شهید مقصودی-نبی الله

شهید نبی الله مقصودی

نام پدر: رمضان

تاریخ تولد: 7-3-1337 شمسی

محل تولد: روستای دیزان-طالقان

سن:27سال

متاهل وصاحب دو فرزند

فرمانده سپاه ساوجبلاغ

         مدت حضور در جبهه: 15 ماه           
دفعات اعزام: 5 بار

تاریخ شهادت : 25-5-1364 شمسی

محل شهادت : فکه

عملیات : عاشورا 3

لشگر 10 سیدالشهدا(ع)

گلزار شهدا: امامزاده محمد 

البرز - کرج

شهید نبی‌الله مقصودی در سال 1337 دریکی از روستاهای طالقان از توابع شهرستان کرج به نام دیزان متولد شد. در سن هفت سالگی وارد دبستان شد و در همان زادگاهش تا کلاس ششم ابتدائی خواند. او از همان کودکی با سختی و مشکلات خو گرفته بود و همیشه صورت چروکیده و آفتاب زده و دست‌های پینه‌بستة پدرش و رنج‌های طاقت‌فرسای مادر را که ناشی از فقر بود به خاطر داشت و او تصمیم گرفت در تهیه امرار معاش زندگی زحمات والدین خود را جبران نماید و از کودکی در مزارع درکارهای کشاورزی به پدرش یاری می‌رساند.

 او تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند و با وجود مشکلات فراوانی که بر سر راهش بود ترک‌تحصیل نمود و در سال 52 در کارخانه فخر ایران مشغول به کار شد او اوقات فراغتش را به زادگاهش بازمی‌گشت و به خانواده‌اش سرکشی می‌کرد و یا این‌که به مطالعه کتب دینی از قبیل قرآن و نهج‌البلاغه می‌پرداخت و در ورزش باستانی نیز شرکت می‌کرد.

 شهید در سال 55 از کارخانه بیرون آمده و به زادگاهش بازگشت و در سال56 به سربازی رفت سال دوم خدمت سربازی شهید مصادف بود با اوج‌گیری انقلاب مردم مسلمان که شهید نیز بنا به فرمان امام از پادگان محل خدمت خویش فرار کرد و به صفوف ‌ملت پیوست و به افشای ماهیت رژیم منحوس پرداخت و پس از پیروزی انقلاب الباقی خدمت سربازیش بخشیده شد.

 شهید با تحمل مشکلات فراوان و زحمات بسیاری که کشید درسال 59 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و پس از گذراندن دورة آموزشی نظامی در پادگان امام حسین(ع) به کرج بازگشت و بعد از مدت کوتاهی به هشتگرد و ساوجبلاغ منتقل شد و در آن‌جا به فرماندهی سپاه منصوب شد و مشغول به خدمت به اسلام و انقلاب گردید. 

شهید در سال60  ازدواج نمود که حاصل آن دو فرزند پسر است. شهید در زمان جنگ بارها به جبهه‌های جنگ حق علیه‌ باطل اعزام گردید و در جبهه‌های مختلف به ستیز برعلیه دشمن سفاک پرداخت. آری به‌راستی تا آن‌جا که عاشورائیان خورشید را با خون خود نوشتند همه و همه فریاد حق و عدالت سر دادند و خروش حماسه آفریدند و شهید نبی اله مقصودی منجمله از شهیدانی بود که جوهرة پاک‌باختگی و خلوص در برابر الله را در شهادت جست و به نماز خون اقتدا کرد و سرانجام در تاریخ 25/5/64 در عملیات عاشورای3 در محل فکه به درجه رفیع شهادت نائل گردید و به لقاءالله پیوست و با خون سرخش سند رسوایی این کوردلان تاریخ را امضاء نمود.

روحش شاد و یادش گرامی باد

نامه

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
بسم الله الحمن الرحیم            بنام خداوند بخشنده مهربان
الحمدلله رب العالمین و العاقبة للمتقین  با درود و سلام بر پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) و امامان معصوم سلام الله علیها و سلام بر اولیاء الهی از حضرت آدم تا خاتم النبیین و سلام بر امامعصر و الزمان حضرت مهدی عخل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق و بزرگوارش امام بزرگوار و عزیز خمینی بت شکن و سلام بر امید امام و امت حضرت آیة الله ...... و سلام بر تمامی شهدای به خون غلتیده در راه حق و حقیقت و فضیلت و تقوی و اسلام. و سلام بر همه خدمتگذاران به اسلام و جمهوری اسلامی. 

و اما بعد حضور محترم پدر و مادر بزرگوار و دلسوزم که عمری را برای بزرگ کردن این حقیر زحمت های زیاد متحمل شدید و من کفران و ناسپاسی کردم و شما را خیلی اذیت کردم و حرف های شما را گوش ندادم و به آن عمل نکردم. امیدوارم اگر به لحاظ جهالت و نادانی من از من ناراحت و دلشکسته هستید، من را مورد عفو و بخشش قرار دهید و امیدوارم که خداوند متعال هم این بنده گنهکار را مورد لطف و عنایت خاص خودش قرار دهد. 

خوب به هر حال دنیا محل امتحان و آزمایش بزرگ الهی است و من نتوانستم امتحان خودم را خوب پس بدهم. برای اینکه خودم را نساختم. چرا که خود سازی و خودشناسی مقدمه خداشناسی است و من چون خودسازی نکردم و خودم را نشناختم در نتیجه خدا را نشناختم.

 خداوندا به همه ما بصیرت و آگاهی و شناخت از خود و شناخت از خود عنایت بفرما.

 ببخشید که از مرحله دور شدم. اگر از احوالات این حقیر بخواهید الحمدلله به لطف خداوند حالم خوب است و سلام زیادی می رسانم. امیدوارم خداوند ما را به راه راست مستقیم هدایت نماید. به همه دوستان و آشنایان سلام می رسانم. به همه فامیلان سلام می رسانم . وامیدوارم سلامت باشید. والدین مهربان و دلسوزم هر چند می دانم دعای گنهکار به درگاه خداوند مستجاب نمی شود اما چند تا دعا می کنم آمین بگویید شاید انشاءالله تعالی خداوند به لطف خود عنایتی کند:
1-    اللهّم انصر جیوش المسلمین
2-    اللهّم امام الخمینی
3-    اللهم انصر فقیه
4-    الها ما را به راه راست هدایت بفرما
5-    خدایا امام زمان ما را از ما راضی و خشنود بگردان
6-    معبودا دنیا محل امتحان و آزمایش است همه ما را در این امتحان بزرگ و الهی سرافراز و موفق و نمرات خوبی برای ما منظور فرما
7-    بار الها پدر و مادر ما را از ما راضی و خشنود فرما
8-    امام عزیز را تا انقلاب حضرت مهدی و در کنار ایشان برای ملت مسلمان دنیا نگه دار
9-    دعای همیشگی ما را در حق امام امت ما مستجاب فرما
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار    از عمر ما بکاه و به عمر رهبر افزا
به امید زیارت کربلا و قدس عزیز چرا که راه کربلا از قدس می گذرد. خدمتگزار شما الحقیر نبی الله مقصودی

  5/8/1363

بازنویسی قسمتی از وصیّت :
بسم رب الشهداء و الصدیقین و به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان.
درود وسلام بر اولیاء الهی و صالحان و پویندگان و جویندگان راه حقّ و حقیقت خصوصاً پیامبران خداوند بالأخص پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمّد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم سلام الله علیها وامام عصروالزمان و سُلاله ی پاک رسول الله حضرت مهدی روحی و ارواح العالمین له الفداء و نایب بر حق و بزرگوارش جان جانان و قهرمان این عصر و زمان و بت شکن شجاع و قلب و روح تپنده مستضعفان جهان و ایران امام خمینی عزیز و درود و سلام بر تمامی راهیان راه حق و اسلام.

 شکر و سپاس که در این بُرهه از زمان قرار گرفتیم که اگر لیاقت داشته باشیم جزء لشکریان اسلام و امام زمان سلام الله علیها باشیم. کسانی که این وصیّت نامه را می خوانند یا می شنوند بدانند که این حقیر آگاهانه راهی را که رهبر عزیزم خمینی کبیر جلویم نهاد انتخاب کرده و کورکورانه راه نیافتم بلکه یقیناً انتخاب کردم. 

سفارش من به امّت حزب الله و ایثارگر این است که همیشه از امام و ولیّ امر و ولایت فقیه اطاعت کنید. نه تنها فقط در این عصر بلکه در همه اعصار و حال و آینده و حرف شنوی از رهبر و ولی فقیه داشته باشید که در این صورت ملّت اسلام و اسلام عزیز و احکام خدا و قرآن کریم همیشه بیمه شده و از لطمه و آسیب اجانب به مملکت اسلامی محفوظ می ماند.    
 امّت عزیز و قهرمان و شهید پرور هرچه توان دارند بر شکوه و عظمت دعاهای کمیل و دعای توسّل و نماز جمعه و نماز جماعت بیفزایند و با شرکت فعّال خود دشمنان را مأیوس و نابود کنید و نماز هایشان را اول وقت بخوانند و همدیگر را سفارش به تقوا و امر به معروف و نهی از منکر کنند. با هم برادر باشید. انّما المؤمنون اخوة، مؤمنان برادر یکدیگرند. دنیا را سه طلاقه نمایید و به آغوش عروس آخرت که همان اعمال نیک و ایمان و عمل صالح است رو آورید. هیچگاه غیبت مسلمانی را نکنید.
به پدر و مادر مهربان و دلسوزم که مرا تا به این حد زحمت کشیده و بزرگ کردند و حقّانیّت اسلام را به من فهماندند و راه راست را به من نشان دادند تشکّر می کنم و من نتوانستم در مقابل این زحمات جبران آن را بکنم.  

 پدر و مادر مهربان و دلسوزم امیدوارم هر بدی به شما کردم به بزرگی خودتان ببخشید و حلالم کنید. از همه فامیل و دوستان و آشنایان خود می خواهم که مرا حلال کنند. اگر چنانچه شهید شدم از پدر و مادرم می خواهم که مرا در قبرستان دهکده ی خودمان یعنی دهکده دیزان دفن نمایند. 

همسرخوبم! مبادا در مرگم بی تابی نمایی و گریه کنی که دشمن منتظر فرصت است تا از آب گل آلود ماهی بگیرد. شما می دانید آنها که می روند یا رفتند کار حسینی کردند و آنها که ماندند باید زینب وار عمل نمایند. یعنی با صبر و استقامت و برد باری خود دشمن را به ستوه آورید. 

ما که بالاخره باید بمیریم چه بهتر که با مرگ با عزّت که همان شهادت است از این دنیای فانی رخت بربندیم که زهی سعادتمان است. به دو کودک خردسالم سلام می رسانم و امیدوارم از اینکه نتوانستم همسر خوبی برای مادرشان و پدر خوبی برای خودشان باشم مرا حلال کنند و مرا به بزرگی خودشان ببخشند.

 به خواهرانم سفارش می کنم که حجاب اسلامی خود را همیشه حفظ کنند و با این کار حافظ خون هزاران شهید گلگون کفن باشند.
حدوداً دو هزار تومان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساوجبلاغ بدهکارم که بایستی اَدا بشود. و همچنین مبلغ 600 ریال معادل 60 تومان به ستوان داود افشار که در پادگان لجستیکی عبّاس آباد تهران خدمت می کند بدهکارم. مبلغ 500 ریال معادل 50 تومان هم به پسر عمویم رفیع هاتف ربیعی بدهکارم و ضمن اینکه این دِین را اَدا می کنید از آنان معذرت هم بخواهید. 

از عمو وجیه الله و عمو یزدان و عمو میرزا هادی حلالیّت می خواهم چون خیلی آنها را اذّیت کردم. مقداری کتاب در منزل دارم که هر چقدر آن را خانواده ام لازم دارند استفاده نموده و کتاب هایی که استفاده نمی کنند به کتابخانه ی مدرسه علمیّه ی امام صادق(ع) هشتگرد تحویل دهند و به آنجا هدیه نمایند تا طلّاب علوم دینی عزیز استفاده شایان ببرند إن شاءالله تعالی.  

مبلغ 150 تومان به خواهر سیّد حدیقه پراچانی بدهکارم که إن شاءالله هرچه زودتر اَدا نمایید. مقدار یک ماه روزه بدهکارم و هم چنین حدود یک سال نماز قضای شکسته دارم که هرکس می تواند مرحمت کند، انجام دهد. 

دیگر عرض ندارم. به امید زیارت کربلا و قدس شریف.

 خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتّی کنار مهدی خمینی را نگهدار - از عمر ما بکاه و به عمر رهبر افزا. والسّلام علی عبادالله الصالحین  

 نبی الله مقصودی    22/5/1364