شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

شهدای البرز

لحظاتی میهمان شهیدان استان البرز باشیم

سلام خوش آمدید

شهید ورسجی-عوضعلی

شهید عوضعلی ورسجی

نام مادر:رخشنده

نام پدر: شیرینعلی

تاریخ تولد: 20-1-1325 شمسی

محل تولد: زنجان - خدابنده

بنا و معمار

مداح اهل بیت و قاری قرآن

بسیجی

متاهل

سن:39سال

تاریخ شهادت : 21-11-1364 شمسی

محل شهادت : فاو(ام القصر)

عملیات والفجر8

گلزار شهدا:سیدجمال الدین

 البرز - نظرآباد

شهید عوضعلی ورسجی، سال 1325، درشهرستان تاکستان چشم به جهان گشود. پدرش شیر ینعلی و مادرش رخشنده نام داشت. بنا و معمار بود. او مداح اهل بیت و قاری قرآن بود. سال 1358 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و چهار دختر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم بهمن 1364 ، در فاو عراق با اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای روستای سیدجمال الدین تابعه شهرستان ساوجبلاغ قرار دارد.





وصیت نامه شهید عوضعلی ورسجی

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

 اینجانب عوضعلی ورسجی وصیت نامه خود را به این شرح می نویسم تا اگر خدا خواست بعد از من خطم و مسیرم و رفتار شما مشخص باشد اولا بنده حقیر برای مال دنیا و با مقام به جبهه نیامدم و به جبهه آمدم تا در این برهه از زمان اسلام عزیز و امام عزیز را یاری کنم آمدم تا در این موقعیت حساس که کشور و اسلام احتیاج دارد من هم مثل دیگر برادران خدمتی که از بنده ساخته است انجام وظیفه نمایم و امیدوارم که خداوند تبارک و تعالی مرا در این راه یاری کند و مرا به راه راست هدایت کند و از گناهانم که ندانسته انجام داده ام بگذرد .

پروردگارا می خواهم فقط بنده تو باشم و در این راه فقط از تو کمک می خواهم .

 خدایا شاهد باش که آنچه در توان دارم در راه تو گذاشتم و بهتر از خون خود و جان خود چیزی ندارم تا هدیه به درگاه با عظمت تو نمایم و از تو می خواهم که این هدیه را که ارزش آنچنانی ندارد بپذیری

مرا در هیچ جائی تنها نگذار و در همه حال فراموشم نکن و شیطان را بر من مسلط نگردان

پروردگارا طول عمر به امام عزیز عنایت کن و پرچم اسلام را در تمام جهان سر بلند گردان . خداوندا در قبر و برزخ و قیامت مرا تنها و سرگردان نگذار و مرا از آتش دوزخ نگهدار که غیر تو پناهی نیست

 ای خدای بزرگ این راهی را که آمدم از این بنده گناهکارت قبول فرما و مرا در نزد رسول و ائمه اطهار رو سفید گردان و مرا مایوس بر نگردان که جز تو کسی را ندارم و از گناهان خود توبه می کنم باشد که خدای بزرگ از سر تقصیراتم درگذرد .

پدر و مادر عزیز از اینکه نتوانستم خدمتی برایتان بکنم و برای شما ایجاد زحمت زیادی کردم و اگر به حرفهایتان گوش نکردم و اگر اذیت کردم شما مرا ببخشیدو از خدای بزرگ برایم طلب مغفرت کنید باشد که خدا هم از من در گذرد و می دانم که بر من حق زیادی داشتید ولی نتوانستم وظیفه ام را انجام دهم

پدر و مادر شما اسلام و امام مرا فراموش نکنید و همچنین مساجد .

 همسرم از اینکه مدتی با هم زندگی گردیم و با مشکلات و کمبودهای من ساختید و من در مقابل زحمات شما چه بنویسم ؟؟ ببخشید و از خدای بزرگ برایم طلب مغفرت نمائید و فرزندانم را در راه اسلام تربیت کنید تا آنها هم بعد از من بتوانند برای اسلام عزیز خدمت کنند و حجاب را فراموش نکنید و زینب گونه مشکلات را تحمل نمائید که اجر زیادی انشاء الله خواهید داشت  همسرم از پدر ومادرم مواظبت کن و همچنین بچه ها و برادرم را .

 از کلیه دوستان و آشنایان می خواهم که اگر حقی برگردنم دارند مرا حلال کنند و از دعای خیر مرا فراموش نکنند و کسانی که تابع ولایت نیستند و با اسلام میانه ندارند بر جنازه من دست نزنند و بدانند که من فقط برای اسلام و برای امام عزیز به جبهه آمدم دیگر بیش از این حدفی ندارم در ضمن هر چقدر برای شما مقدور است برای بنده خرج کنید .

در رابطه با بدهکاری یا طلبکاری که دارم همه را دامادم می داند و به گفته او عمل نمائید. و از بدهکاریها به پدرم 2000 ((دو هزار تومان)) و برادر هزار تومان و محمد فغانی از من مبلغ دو هزار تومان طلب دارد و من از او هزار تومان طلب دارم و پانصد تومان از برات طلب دارم و پانصد تومان هم ضبط ماشین داده ام و دویست تومان به محمود بدهکارم و به شمسعلی دویست تومان و ابراهیم دویست تومان بدهکار هستم . جبهه فاو – ام القصر والسلام .

      (( تیپ سیدالشهداء – خط شکن با تیپ 10 – گردان المهدی ))  

        

نامه شهید عوضعلی ورسجی

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از تقدیم عرض سلام امیدوارم که همیشه خوش و خرم بوده باشید . ثانیا" اگر از احوالاتی از این جانب عوض علی ورسجی خواسته باشید الحمدالله سلامتی حاصل و بر قرار است ملالی دربین نیست جز دوری شما از قول من به خدمت فرمان برادرم با اهل خانه عرض سلام میرسانم به خدمت پدر عزیزم و مادر عزیزم عرض سلام می رسانم به خدمت همسرم شهر بانو صالحی خیر و پسرانم حسن و حسین و فرحناز مختار و مریم عرض سلام می رسانم به خدمت قدرت با اهل خانه عرض سلام می رسانم و بخدمت نیاز با اهل خانه عرض سلام می رسانم به خدمت ؟؟؟؟ با اهل خانه عرض سلام می رسانم به خدمت تراب با اهل خانه عرض سلام می رسانم به خدمت باب الله با اهل خانه عرض سلام می رسانم . شیرین علی با اهل خانه عرض سلام می رسانم به خدمت عمویم عرض سلام می رسانم از قول برادرانم که با من همسنگر هستند به خدمت شما عرض سلام می رسانم از قول مهدی نقد علی اسفندیار و باب الله به خدمت عرض سلام میر سانم  زیاده عرضی ندارم جز دوری شما ما در اهواز هستیم هوای اینجا خیلی گرم است و جای ما خیلی خوب است ما هر روز برای گردش می رویم خدا نگهدار شما من یک قطعه عکس برای شما فرستاده ام عکس حسین را .

((خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار))        تاریخ 1364/10/20

منبع:یقظه شهید


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا

شهدای البرز

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم‌السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."


آخرین نظرات