شهید جانعلی عابدی
نام پدر: گلعلی
تاریخ تولد: 1344 شمسی
محل تولد: خلخال
تاریخ شهادت : 16-4-1366 شمسی
محل شهادت : ماووت
عملیات : نصر4
گلزار شهدا: فخر ایران
البرز - نظراباد
مختصری از زندگی نامه پاسدار شهید جانعلی عابدی
وصف صفات شهدا از دست ما ساخته نیست و فقط خداوند عالم از صفات حقیقی آنان باخبر است لذا مختصری از زندگی نامه را آنچه از این شهید بزرگوار راه مکتب سرخ شهادت مشاهده شده بحضور امت شهید پرور عرضه میگردد. شهید جانعلی عابدی در تاریخ 1344 در روستای بفراجردا توابع خلخال بدنیا آمده و از همان کودکی مادرش را از دست داد و روی مادر را ندید و دوران کودکیش را در همان روستا سپری نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به اینکه سن کمی داشت از اعضای فعال پایگاه مقاومت محل بودند و ضمن آموزش نظامی به آموزش مسائل عقیدتی و احکام و ... علاقه خاصی داشت و به خود سازی اهمیت میداد تا اینکه در سال 1362 بعنوان بسیجی راهی جبهه شد و گوئی گمشده خویش را در بسیج پیدا کرد که دیگر دست از جبهه بر نداشت و پس از اتمام دوره 3 ماهه مجددا تمدید نموده تا اینکه به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمد و بمدت بیشتر از یکسال در سپاه پاسداران کردستان در قسمت تبلیغات و مخابرات فعالیت داشت که بعدا به سپاه هشتگرد منتقل شد . در سال 1364 به مدت 6 ماه عازم جبهه های نبرد حق بر علیه باطل شدند و در عملیات والفجر 8 که منجر به آزاد سازی منطقه فاو گردید شرکت داشت و با اینکه قبلا سکاندار نبود ولی به علت علاقه شدید به شرکت در عملیات قایقرانی را یاد گرفته و فعالیت چشمگیر در این عملیات داشتند و هر چقدر در جبهه می ماند علاقه اش به جبهه بیشتر میشد ووقت کمی را در پشت جبهه سپری میکرد و هر موقع به پشت جبهه می آمد انگار در قفس افتاده است و آرام و قرار نداشت و عجله داشتند و دوباره به جبهه برگردد و دلش پرپر می زد برای جبهه و وقتی از او سوال میشد چرا اینقدر به جبهه علاقه داری جواب می داد که جبهه مال انسان سازی است . ایثار و خدمت برای خدا است و در پشت جبهه آدم دچار معصیت نمی شود و به دعا مخصوصا دعاهای کمیل و توسل علاقه بیشتری داشت و ؟ عبادت بود و اهمیت زیادی به انجام فرایض می داد دوست نماز و دشمن بی نماز بود و به نماز شب علاقه بیشتری داشت و تاکید می نمود ؟ انحرافی و اعمال ضد انقلابی حساسیت عجیبی داشت و فرد پر؟ بود و ساکت ماندن را جایز نمی دانست و همیشه دوست داشت فعالیت داشته باشد زاهد شب بود و شیر روز تمام کارهایش در راه رضای خدا بود و در اوایل سال 65 از یک خانواده مذهبی ؟ ازدواج نمود که قبل از ازدواج پیش امام جمعه محل که من اینقدر پول دارم آیا اول ازدواج نمایم یا خمس آن را بدهم که با راهنمائی امام جمعه ابتدا خمس موجودیش را می پردازد و سپس بقیه را صرف مخارج ازدواجش می نماید و مهریه خودش را خودش 14 سکه آزادی به نام چهارده معصوم (ع) تعیین می نماید و در مدت کم زندگی خود در خانواده اخلاق علی گونه داشت و خیلی مهربان و دلسوز بود تا اینکه مجددا به مدت 6 ماه راهی جبهه شده ودر عملیات کربلای 8 شرکت فعال داشت و سرانجام نیز در مورخه 26/2/65 رهسپار جبهه های نبرد حق بر علیه باطل شد و مجددا به ندای هل من ناصر حسینی حسین زمان لبیک گفتند که این بار تمام اعمال و حرکات ؟ مبین شهادتش بود و شهادت در وجودش مثل خورشید نمایان بود زیرا او عاشق الله بود و چه نیکو عاشقی که تمام خصوصیات و اخلاق و رفتار و کردارش در خور و شایسته معشوقش بود او عاشق مهدی (عج) بود بطوریکه در نامه ایکه اخیرا برای همسر حزب الهیش فرستاده ضمن حلالیت خواهی و صبر و استقامت و راضی به رضای خدا بودن سفارش می کند که اگر خداوند بما فرزند عطا فرمود اگر پسر شد اسمش مهدی و اگر دختر شد اسمش را زینب میگذاریم در هر نامه ایکه برای هر کس می نوشت سفارش می کرد که شعار همیشگی . ( خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار) تا اینکه سرانجام پس از شرکت در عملیات نصر 4 پس از آزادی منطقه ماووت عراق در مورخه 16/4/66 به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا نائل گشته و به لقاء الله پیوست روحش شاد و راهش پر داوم باد .
ارسال فیلم و عکس با کلیک روی 09213166281 ایتا