شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید یوسفی-محمدصادق
شهید محمدصادق یوسفی
نام پدر: محمدباقر
نام مادر:شوکت
تاریخ تولد: 19-6-1341 شمسی
محل تولد: البرز - کرج
دیپلم رشته مدیریت بازرگانی
بسیجی
سن:19سال
آرپی جی زن و تک تیرانداز
تاریخ شهادت : 8-9-1360 شمسی
محل شهادت:بستان
عملیات:طریق‌القدس
دلیل شهادت :اصابت گلوله به قلب وشکم
گلزار شهدا:حصار
البرز - کرج
 
 
 
 
 
به گزارش پایگاه خبری مدیریت شهری کرج ، زندگی نامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است:

برادر شهید محمد صادق یوسفی در سال 1341 در حصار کرج و در خانواده ای متدین به دنیا آمد در شش سالگی در دبستان حکیم نظامی حصار تحصیل را آغاز و از دبیرستان فارابی با مدرک دیپلم فارغ التحصیل شد و در طی سالهای تحصیل اعتقاد به انحـرافی بـودن و بی حاصل بودن دروس که بر اساس فرهنگ طاغوت تنظیم شده بود داشت.

وی با همان بینش سیاسی اش بود که از آغاز حرکتهای بنیادین انقلاب اسلامی در تمام حرکات ضد رژیم طاغوتی شرکت داشت به پخش اعلامیه ها ونوارهای امام خمینی‌‌ می‌پرداخت و در شعارنویسی شبانه بر روی دیوارها و حضور در تظاهرات فعالانه شرکت‌‌ می‌نمود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه سایر برادران انجمن اسلامی حصار را تاسیس و همزمان در دبیرستانش اقدام به تشکیل نمایشگاه وعرضه پوستر و نوار و کتاب کرد و شبها نیز باتفاق دیگر برادرانش به پاسداری ازمحل‌‌ می‌پرداخت برای تشدید و تحکیم فعالیتهای اسلامی انجمن اسلامی سعی درعمل تشکیلاتی و جذب نیروهای معتقد و متدین و همفکر داشت.

به این منظور ابتدا خود در آموختن ورزشهای رزمی و تعلیمات نظامی همت گماشت و سپس در طی زندگی پربار خود نمونه تقوا و اخلاق و سرمشق اهل خانه بود و درحراست از دستاوردهای انقلاب بی دریغ فعالیت‌‌ می‌کرد.

بمدت دو سال در سپاه پاسداران صادقانه خدمت نمود و در برگزاری مراسم و مجالس جشن و ایام سوگواری در پخش فیلم و ذکر قوانین و اخلاقیات نجات بخش اسلام در مسجد کمکهای فراوانی کرده و زحمات زیادی را متحمل شد و از آنجائی که یک مبلغ اسلام بود.

از خود شروع کرد و در تقوا و تهذیب اخلاق مورد توجه اهالی محل قرار گرفت همه سعی و اهتمامش در فعالیتهای اسلامی و مکتبی کردن جوانان بود و به همین خاطر مورد غضب سازمان منافقین خلق قرار گرفته و در دادگاه به اصطلاح انقلابی آنان به اشد مجازات محکوم شده بود.

شهید یوسفی با شروع جنگ تحمیلی عراق به اطاعت فرمان امام امت در روز پنجشنبه 14 آبان ماه 1360 عازم جبهه های حق علیه باطل شد و پس از چندی مبارزه رو در روی با متجاوزین بعثی در بستان مورخ هشتم آذر ماه سال 60 با رشادت فراوان پس از به آتش کشیدن حداقل 3 تانگ و نابود کردن گروهی از افراد دشمن با نوشیدن شربت شهادت به جوار رحمت الهی شتافت و پیکرش پس از گذشت 2 ماه زیر اتش طرفین ماندن در یکی از پیشرویهای لشگر اسلام پیدا شد وبه کرج انتقال یافت.
 
 
 
شهید «محمدصادق یوسفی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت نامه‌اش نوشته است:« برادران عزیزم! تمام سعی‎تان را در یک مطلب متمرکز نمایید و آن شناخت مکتب و بعد از شناخت دقیق مکتب در آن مسیر گام بردارید که تنها راه خوشبختی شماست.»
 

به گزارش نوید شاهد البرز:

 شهید محمدصادق یوسفی، نوزدهم شهریور 1341، در شهرســتان کرج چشــم به جهان گشود. پدرش محمدباقر، کفش فروش بود و مادرش شوکت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته مدیریت بازرگانی درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم آذر 1360 ،با ســمت آرپی جی زن و تک‌تیرانداز در بستان با اصابت گلوله به قلب و شکم، شهید شد. پیکر وی را در روستای حصار تابعه زادگاهش به خاک سپردند.

آنچه در ادامه می‌خوانید متن وصیت نامه و پیام شاخص شهید یوسفی است.

 

 * انا لله و انا الیه راجعون *

 

اینجانب، پاسدار اسلام و قرآن صادق یوسفی لازم می دانم مسائلی چند را قبل از شهادت به‎حضورتان عرض نمایم :

در درجه ی اول انجمن اسلامی حصار و این برادران عزیز را  به هر شکل که می توانید یاری نمایید.

 ثانیا؛ در جهت مکتبی کردن افرادی که تاکنون جذب انجمن و بسیج شده‎اند دقیقا بکوشید با هروسیله ممکن است.

 ثالثا، ازهمه مهمتر امام بزرگ را هیچ‌گاه تنها مگذارید.

 امّا چند کلمه هم با شما پدر و مادر خواهر و برادرانم و دیگر وابستگان دور و نزدیک.

عزیزانم! انسان‌ها فانی شدنی هستند پس چه بهتر که در راه حق و جهاد فی سبیل الله این دنیا را به پایان برند.
عزیزان! در غم مرگ من گریه نکنید. فقط جای گریه از خداوند بخواهید که در زمره‌ی شهیدان کربلا قرار بگیرم. پیکرم را یک بار در مسجد حصار طواف دهید و سپس در قبرستان حصار در ردیف شهیدان دفن نمایید و پرچم سرخی بر بالای قبرم نصب کنید.

پدر و مادر عزیزم! ازشما عاجزانه می خواهم که در غم مرگ من نه تنها اشک نریزید بلکه خوشحال هم باشید و تمامی سعی تان را برای ساختن دو برادرم به‌کار برید از زحمات شما دو عزیز که مرا تا به اینجا رسانیده اید و در خطّ مستقیم اسلام رهنمون گشته‌اید؛ بی‌نهایت سپاسگزارم.

 برادران عزیزم! تمام سعی‎تان را در یک مطلب متمرکز نمایید و آن شناخت مکتب و بعد از شناخت دقیق مکتب در آن مسیر گام بردارید که تنها راه خوشبختی شماست.

 خواهرم! امام را فراموش مکن. برای من و دیگر شهیدان هم دعا کن. بیش از این مزاحم  نمی‌شوم.

 به امید نصرت اسلام و مسلمین صحّت و سلامتی و طول عمر رهبرکبیر انقلاب.  برادرتان محمّدصادق  یوسفی.

 

 

 

پیام شاخص شهید بزرگوار بر اساس متن وصیّت نامه و مطابقت با آیات و روایات:

 

پیام شهید: برادران عزیزم تمام سعی تان را در یک مطلب متمرکز نمایید و آن شناخت مکتب و بعد از شناخت دقیق مکتب در آن مسیر گام بردارید که تنها راه خوشبختی شماست.

 

 

 

شاهد قرآنی: هر انسانى سه نوع نیاز دارد: نیازهاى شخصى و مادّى‏، نیازهاى اجتماعى‏، نیازهاى عالى‏.

نیاز شخصى، مثل نیاز به غذا، پوشاک، مسکن، همسر. حتّی اگر یک نفرهم روى کره ی زمین باشد گرسنگى دارد و لباس مى‏ خواهد و مسکن.

نیاز اجتماعى، امورى است که انسان چون در جامعه زندگى مى‏ کند به آنها نیاز دارد. مانند قانون، مقرّرات و رهبر.

نیاز عالى، عبارت است از شناخت و آگاهى و معرفت، هر انسانى دلش مى‏ خواهد آگاه بشود و شناختى پیدا کند نسبت به سرچشمه ی هستى، بشر سؤالات متعدّدى درباره ی خود و هستى دارد و مى‏خواهد خیلى چیزها را بشناسد و بداند و درباره ی آنها اطلاعاتى داشته باشد. مثلًا شناخت هستى و مبدأ آن، شناخت‏ هدف‏ هستى و مقصد و پایان آن، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل. شناخت هدف، من آمدم براى چى، شما آمدى براى چى، شناخت‏ مکتب‏، راه ما چیه، چه باید کرد؟

آیا این شناخت لازم است؟ بله، اگر فهمیدیم که این خانه صاحب و حسابى دارد یک جور زندگى مى‏کنیم اما اگر بدانیم که این خانه صاحب و حساب ندارد یک جور دیگرى زندگى مى‏کنیم باید بدانیم که این ساختمان هستى و آفرینش بند به یک سرچشمه ی باشعورى است یا بند نیست؟ آخر کار، حسابى توى کار است یا رو به نابودى مى‏رویم؟ هدفى هست یا نیست؟ مکتبى هست یا نیست؟ حقّى هست یا نیست و اگر حق هست نشانه ی حق کدام است؟ اگر این شناخت‏ها بود فرم خوراک و پوشاک ما هم فرق مى‏کند دیگر حواسمان هست که چى مى‏خوریم آیا ما که مى‏خوریم دیگران هم دارند بخورند یا خیر؟ پس این شناخت‏ها در زندگى ما اثر مى‌‏کند.

حال براى شناخت و کشف هدف چه باید کرد؟

باید از صاحب اصلى یعنی صاحب هدف سوال کنیم، یعنى از خالق و از سازنده و از مهندسى که ساخته باید بپرسیم، و براى کسى که صاحب بصیرت و بینش است، علم اوّلین و آخرین در قرآن است، بنابراین سؤال می کنیم که: خدایا تو مرا آفریدى، براى چى آفریدى؟ و او جواب می دهد:

 

لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیرٌ (اسراء/ 12). من آفریدم تا بدانید، براى علم و معرفت.

 

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (ذاریات/ 56). من آفریدم تا عبادت کنید.

 

هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها (هود/ 61). من آفریدم تا آباد کنید.

 

الَّذى خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا (ملک/ 2). من آفریدم تا بهترین شما معلوم شود.

 

شاهد حدیثی: أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَقُولُ:‏ الْعَامِلُ‏ عَلَى‏ غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً. (کافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص 43)

 

امام صادق «ع»: آن کس که بدون بصیرت و بى‏شناخت و دانایى، عمل مى‏کند، همچون کسى است که بر راه درست پیش نمى‏رود، این است که هر چه تندتر برود از مقصود دورتر مى‏شود.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات