌ها اجازه هیچگونه مراسمی را به ما نمی‌دادند. در سکوت و خلوت شب، برایش دعا خواندیم و یادش را گرامی داشتیم.  نگهبانان عراقی از این مراسم اطلاعی نداشتند، چرا که ما با احتیاط کامل و در خفا اقدام می‌کردیم.  اما در پاسخ به اینکه چگونه یاد او زنده نگه داشته می‌شد؛ باید بگویم که هر یک از اسرا، پاره‌تن یکدیگر بودیم. ما فقط هم‌اسیر یا هم‌آسایشگاهی نبودیم؛ بلکه برادر، عزیز و تکیه‌گاه هم بودیم. شهادت هر یک از عزیزانمان به ویژه کسی مانند شهید صادقی، ضایعه‌ای بزرگ و جبران‌ناپذیر برای همه ما بود. اثر این فقدان در چهره‌ها، سکوت‌ها و نگاه‌های غمگین همه کاملاً مشهود بود.  یاد و خاطره او را با ذکر خصایل نیکویش، بیان مقاومت‌ها و ایثارگری‌هایش در برابر شکنجه‌ها، و همچنین برگزاری مراسم پنهانی زنده نگه می‌داشتیم. او برای ما نماد استقامت و ایمان شد و تا همیشه در قلب‌هایمان جاودانه ماند.
روایت آزاده جانباز از شهادت غریبانه هم‌رزمش در زندان‌های بعث؛ از

نوید شاهد البرز: آزاده گرامی، با توجه به تجربیات عمیق و ایثارهای شما و همرزمانتان، چه پیامی برای نسل جوان امروز دارید؟
 آزاده حاتمی‌پور:  پیام من به نسل جوان این است: یاد شهدا و راهشان را همچون چراغ هدایت و ستارگان درخشان در این دنیای پرآشوب زنده نگه دارید. این شهیدان، به ویژه شهیدان غریب اسارت مانند شهید شاهپور صادقی، با ایثار و مقاومت خود، نقشه‌ی راهی را ترسیم کرده‌اند که با تکیه بر آن می‌توانید راه درست از نادرست را تشخیص دهید.  امروز که در آرامش و امنیت زندگی می‌کنید، به پشتوانه‌ی خون این عزیزان است. ارزش‌های والایی مانند ایستادگی در برابر ظلم، دفاع از میهن، پایبندی به ایمان و اطاعت از ولایت را فراموش نکنید. اینها همان اصولی است که شهدا برای آن جان دادند.  نسل جوان باید بداند که پیشرفت و عزت ایران اسلامی، در گرو حفظ این آرمان‌هاست. از درس‌های اسارت و مقاومت ما بیاموزید که هیچگاه در برابر دشمنان اسلام و ایران کوتاه نیایید و با وحدت و ایمان، مسیر تعالی کشور را ادامه دهید. به امید آنکه پرچم خونین شهدا را همیشه برافراشته نگه دارید.

در پایان:
پیام آزاده حاتمی‌پور به خانواده شهید شاهپور صادقی:
 «خداوند به خانواده بزرگوار و صبور شهید شاهپور صادقی صبر عطا فرماید. او افتخار ما در اسارت بودند و یاد مقاومت و ایمان راسخش تا همیشه در قلب ما زنده است. امیدوارم به لطف الطاف الهی، شهادت که والاترین آرزویمان است، به زودی نصیب همه ما شود. او نه تنها یک هم‌رزم، که چراغ راه و نماد ایثار در تاریک‌ترین لحظات اسارت بود. به شما خانواده گرامی اطمینان بدهم که خون پاک شهید شاهپور صادقی هدر نرفته و نامش در تاریخ پرافتخار دفاع مقدس برای همیشه جاودان خواهد ماند. از صمیم قلب برای شما آرزوی سلامتی، صبر و اجر جزیل از درگاه خداوند متعال دارم. یادش گرامی و راهش پررهرو باد.»

گفت‌وگو از نجمه اباذری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

..........ارسال فیلم و عکس با شماره 09213166281 بله و ایتا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات